eitaa logo
کانال سید مجید موسوی
2.5هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
309 فایل
دورهمی http://eitaa.com/joinchat/222887953Cd2cc5260f6 مدیر @majd_h1365 گسترده یار: @gostardehyar با من بصورت ناشناس سخن بگو https://6w9.ir/Harf_8161333
مشاهده در ایتا
دانلود
👌حتما چای درست کنید به نیت چای روضه و شفای دردهای باطنی و ظاهری، خانوادگی بنوشید.. ✔️از همگی بزرگواران قبول باشه ان شاءالله🏴
🏴روضه خوانی در منزل 🔅آیت الله شیخ عبدالله مامقانی: 🔸تا جایی که لقمه نانی از گلویتان پایین می‌رود، روضه خوانی در منزل را ترک نکنید! 📚طوبای کربلا،ص 165
ان شاالله سفره روضه اهل بیت در هفته خونمون پهن بمونه و رزقمون رو بگیریم
دوستانی که پی وی تبلیغ میکنن مواظب باشن که اگر زیاد (گزارش) براشون رد بشه مسدود میشن راهکارهای افزایش ممبر را اینجا کامل توضیح دادیم👇👇 @azkoja وقت بزارید مطالعه کنید
هدایت شده از خشت طلا
🏴علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان (عج) صدقه کنار ميگذاشتند و ميگفتند : امشب قلب حضرت در فشار است...
خوب گوش بده ، خوب ببین....
امشب حرم آل علی آب ندارد طفلان مصیبت زده را خواب ندارد یک امشب علی اصغر بی شیر بخوابد فردا به روی دست پدر تاب ندارد
علی بن الحسین علیه السلام گفت: آن شب که پدرم فردای آن کشته شد نشسته بودم و عمه ام زینب پرستاری من می کرد ناگاه پدرم برخاست و در خیمه دیگر رفت و حوی [87] (به فتح حاء مهمله و یاء مشدده بر وزن سری به ضبط مؤلف و به ضم حاء و فتح واو به ضبط تاریخ طبری) مولای ابی ذر غفاری نزد او بود و شمشیر او را اصلاح می کرد و پدر من می گفت: یا دهر اف لک من خلیل - کم لک بالاشراق و الاصیل من صاحب و طالب قتیل - و الدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل - و کل حی سالک سبیلی یعنی: ای روزگار اف بر تو باد که به دوستی، چه بسیار در بامداد و شام یار خود و طالب حق را کشته روزگار بدل قبول نمی کند، کار واگذارده به خداوند بزرگ است، و هر زنده بر این راه که من روم رفتنی است دو بار یا سه بار این ابیات تکرار کرد تا من مقصود وی را دریافتم، پس گریه گلوی مرا بگرفت نفس المهموم
رفقا از زلزله سمنان چه خبر؟
Mahmoud Karimi - Makon Ey Sobh Tolou (128).mp3
6.75M
🔳 🌴امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع 🌴عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع 🎤
کانال سید مجید موسوی
خوب گوش بده ، خوب ببین....
خوب گوش بده ، مثل امشب حسین برخواست و برای اصحابش خطبه خواند : امّا بعد: فانّى لا اعلم اصحابا خيرا منكم، و لا اهل بيت افضل و ابرّ من اهل بيتى، فجزاكم اللَّه عنّى جميعا خيرا ...، همانا من يارانى را بهتر از شما، و خاندانى را بهتر و نيكوتر از خاندانم نمى شناسم، خداوند از ناحيه من به همه شما پاداش نيك عنايت فرمايد. اكنون پرده تاريكى شب همه جا را فراگرفته است، آن را شتر خود قرار دهيد و شبانه (بدون شرم) برويد، هر يك از شما دست يكى از خانواده مرا بگيرد، و از اينجا پراكنده و دور شويد، مرا تنها با اين دشمنان باقى گذاريد، زيرا آنها تنها به من كار دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوب نگاه کن ، حسین سوار بر شتر شده و مقابل لشکر دشمن سخن میگوید: امام حسين عليه السّلام (صبح عاشورا) بر شترش- و به قولى بر اسبش- سوار شد و مقابل صف دشمن آمد، فرمود: ساكت شويد، آنها پس از مدّتى ولوله، سكوت كردند، پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و فرشتگان و پيامبران و رسولان با بيانى شيوا و رسا به موعظه دشمنان پرداخت، سپس فرمود: تبّا لكم ايّتها الجماعة و ترحا حين استصرختمونا و الهين فاصرخناكم موجفين مستعدّين، سللتم علينا سيفا لنا في ايمانكم، و حششتم علينا نارا اقتدحناها على عدوّنا و عدوّكم البا على اوليائكم و يدا عليهم لاعدائكم، بغير عدل افشوه فيكم، و لا امل اصبح لكم فيهم. فهلّا لكم الويلات، تركتمونا؟ و السّيف مشيم، و الجأش ضامر، و الرّأى لما يستصحف، و لكن اسرعتم اليها كطير الدّبا، و تداعيتم اليها كتهافت الفراش، فسحقا لكم يا عبيد الامة، و شرار الاحزاب، و نبذة الكتاب، و محرّفى الكلم، و عصبة الآثام، و نفثة الشّيطان، و مطفئ السّنن أ هؤلاء تعضدون، و عنّا تتخاذلون؟ اجل، و اللَّه غدر فيكم قديم، و شجت اليه اصولكم، و تأزّرت عليه فروعكم، فكنتم اخبث ثمر شجى للنّاظر، و اكلة للغاصب الا و انّ الدّعىّ بن الدّعىّ قد ركز بين اثنتين، بين السّلّة و الذّلّة، و هيهات منّا الذّلّة، يأبى اللَّه لنا ذلك و رسوله و المؤمنون، و حجور طابت و حجور طهرت، و انوف حميّة، و نفوس ابيّة من ان تؤثر طاعة اللّئام على مصارع الكرام.الا و انّى زاحف بهذه الاسرة مع قلّة العدد و خذلان النّاصر. مرگتان باد اى گروه كوفيان! و غم و اندوه يارتان، اى شما كه حيرت زده دست فريادرسى به سوى ما دراز كرديد، و ما با شتاب و آمادگى به يارى شما برخاستيم، ولى شمشيرى را كه طبق سوگندهايتان مى بايست به نفع ما بكشيد به روى ما كشيديد، و آتشى بر ما افروختيد كه آن را براى دشمنان مشتركمان افروخته بوديم، و به نفع دشمنانتان، دست بر دوستانتان بالا برديد، آن دشمنانى كه نه عدالتى در ميان شما به اجرا نهاده اند، و نه اميد به آينده بهترى به آنان بسته ايد.آيا شما شايسته بلاها نيستيد كه ما را ترك و رها كرديد؟! زمانى كه شمشيرها در نيام، و دلها آرام، و فكرها بى تشويش بود، ولى شما آشوب به راه انداختيد و همانند ملخهاى ناتوان، خيز برداشتيد، و همچون پروانه (پرسوخته) به حركت در آمديد خاك ذلّت بر سرتان باد! اى بردگان كنيززاده (يزيد) و بردگان رانده شدگان احزاب، و رهاكنندگان كتاب (قرآن) و تغيير دهندگان گفتار حق، و جمعيّت گناهكار، و آبستگان شيطان، و نابودكنندگان سنّتهاى الهى. آيا شما يار و بازوى اين فرومايگان شديد و از ما دورى مى كنيد؟! آرى! سوگند به خدا نيرنگ شما از قديم بوده است، و سرشت و بنياد شما از روى نيرنگ پى ريزى شده است، و نسل هاى شما بر روى همين اساس پليد روييده شده اند، شما ناپاكترين ميوه همين درخت هستيد، كه همچون استخوان در گلوى باغبان مى باشيد، امّا براى غاصبان ميوه گوارا هستيد. شگفتا! زنازاده فرزند زنازاده مرا بين يكى از دو چيز مجبور كرده است، بين مرگ و ذلّت (تسليم) و هيهات كه ما ذلّت و خوارى را بپذيريم، دامن هاى پاك، و اصالت و شرافت خاندان، همّت والا و عزّت نفس ما هرگز به ما اجازه نمى دهند كه اطاعت فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح دهيم. آگاه باشيد! من با اين ياران اندك، و بسيارى دشمن و پيمان شكنى و كارشكنى ياران و دوستان، راه خود را انتخاب كرده ام، و تا سر منزل مقصود به دنبال آن خواهم رفت.
🌞یک فعال توییتری ایرانی ساکن ایتالیا نوشت: وقتی جلوی خونت، توی ایتالیا، یهو می‌بینی یکی پرچم عزای حسین علم کرده چه حالی میشی؟! ⁦❤️⁩ (عکس از دوست و همسایه مسلمونم تو ایتالیا که خبر نداشته همسایه روبروییش شیعه است!)
کانال سید مجید موسوی
خوب نگاه کن ، حسین سوار بر شتر شده و مقابل لشکر دشمن سخن میگوید: امام حسين عليه السّلام (صبح عاشورا
سوگند به خدا پس از آن (كشتن ما) باقى نخواهيد ماند، جز به مقدار زمانى كه يك اسب سوار به دور آسياب مى گردد، و در محور آن مى چرخد، اين عهدى است كه پدرم از جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به من رسانده است. بنا بر اين انديشه و تصميمتان را با هميارانتان، روى هم بريزيد، تا اقدام شما پس از آن، موجب اندوه و ندامت شما نگردد، سپس در باره من بى درنگ قضاوت كنيد، و همه شما تصميم خود را در باره من به سرعت اجرا نماييد، من بر خدا پروردگارم و پروردگار شما توكّل كرده ام، هيچ جنبنده اى نيست مگر اينكه خدا بر آن تسلّط دارد، چرا كه پروردگار من بر راه راست است. خدايا! از فرستادن باران رحمتت بر اينها خوددارى كن، و همانند زمان يوسف عليه السّلام خشكسالى و قحطى را نصيبشان گردان، و مردى از طايفه ثقيف «۱» را بر آنان مسلّط فرما تا با جام آبى تلخ و زهرآگين سيرابشان كند، از اينان كسى را رها نكن، مگر آنكه در مقابل هر كشته و مجروحى از ما، كشته و مجروحشان گردانى، چرا كه آنها ما را تكذيب كردند، و با حيله گرى ما را تنها گذاشتند، تو پروردگار مايى و توكّل بر تو است، به سوى تو بازمى گرديم، و به جانب تو روى مى آوريم؟ «۲» ___________________________ (۱).اشاره به مختار يا حجّاج بن يوسف ثقفى. (مترجم) (۲).اين خطبه طولانى و پرمحتوا در كتاب مقتل خوارزمى، جلد ۲، صفحه ۷ و ۸ به طور كامل آمده است، ولى در متن كتاب لهوف (در اينجا) فرازهايى از آن حذف شده است.(مترجم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سفینة النجاة
✨زرق و برق از در و دیوار شهر می‌ریزد. تبلیغات رنگارنگ کنار خیابان با هم رقابت می‌کنند تا نگاه عابران و مسافران را بدزدند. ماشین در جاده می‌رود. نگاه می‌اندازم به آسمان و خورشید در حال غروب روز نهم تا چشمم -دروازه دلم- مغلوب این بازی نشود. و در دل با خورشید نجوا می‌کنم که آیا فردا طلوع خواهی کرد؟ دلم حسابی می‌گیرد. ماشینها به سرعت از کنار ما می‌گذرند. در این شهر همه چیز عادیست. عادی، عادی.... 💧امروز و فردا برای همه مردمش عادی‌ست. نه! برای گروه کوچکی کمی فرق دارد! مسجد محل (اهل تسنن) برایم پیام داده، یادتان نرود عاشورا و تاسوعا را روزه بگیرید که سفارش موکد پیامبر ص است برای آمرزش گناهان صغیره و کبیره!!! باشد روزه می‌گیرم! روزهء آب..... اینجا در میان اقلیت‌ها هم اندکیم... به خودم دلگرمی می‌دهم "بُعد منزل نبود در سفر روحانی" گوشی را برمی‌دارم و می‌نویسم " کربلا مُباشر" انگار با دیدن تصویر حرم و صحن و ضریح، طی‌الارض کرده‌ام. ناگهان همسر با هیجان می‌گوید: "سمت راست را نگاه کن." 🖤نقش خطِّ "یا حسین" قرمز رنگی بر پرده چشمم می‌نشیند. اینجا؟؟؟ یا حسین؟؟؟ چشمانم را تنگ می‌کنم. ماشینِ سفید رنگ، با سرعت جلو می‌زند. این بار بهتر می‌بینم. پشت شیشه‌اش نوشته است: "یا حسین" "Who is Hussain? " ناخودآگاه لبخند می‌زنم. 🏴این شهر هم خالی از پرچم عزا نیست. ماشین از ما دور می‌شود و ردِّ خط قرمزش اشکم را روان می‌کند.... 🔆 امام حسین، کشتی نجات 🔆 🆔 @safinatolnajah 🔝
