eitaa logo
سید مجتبی رسول نژاد | نویسنده
1.2هزار دنبال‌کننده
283 عکس
8 ویدیو
2 فایل
دل نوشته هایم را ثبت می کنم. برای سال ها بعد... برای روزی که از امروز... چیزی جز خاطراتی نمانده برایم.
مشاهده در ایتا
دانلود
تو در میانه راه آرمیده‌ای اما خیال خاطرات تو همیشه پا برجاست. تو شعر خواندی و من هم برای هر بیتش... هجوم قافیه‌ها را سپرده‌ام بر باد تو عاشقانه من را نمی‌دهی پاسخ در این هجوم پر از وحشت شبانگاهی خیال بودن تو دم به دم می‌سوزد مسیر عشقی که در آن، رفته‌ام برباد چراغ‌های خیابان شهر دلگیر است. ببین چگونه به پایان رسیده‌ام در راه برای بودن تو واژه واژه شعرم هزار قافیه و شعر می‌رود از یاد ___________________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
🌿کاش باران بودم دقیقا می گذاشتم روزی که چترت را جا گذاشتی می باریدم…🌿 ___________________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر رو به همه پدرها، همسرها و برادران حاضر در کانال تبریک می‌گم. امیدوارم که همتون سالم و سرحال در کنار خانواده‌هاتون باشید روز همتون مبارک. ___________________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
💘💘 چشم‌هایت چو ابر می‌بارد بر کویر دلی که خشکیدست بارش عشق و بوسه‌ای آرام بر نگاهی که سخت باریده است. چشم‌هایت شروع یک آغاز خنده‌ات شوق پر کشیدن‌هاست دست‌هایت به گرمی خورشید معنی صدهزار بودن هاست. بودنت در مسیر سختِ زمین دور گشتن ز رنجِ دوران‌هاست. با توام ای سپیده‌ی روشن در دلم صد امید پا برجاست. 🍃🍃 ___________________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
این روزها، گذشته عجیب مرا به سمت خود می کشد؛ به روزی می اندیشم که در غروبی زمستانی زیر رگبار تازیانه‌های باران، در کنار امواج طوفانی ساحل قدم می‌زدم به تو، فکر می کردم، به آرزوی لمس دستانت تو آن آرزویی هستی که برای به دست آوردنت، شب‌ها را به صبح می‌رساندم. گویی آن روز ها، آن سختی ها، آن نفس های تنگ، آن فشردگی قلب، به دفتر بایگانی خاطرات منتقل شده اند. اکنون کنارم هستی و من دلم هر لحظه بیشتر برایت تنگ میشود... تو نیز هر بار دلت تنگ شد، مرا در میان برگه‌های خاطراتت جستجو کن، بی شک مرا را در اعماق خاطراتت خواهی یافت ... _______________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
❤️ امروز در کوچه‌ پس‌کوچه‌های خیال تصویر تو را در همه چیز می‌بینم امروز عاشقانه‌هایم را با تو، بر صفحه کاغذ نقش می‌زنم تو همان رویای شیرینی هستی که هیچ‌گاه فراموش نشد. و امروز قاب عکست بر دیوار سرمازده دل، عجیب گرما می‌بخشد. _______________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
رویای شیرینی درون خواب تعبیر شد چشمی به روی عشق بستی و دلی پیر شد من محو دیدار تو بودم، تو رها از من مرگ است تقدیر دلی کز عشق دلگیر شد صد سال تنهایی درون سینه‌ام خفتست صد روز و صد پایان برای عشق، تصویر شد در برزخی از عشق و نفرت پاک، سرگردان معنای بودن، با نبودت تلخ تعبیر شد در دفتر اشعار، هر روز و شبم شعرسیت معنای بی‌تکرار یک رویای طوفانی من در میان روزهای سخت و طولانی رویای یک شب را برایت کرده‌ام معنی هر قصه ای پایان و هر پایان شروعی نو این عشق را در انتها ما می کنیم معنی _______________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
نمی روی ز دل ولی ز دیده می شوی نهان چو واژگانِ مرده ای که نقش بسته بر زبان تو ای غریب آشنا تو ای نگار خوش بیان بدون دیدگانِ تو چگونه سر شود زمان ___________________________ 🍁⃟⸙••• @s_mojtabard
چراغ های خیابان شب دلگیر است. ببین چگونه به آغاز برده‌ای من را برای خواندن یک بیت شعر پر معنی ببین چگونه به تاراج برده ای دل را مسیر زندگی من پر از فراز و نشیب ببین چگونه قلم می شکافد این زخم را برای قطره به قطره سرایش معنی چگونه صف کشیده هزار خاطره در راه چراغ های خیابان شب دلگیر است. برای هر قدمم در مسیر جان دادم برای واژه به واژه حروف بعد حروف هزار خاطره را در دلم جا دادم خیال را به خیال تو می کنم معنی بیا که باز قلم را به دست دل دادم هزار واژه سرودم به وصف تو ای عشق ولی هزار ناله ز درد تو سر دادم. ___________________________ 🍁⃟⸙ s_mojtabard
در نبودت، جهان خالی است، ساعت‌ها در سکوت فرو می‌روند، و زمان، دیگر شمارشی بی‌معناست. باد، ردپایت را با خود برده، و من در این تنهایی بی‌انتها خاطرات را در دستانم مچاله می‌کنم. فراموشی؟ نه... فراموشی چون سایه‌ایست که به دنبالت می‌دود، می‌خواهی فرار کنی، می خواهی بگریزی از این تنهایی عمیق، اما قدم‌هایت سنگین‌اند. آیا کسی در این سکوت غریب، به یاد من خواهد ماند؟ _______________ 🍁⃟⸙ @s_mojtabard
نشسته‌ام کنار رود نگاه می‌کنم به آن، گذار روز‌های عمر چه زود رفت کودکی چه زود پَر کشیده عمر شکستن تمام واژه‌ها درون قلب من چه زود پُر نمود جای خالی تو را چه زود مسیر زندگی من هزار سال وقت برد ولی نیامدی عزیز ولی نیامدی هنوز هزار بیت سرودم ز درد دوریت ز من ولی هزار آرزو چه زود زنده شد به گور برای خط به خطِ شعر برای لحظه لحظه‌اش برای هر دقیقه و برای هر قرینه‌اش چکیده قطره قطره خون ز دیدگان مرده‌ام. نشسته داغ عشق بر دل همیشه خسته‌ام. کدام جاده می‌رسد به دشت پر ملال عشق که من مسیر عشق را برای تو سروده‌ام. ___________ 🍁⃟⸙ @s_mojtabard
برای بودن تو، شعرها سراییدم برای دیدن تو، بارها جنگیدم. برای پر کشیدن و برای آزادی، هزار بار به معنای عشق خندیدم. برای بودن و ماندن برای هر نفسی برای زندگی و مرگ درون هر قفسی سروده‌ام ز درد و سروده‌ام ز رنج سروده‌ام ز تنهایی و فراق کسی. چگونه سر کنم این روزگار پر گله را چگونه من برهانم غبار آیینه را چگونه پر کنمش جای خالیت در دل چگونه من بشکافم، مسیر یخ زده را برای بودن تو، شعرها سراییدم ولی نشد که بیایی و وا کنی گره را _______ 🍁⃟⸙ @s_mojtabard