صالحین تنها مسیر
💜💜💜💜💜💜 #بادبرمیخیزد #قسمت۱۵ ✍ #میم_مشکات سپیده که گویا داشت صحنه معذرت خواهی را در ذهنش تصور می
💝💝💝💝💝💝
#باد_بر_میخیزد
#قسمت ۱۶
✍ #میم_مشکات
این کلمه اخر چیزی بود که راحله اصلا تصورش را هم نکرده بود. مثل پتکی بر سرش کوبیده شد. احساس کرد تمام غرورش له شده. نزدیک بود به گریه بیفتد. اما با خودش فکر کرد، او هم غرور استاد را همین طور له کرده بود. شاید حقش بود. از طرفی نمیبایست ضعف نشان میداد. خودش را نگه داشت و بی توجه به دستور تحکم آمیز استاد عصبانی، در حالیکه با حیایی دخترانه نگاهش را از استاد به زمین میدوخت خیلی آرام گفت:
- میدونم حرکت دیروزم خیلی زشت بود. برای همین اومدم معذرت خواهی. من نباید حق استادی رو نادیده میگرفتم و بی ادبی میکردم. معذرت میخوام
گفتن این کلمات هرچند قبلا برای راحله سخت مینمود اما همین طور که آنهارا ادا میکرد احساس کرد ضربان قلبش کمتر شده است. انگار از اینکه توانسته بود شجاعانه اشتباهش را بپذیرد آرامش پیدا میکرد. برای همین در حالیکه از درون احساس شادی میکرد سرش را بلند کرد، به گل روی میز خیره شد و پرسید:
-میتونید من رو ببخشید?
و نگاهی گذرا به استاد پارسا انداخت.
سیاوش یک آن، همه خشم و عصبانیتش را فراموش کرد. این حرکت برایش عجیب و شاید قابل تقدیر بود. اگر راحله به تنهایی تصمیم به این معذرت خواهی گرفته بود نشان دهنده آزاد اندیشی و تربیت صحیح او بود، چیزی که سیاوش فکر نمیکرد در بین مدعیان مذهب زیاد پیدا شود. حتی اگر شخص دیگری این پیشنهاد را داده بود پذیرش آن از طرف راحله نشانه درک بالا بود. شاید برای همین بود که تصمیم گرفت دلخوری اش را فراموش کند و سعی کند جواب این شجاعت را به گونه ای شایسته بدهد اما افسوس ....
افسوس ک شیطان، دشمن همنشین آدمی، همیشه آماده است تا از هر موقعیتی به نفع خود بهره بگیرد. و شاید برای همین است که میگویند در کار خیر عجله کنید چرا ک شیطان ب لطایف الحیل و به طرفه العینی مسیر درست اندیشه را به سوی خودش کج خواهد کرد. این بار نیز در لباس اندرز، اندیشه نیک استاد را پوشاند و وسوسه ای در ذهن سیاوش شکل گرفت:
-اول مطمئن شو که واقعا پشیمونه بعد ببخشش!
اگر شیطان از سیاوش خواسته بود از این موقعیت برتر به نفع خودش استفاده کند قطعا وجدان و مردانگی سیاوش با آن مقابله میکرد اما از آنجا که شیطان بر تمامی دقائق ظریف نفس آدمی واقف است این بار سعی کرد خواسته خود را از طریق محک صداقت و شایستگی راحله به سرانجام برساند.
برای همین، سیاوش که - مانند بسیاری از ما- از این ظرافت عمل، دشمن دوست نمایش غافل بود، به این خواست گردن نهاد و در جواب راحله گفت:
-حرکت شجاعانه ای بود..
راحله احساس کرد این حرف به معنای قبول معذرت خواهی اوست. از خوشحالی لبخندی روی لبانش نقش بست اما با شنیدن ادامه صحبت استاد لبخند بر لبش ماسید:
-اما شما سر کلاس اون کار رو انجام دادید... جلوی اون همه دانشجو... فکر نمیکنین اگر بخواین معذرت خواهی کنین باید همونجا این کارو بکنین?
ادامه دارد...
367.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_امام_مهربانم 💚
چه دمی میشود آن دم که شود رؤیت تو
که به پایان برسد ظلم شب غیبت تو
ای خوش آن دم که رسد رایحه ناب وصال
به مشامم برسد عطر خوش قامت تو
#السلامعلیڪیابقیةاللهفیارضه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❣
═✧✤🌹✾ ⃟✾🌹✤✧═
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
*💠 بیاناتی از رهبر انقلاب درباره «پیامبر اعظم»*
🌹🌸🍃🌹🌸🌹🍃🍃🌸🌹🍃
*پیامبر اعظم یک وجود کهکشانوار است و در او هزاران نقطهی درخشندهی فضیلت وجود دارد.* *۱۳۸۵/۰۱/۰۱*
🍃🌸🍃🌹🍃🌹🌸🌹🍃
*پیامبر نمونهی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کاملتر از او* *نیافریده است. فراخوانندهی همهی بشریت به سوی خدا و چراغ نورافشان راه انسانهاست.* *۱۳۸۵/۰۱/۰۱*
🌹🌸🍃🌹🍃🍃🌸
*پیغمبر اسلام معلم همهی نیکیها و معلم عدالت، انسانیت، معرفت، برادری و رشد و تکامل و پیشرفت دائمی بشر تا انتهای تاریخ بود. ۱۳۸۳/۰۲/۱۸*
🍃💕🍃🌹🌹🍃🌹🍃🌸
صالحین تنها مسیر
♡••
ای روزهای خوب که در راهید
ای جادههای گمشده در مه
ای روزهای سخت ادامه
از پشت لحظهها بهدر آیید
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای روز آمدن
ای مثل روز، آمدنت روشن
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
امــــــــــــــا
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
#قیصرامینپور
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