کانال سید مجید موسوی
سوگند به خدا پس از آن (كشتن ما) باقى نخواهيد ماند، جز به مقدار زمانى كه يك اسب سوار به دور آسياب مى
خوب نگاه کن با پسر فاطمه چه میکنند😔 امام حسين عليه السّلام پس از ايراد خطبه فوق، از مركبش پياده شد، و اسب سوارى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را كه به آن «مرتجز» مى‌گفتند طلبييد، و بر آن سوار گرديد، و اصحاب و يارانش را براى جنگيدن، صف آرايى كرد از امام باقر عليه السّلام روايت شده: «همه سپاهيان امام حسين عليه السّلام چهل و پنج سوار، و صد نفر پياده بودند».جز اين نيز روايت شده است. در اين هنگام عمر سعد به پيش آمد تيرى به سوى لشكر امام حسين عليه السّلام افكند، و صدا زد: «در نزد فرماندار، عبيد اللَّه بن زياد گواه باشيد كه من نخستين نفرى بودم كه تير به سوى حسين پرتاب نمود.» پس از آن، تيرها مانند باران از طرف دشمن به سوى سپاه امام عليه السّلام به باريدن گرفت.امام حسين عليه السّلام رو به ياران كرد و فرمود: قوموا رحمكم اللَّه الى الموت الّذى لا بدّ منه، فانّ هذه السّهام رسل القوم اليكم ، خدا شما را رحمت كند به سوى مرگى كه گريزى از آن نيست برخيزيد، چرا كه اين تيرها از ناحيه دشمن، رسولان مرگ به سوى شما هستند. سپاه امام عليه السّلام با سپاه دشمن ساعتى، گروه گروه و يا حمله هاى مكرّر با هم جنگيدند، به طورى كه جماعتى از اصحاب امام حسين عليه السّلام به شهادت رسيدند. در اين هنگام امام حسين عليه السّلام دست بر محاسن خود زد، در حالى كه مى گفت: «غضب و خشم خدا بر يهود هنگامى سخت شد كه براى خدا فرزند قرار دادند، و بر نصارى هنگامى شديد شد كه خداوند را سومين سه خدا (كه در هم حلول نمودند) خواندند، و غضب خدا بر مجوسيان آنگاه شدّت يافت كه به جاى خدا، خورشيد پرست و ماه پرست شدند، اينك خداوند بر گروهى سخت خشمگين شده است، كه همه براى كشتن پسر دختر پيامبرشان همدست شده اند. اما و اللَّه لا اجيبنّهم الى شى ء ممّا يريدون، حتّى القى اللَّه تعالى و انا مخضّب بدمى آگاه باشيد! سوگند به خدا به هيچ يك از خواسته هاى آنها (دشمنان) جواب نمى دهم (و تسليم اهداف شوم آنها نمى شوم) تا خداوند را در حالى كه به خون خود رنگين هستم ملاقات نمايم. از امام صادق عليه السّلام نقل شده فرمود: از پدرم شنيدم مى فرمود: هنگامى كه امام حسين عليه السّلام با عمر سعد روبرو شد، و آتش جنگ شعله ور گرديد، خداوند پيروزى را بر فراز سر حسين عليه السّلام فرو فرستاد، به طورى كه بالهاى خود را بر بالاى سر حسين عليه السّلام گشودند، سپس همان امدادها، امام حسين عليه السّلام را بين دو چيز- پيروزى بر دشمن و لقاى خدا- مخيّر نمودند، امام حسين عليه السّلام لقاى خدا (شهادت قهرمانانه) را برگزيد.
