eitaa logo
صالحین تنها مسیر
234 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
271 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان 🦋 ⃣5⃣ محمدصادق با پوزخند آشکاری در صدایش گفت: داداش مسیح که چیزای دیگه میگه. نگفتی نظر حاج علی چی بود؟ زینب سادات: نظراتتو برای خودت نگهدار. محمدصادق: تو ز یادی روی عمو ارمیا حساسی. خوبه بابات نیست. باید یک مدتی ازشون دور بشی تا بتونی درست ببینی کار مادرت چقدر اشتباه بود. زندگی با من لیاقت میخواد زینب. سعی کن لیاقت زندگی که برات میسازم رو داشته باشی. من دست از سرت برنمیدارم، اما تو هم بدون که هر جور رفتار کنی همونجور بهت جواب میدم. از اینکه هی از ازدواج آیه دفاع میکنی، خوشم نمیاد. اون ارمیا هم نون به نرخ روز خوره! ایلیا هم که رو مخ راه میره. من فقط خودتو میخوام. خانوادت هم سالی یک بار ببینی بسه. البته اونا هر چقدر بخوان، میتونن بیان، که با وضعیت ارمیا بعیده زیاد بیان. اما تو نمیتونی بری! زینب سادات: مگه دیوانه هستم با تو زندگی کنم؟ من نامزدی رو بهم میزنم. محمدصادق با همان صدای حق به جانبش گفت: الاغ! کی بهتر از من گیرت میاد؟زندگیتون رو دیدی؟مادری که دوبار ازدواج کرده، ناپدری فلج!سربار زندگی پدر بزرگ. کی آدم حسابی تر از من میاد سراغت؟بهت گفتم لیاقت داشته باش. گفتم آدم باش زینب. زینب تلفن را قطع کرد و گوشه اتاقش چمباتمه زد و اشک ریخت. ازمحمدصادق بیزار بود. از حرف هایش، از طعنه هایش، از کنایه های ریز و درشتش. نفس آیه هنوز جا نیامده بود که زینب سادات دوباره گفت: میخواد منو از شما جدا کنه!همش میگه من لیاقتش روندارم. آیه سعی کرد نفس هایش را منظم کند. پسرک بی لیاقت! خوب میدانست محمدصادق وصله تن آنها نیست. خوب میدانست محمدصادق دخترکش را خوشبخت نمیکند. حال چه میکرد به شکسته های یادگار سیدمهدی؟چه میکرد با بغض گلوی نازنین دخترش؟ صدای در آمد و زهرا خانوم وارد اتاق شد: آیه جان مادر، بیا پسرم کارت داره. آیه که بلند شد، زهرا خانوم جایش کنار زینب سادات نشست و موهایش را نوازش کرد: اون موقع که سن و سال تو بودم، آرزوم بود پدر و مادرم میومدن منو از اون جهنم میبردن. زندگی الانمو نبین. روزگارمو بابای رها، سیاه کرده بود. همش کتک، همش تحقیر، همش کار. بیشتر شبها نمیخوابیدم، بیهوش میشدم. باورت نمیشه که نرسیده به اون انباری نمور، روی زمین میوفتادم و صبح بالگدای شوهرم بیدار میشدم. زن سومش طاقت نیاورد و به یک سال نرسیده مرد. من سگ جون بودم. اما بیشتر از سی سال تو بدبختی دست و پا زدم. پشت و پناه نداشتم. فکر نکن بی کس و کار بودما. کلی برادر خواهر تنی و ناتنی داشتم! اما همشون یادشون رفت من هستم. هنوز در عجبم که مادرم چطور فراموشم کرد. دخترم، تو پشت داری، پناه داری!هرتصمیمی بگیری همه پشتت هستن. آیه کنار تخت ارمیا ایستاد، حاج علی تسبیح به دست گوشه اتاق به مختعه تکیه زده بود و زیر لب ذکر میگفت. ارمیا با همان نفس های یک خط در میان و کوتاهش پرسید: چیزی فهمیدی؟ آیه: نه خیلی، اما انگار یک مقداریش درباره من و تو هستش. انگار بخاطر ازدواج ما... آیه سکوت کرد و ارمیا زیر لب گفت: لعنت خدا بر شیطون. دیگه چی؟ آیه: میگه همش بهش ایراد میگیره. خیلی نا امیده ارمیا! با محمدصادق حرف زدی؟ ارمیا: آره. فردا میاد. زنگ بزن به سید بگو آب دستشه بذاره زمین و بیاد. تو هم با زینب چند روز برید تهران. نمیخوام فردا اینجا باشه! ادامه دارد... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"أللّٰهُمَّ أرنی الطَّلعة الرَّشیـدة" تو که هستی؛ أمّا چشم‌های من ! قَدری، درگیر دنیا شده است...ღ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ما دمت أعیش أرنی وجهَك یا مولای" ‌ تا زندھ‌ام بدھ رخ نشانمـ اۍ مولاۍ من!
اين روزها التهاب عجيبى بر روزگارمان نشسته راه را سخت گم كرده‌ايم بينِ همه رنگ‌ها و رمزها و زنگ‌ها ما تنها مانديم! تنهاى تنهاييم! با تمام وجود شما را صدا مى‌زنيم ... مهدى جان! شماييد كه هميشه پناهيد! تكيه گاهيد! پادشاهيد! سايه‌ تان بر سرمان مستدام باد! سلام بر پناه عالَم سَلامٌ علی الكهف الحصین ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشقت به رشته ی این جان نشسته است جانی که پای عهدتوجانان،نشسته است آهی بکش به آینه ی دل  که گم شود تصویرهرچه غیرتودرآن نشسته است ما ذره ایم پیش تو ای نور لم یزل وقتی که سایه ات سرقرآن نشسته است احمدگذشت چون که ز ایوان عرش حق پرسیدعلیست آن که درایوان نشسته است؟ اصلا بعید نیست ببینند روز حشر جای خدا،علی سر دیوان نشسته است رنگ خدا گرفته، نگویید کافرم ازبس به جان حضرت سبحان نشسته است مُهر حلال زادگی ماست مِهر او بااو به سینه گرمیِ ایمان نشسته است بزم محبت است کنار ضریح او آنجا گدا مقابل سلطان نشسته است من شرح میدهم،تو تجسم کن،عشق کن وقت اذان دلت دم ایوان نشسته است باران و شب،حرم،دم ایوان طلا،نجف آیا دوباری میبری ام کربلا،نجف؟ : این است شور کودکی و عشق پیری ام برسینه ام نوشته شده من غدیری‌ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از قربان تا غدیر ✍کاپیتولاسیون سوم مرداد 1343در مجلس تصویب شد و موجب اعتراض شدید امام و نهایتا ایشان را تبعید نمودند .حال نه از شاه و نه امریکا و نه کاپیتولاسیون خبری است ولی امام زنده تر از گذشته است ومکتب او سرلوحه مقاومت در غرب آسیا و حتی در اروپا و شرق شده است. و نظریه ولایت فقیه او که در تبعید نوشته شده است قلب قانون اساسی شده است و این در دهه امامت شیرین تر به کام می آید. از قربان تا غدیر  ✍اصل واقعه غدیر بر مبنای تجمّع است. بنابراین تکرار یاد غدیر هم باید همراه با تجمّع باشد ، البته با رعایت شیوه نامه های بهداشتی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا