حاج قاسم ای علمدار برو خدانگهدار - @Maddahionlin.mp3
زمان:
حجم:
7.32M
🏴 بیاد #شهادت_حاج_قاسم_سلیمانی
🍃حاج قاسم ای علمدار
🍃برو خدانگهدار ..
🎤 #مجتبی_رمضانی
⏯ #زمینه
👌فوق زیبا
🌷 #شبتون_شهدایی
🌷 #التماس_دعا
🎧 @mediamazhabi 🕋
آی لشکر علمدار رو زمین افتاد - @Maddahionlin.mp3
زمان:
حجم:
3.62M
🔳 #روضه #تاسوعا #محرم
🌴روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع)
🌴آی لشکر علمدار رو زمین افتاد
🎤 #محمدرضاطاهری
👌بسیار دلنشین
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
♨️ 👈
🎧 @mediamazhabi 🕋
کانال سید مجید موسوی
🏴 بیاد #شهادت_حاج_قاسم_سلیمانی 🍃حاج قاسم ای علمدار 🍃برو خدانگهدار .. 🎤 #مجتبی_رمضانی ⏯ #زمینه
به یاد حاج قاسم ، علمدار انقلابمون😭
هدایت شده از استیکر تم و گیف ایتا
حاج قاسم سلیمانی سردار قلبـــ💔ـــها سلام مارا هم به ارباب برسان ....
بریم از ساعت ۵ بیایم دور هم مصائب اباعبدالله را مرور کنیم😔
از این بعد آقامون بدون سردار ، بدون علمداره😭
نبرد قهرمانانه حسين عليه السّلام با دشمن
سپس امام حسين عليه السّلام به ميدان تاخت و دشمنان را به نبرد فراخواند، دشمنان به جنگ او آمدند، آن حضرت همچنان با دشمن جنگيد، به طورى كه جمعيت بسيارى از آنها را به هلاكت انداخت، و او در اين حال چنين رجز مى خواند:
القتل اولى من ركوب العار
و العار اولى من دخول النّار
«كشته شدن بهتر از زندگى ننگين است
و ننگ (ظاهرى شكست) بهتر از ورود در آتش دوزخ است.»
بعضى از راويان (حميد بن مسلم) گويد:
و اللَّه ما رأيت مكثورا قطّ قد قتل ولده و اهل بيته و اصحابه اربط جأشا منه...، (۱)
سوگند به خدا هرگز مرد مغلوب و گرفتارى را نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش، كشته شده باشند، در عين حال دلاورتر از حسين عليه السّلام باشد،
او با شمشير بر دشمنان حمله شديد مى كرد، و آنها از طرف راست و چپ مانند روبهانى كه از حمله شير مى گريزند، فرار مى كردند، آن حضرت به آنها كه سى هزار نفر بودند حمله مى كرد آنها همچون ملخ هاى پراكنده در پيش رويش پراكنده مى شدند
سپس امام حسين عليه السّلام به مركز خود بازمى گشت و مى فرمود: « لا حول و لا قوّة الّا باللَّه.
نهى امام حسين عليه السّلام از غارت خيام
امام حسين عليه السّلام همچنان با دشمن مى جنگيد تا اينكه دشمنان بين امام عليه السّلام و خيمه هايش را جدا نمودند، به طورى كه به خيمهها نزديك شدند، امام حسين عليه السّلام صدا زد:
ويلكم يا شيعة آل ابى سفيان ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم
واى بر شما اى پيروان آل ابو سفيان، اگر شما دين نداريد و از حساب روز قيامت نمى ترسيد، پس دست كم در دنياى خود آزاد مرد باشيد.اگر به گمان خود عرب هستيد به حسب و نسب خود بازگرديد.
شمر فرياد زد: «اى پسر فاطمه چه مى گويى؟ »
امام حسين عليه السّلام فرمود: «مى گويم من با شما مى جنگم و شما با من مى جنگيد، زنها تقصيرى ندارند، متجاوزان و نادانان و گمراهان خود را از رفتن به سوى خيمهها جلوگيرى كنيد، و تا زندهام متعرّض حرم من نشويد.»
شمر گفت: «اى پسر فاطمه! اين پيشنهادت را مىپذيريم.»
آنگاه دشمنان به سوى امام عليه السّلام حمله كردند، و آن حضرت به آنها حمله كرده، و در اين هنگام از آنها آب طلبيد، ولى سودى نداشت تا اينكه به بدن آن حضرت هفتاد و دو زخم وارد شد.
امام حسين عليه السّلام ايستاد تا اندكى استراحت كند، ضعف بر بدنش غالب شده بود، و ديگر قدرت جنگ نداشت، در اين هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پيشانيش خورد، دامنش را بلند كرد تا خون پيشانيش را پاك كند، ناگاه قلب او هدف تير سه پر زهرآلود قرار گرفت. 😭😭😭
فرمود:
«بسم اللَّه و باللَّه و على ملّة رسول اللَّه
، به نام خدا و توكّل بر خدا و بر دين رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم هستم.»
سپس سرش را به طرف آسمان بلند كرد و عرض كرد:
اللّهم انّك تعلم انّهم يقتلون رجلا ليس على وجه الارض ابن بنت نبىّ غيره
، خدايا تو مى دانى كه اينان مردى را مى كشند كه در سراسر زمين، جز او پسر دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نيست.
سپس با دست آن تير را
از پشت بيرون آورد، خون همچون ناودان جارى شد، ديگر نتوانست جنگ كند، همان جا ايستاد، هر شخصى كه براى كشتنش جلو مى آمد بازمىگشت، و نمى خواست خدا را ملاقات كند در حالى كه قاتل حسين عليه السّلام باشد، سرانجام مردى از قبيله كنده كه به او «مالك بن نسر» مىگفتند، به حسين عليه السّلام دشنام داد، و با شمشيرش آن چنان بر سر امام حسين عليه السّلام زد، كه كلاه خود آن حضرت شكست، و شمشير به سرش رسيد، و آن كلاه خود پر از خون شد.
امام حسين عليه السّلام پارچه اى طلبيد و سرش را با آن بست، سپس كلاه خود خواست آن را بر سر نهاد و عمامه اش را روى آن بست.
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا...
◼️ بیان جانسوز آیت الله العظمی وحید خراسانی
◼️ #کلام_فقیه #محرم #عاشورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
ذكر شهادت جانسوز عبد اللّه بن حسن عليه السّلام
در اين وقت، دشمنان دست از جنگ برداشتند، سپس بازگشتند، و گرداگرد آن حضرت را گرفتند، ناگاه عبد اللّه بن امام حسن عليه السّلام [كه يازده سال بيشتر نداشت و] بچه اى نابالغ بود از خيمه بانوان بيرون آمد و دوان دوان خود را به عمويش حسين عليه السّلام رسانيد، و در كنار عمو ايستاد.
امام حسين عليه السّلام وقتى كه او را ديد صدا زد: «خواهرم، او را نگه دار، زينب سلام اللَّه عليها از خيمه خارج شد تا او را نگهدارد، و به خيمه برگرداند، او به شدّت خوددارى كرد و گفت: «و اللَّه لا افارق عمّى، سوگند به خدا از عمويم جدا نشوم.»
يكى از دشمنان به نام بحر بن كعب- و به قولى حرملة بن كاهل- شمشيرش را به طرف امام حسين عليه السّلام فرود آورد، عبد اللَّه به او گفت:
«ويلك يا بن الخبيثة أ تقتل عمّى، واى
بر تو اى فرزند زن ناپاك آيا عمويم را مى كشى؟ »
آن ظالم شمشير را به سوى حسين عليه السّلام فرود آورد، عبد اللّه دستش را سپر شمشير قرار داد، دستش بريده و آويزان شد، صدا زد: «يا عمّاه!، اى عمو جان.»
[و به نقل ديگر گفت: «يا امّاه، اى مادر جان.»]
امام حسين عليه السّلام عبد اللّه را به سينه اش چسبانيد و فرمود: «اى برادرزاده! در برابر اين مصيبت صبر كن، و بوسيله آن از درگاه خدا تقاضاى خير و سعادت كن، كه خداوند تو را به نزد پدران شايسته است ملحق مى كند؟
در اين هنگام حرمله (لعنت خدا بر او باد) گلوى او را هدف تير قرار داد، آن تير، (۱) سر او از بدن جدا كرد، و او در آغوش عمويش حسين عليه السّلام جان سپرد