کانال سید مجید موسوی
خوب نگاه کن با پسر فاطمه چه میکنند😔 امام حسين عليه السّلام پس از ايراد خطبه فوق، از مركبش پياده شد،
دو نکته در اینجا هست ۱. مسابقه و افتخار بخاطر تقدم بر قتل امام حسین ۲. امداد غیبی همانند امدادی که برای ابراهیم علیه السلام آمد ، ابراهیم کربلا هم گوئی همانند جدش فرمود: اما منک فلا (از تو حاجتی ندارم )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد_دانلود 🔹کلیپ «نجيب زاده ای به نام حسين(ع)»، توسط بنیاد علمی فرهنگی محمّد (ص)، برای آشنایی بیشتر مردم دنیا، از ادیان و اعتقادات مختلف با امام حسین (ع) به زبان انگلیسی تهیه شده است. 🔹از همه دوستان عزیز خواهشمندیم برای نشر معرفت و محبت این امام بزرگوار، لینک دانلود کلیپ را برای تمامی دوستان خود به خصوص در خارج از کشور ارسال نمایند تا با نشر آن به ندای «کیست مرا یاری کند؟» او لبیک گوییم. 🔸The Clip: “A nobleman called Hussain” is created in English by the Muhammad Foundation to help people from all around the world with whatever belief or religion they may have to learn about Hussain(a.s). Please share it to your Muslim and non-Muslim friends around the world. 🔉رسانه باشید برای انتشار مهر حسین (ع) در قلب های همه مردم جهان! @Ahlemana97
کانال سید مجید موسوی
خوب نگاه کن با پسر فاطمه چه میکنند😔 امام حسين عليه السّلام پس از ايراد خطبه فوق، از مركبش پياده شد،
◼️ کیست مرا یاری کند ◼️ امام حسين عليه السّلام در اين هنگام فرياد زد: اما من مغيث يغيثنا لوجه اللَّه، اما من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللَّه ، آيا فريادرسى نيست كه براى خوشنودى خدا به فرياد ما برسد، آيا دفاع كننده اى نيست كه از حريم حرم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم دفاع نمايد؟ حرّ بن يزيد رياحى اين صدا را شنيد، نزد عمر سعد آمد به او گفت: «آيا تو با اين مرد (امام حسين عليه السّلام) جنگ مى كنى؟ » عمر سعد گفت: «سوگند به خدا آرى، جنگى كه آسانترين مرحله اش پريدن سرها از بدنها، و جدا شدن دستها از پيكرها باشد.» حرّ از عمر سعد گذشت، در جايى كنار سربازان ايستاد، به طورى كه لرزه بر اندامش افتاده بود، (يكى از نزديكانش به نام) مهاجرين اوس به حرّ گفت: «سوگند به خدا قيافه و چگونگى حركات تو مرا به شك انداخته، اگر از من بپرسند شجاعترين مردان كوفه كيست، جز نام تو نام كسى را به زبان نياورم، بنا بر اين، اين (لرزش) چيست كه در تو مى نگرم؟! » حرّ در پاسخ چنين گفت: انّى و اللَّه اخيّر نفسى بين الجنّة و النّار، فو اللَّه لا اختار على الجنّة شيئا و لو قطّعت و احرقت، سوگند به خدا من خود را بين دو راهى بهشت و دوزخ مى نگرم، پس سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت برنمى گزينم، گر چه قطعه قطعه شوم و سوزانده گردم. سپس سوار بر اسب به سوى خيمه هاى حسين عليه السّلام حركت كرد، دستهايش را بر سرش نهاده بود و مى گفت: اللّهم تبت اليك فتب علىّ فقد ارعبت قلوب اوليائك و اولاد بنت نبيّك، خدايا به سوى تو بازگشت نمودم و توبه كردم، توبه مرا بپذير، من دلهاى اولياى تو و فرزندان دختر پيامبرت را ترساندم. آنگاه به حسين عليه السّلام رو نمود و عرض كرد: «فدايت گردم من همانم كه سر راه شما را گرفتم، و از بازگشت شما جلوگيرى نمودم، و عرصه را بر شما تنگ نمودم، سوگند به خدا گمان نمى كردم كه اين مردم تا اين حدّ با تو برخورد مى كنند، اكنون به سوى خدا بازگشت نموده و توبه كردم، «فهل ترى لى من توبة، آيا خداوند توبه مرا پذيرفته است؟ » امام حسين عليه السّلام فرمود: «آرى خداوند توبه تو را پذيرفته است، از اسب پياده شو و به سوى ما بيا.» حرّ گفت: من اگر سوار باشم براى تو بهتر از آن است كه پياده باشم، و سرانجام كارم به پياده شدن است. سپس گفت: «اكنون كه من نخستين شخصى بودم كه بر تو خروج نمودم، به من اجازه بده كه نخستين كسى باشم كه در پيش رويت كشته شوم تا از كسانى باشم كه در قيامت با جدّت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم مصافحه كنند.» مؤلّف گويد: منظور حرّ، نخستين كشته در آن ساعت است، زيرا جماعتى قبل از او به شهادت رسيده بودند. امام حسين عليه السّلام به حرّ اجازه داد، حرّ به ميدان شتافت و به نيكوترين وجه با دشمن جنگيد به طورى كه جماعتى از شجاعان و قهرمانان دشمن را كشت. سپس به شهادت رسيد، پيكرش را نزد امام حسين عليه السّلام آوردند، حسين عليه السّلام خاك از صورت حرّ پاك مى كرد و مى فرمود: انت الحرّ كما سمّتك امّك، حرّ في الدّنيا و حرّ في الآخرة ، تو آزاد هستى همان گونه كه مادرت تو را حرّ (آزاد) ناميد، تو در دنيا و آخرت آزاد مى باشى. پس از حرّ، برير بن خضير كه مردى زاهد و عابد بود، به سوى ميدان شتافت، يزيد بن معقل از طرف دشمن به جنگ او آمد، برير او را به مباهله دعوت كرد بر اين اساس كه هر كسى كه كشته شد، بر باطل است، با هم درگير شدند، برير او را كشت، سپس همچنان به جنگ خود با دشمن ادامه داد تا به شهادت رسيد، رضوان خدا بر او باد.
بعد از بریر وهب تازه مسلمان شده ، وهب نصرانی سابق به میدان رفت جنگید تا دستانش قطع شد برگشت پیش مادرش و تازه عروسش ، مادر میگفت برو و همسرش میگفت نرو ، برگشت به میدان تا کشته شد ، همسرش آنقدر بالای پیکرش ناله و نفرین کرد تا بدستور شمر عمودی به فرقش زدند و کنار شوهر بشهادت رسید داستان سر وهب را که شنیده‌ای : سرش را به سمت مادرش پرتاب کردند ، آنرا بازگردانده و گفت : چیزی که در راه خدا دادم پس نمیگیرم
حبیب بن مُظاهر و مسلم بن عوسجه با هم رفاقتی دیرینه دارند بعد از وهب که مسلم به میدان رفت و جنگید و به زمین افتاد حبیب بالای سرش آمد و سرش را به دامان گرفت ، صورتش را نزدیک صورت مسلم آورد و گفت : بخدا این جان کندن تو برایم سخت است و دوریت برایم مشکل است اگر چه میدانم ساعتی دیگر به تو می‌پیوندم ، اگر وصیتی داری بگو مسلم اشاره به امام کرد و گفت : اوصيك بهذا فقاتل دونه حتّى تموت دونه تو را به يارى اين آقا وصيت مى كنم، در ركابش با دشمنان جنگ كن تا كشته شوى. حبيب گفت: لأنعمنّك عينا، سفارش تو را به ديده منّت دارم، و چشم تو را با انجام وصيّت روشن خواهم كرد. آنگاه روح مسلم عليه السّلام به لقاء اللَّه پيوست.