eitaa logo
صالحین تنها مسیر
223 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
#نم‌نم‌_عشق #قسمت_چهارده مهسو یاسمن کنارم نشسته بود و یه سری از مسائل و احکام اسلام رو برام توضیح
مهســو پشت سرش به آرومی حرکت کردم. یه حس و حال عجیبی داشتم… خیلی سردرگم بودم،خیلی زیاد.. حس میکردم از یه پرتگاه پرت شدم پایین ولی وسط راه یه دست منو نگه داشته… نه رهام میکنه نه منوبالامیکشه… سوار ماشین شدیم. +خب بریم یه ناهار بخوریم که من یکی خیلی گشنمه. چیزی نگفتم و فقط به معنای موافقت سرتکون دادم.توی ماشین سکوت بدی برقرار بود… ولی اصلا تمایلی به شکستنش نداشتم. _بفرماییداین هم یه رستوران که خیلی هم من عاشقشم… کیفموبرداشتم و پیاده شدم کتش رو تنش کرد و توی آینه بغل ماشین موهاشو درست کرد و پیاده شد. باهم وارد رستوران شدیم.فضای قشنگ و شیک و دنجی داشت. خوبه، الان تنها جایی که حال نداشتم برم جای شلوغ بود.یه گوشه نشستیم.بعدازچندلحظه رفت که دستاش روبشوره. وقتی اومد چند لحظه بعد هم گارسون تشریف فرما شد. +چی میل دارید؟ ++خب مهسوخانم انتخاب کردید؟ _نه هرچی خودتون میخورین. ++باشه.پس سامان جان دوتا باقالی پلو با ماهیچه و سالادومخلفاتش بیار.درضمن زیتون پرورده یادت نره گارسون باخنده گفت +چشم سیدجان شماجون بخواه.کیه که بده ورفت _خیلی میاین اینجا؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت: +نگفتم مگه؟اینجا رستوران پدرمه. پدر صاحب رستوران های زنجیره ایه( ….)هستن. با تعجب گفتم _عججججب،فک میکردم پدرتون شغلشون مذهبی باشه. تک خنده ای کرد و گفت: +مگه الان کارش غیرمذهبیه؟چه فرقی داره.خدمت به خلق خدا هم یه نوع عبادته دیگ مهسوخانم. سرش رو پایین انداخت و بینمون سکوت ایجاد شد… یاسر _خیلی ناراحتین؟ نفس عمیقی کشید و گفت: +مگه فایده ای هم داره؟کلافه ام،خیلی کلافه،من هیچی ازدین شمانمیدونم،عملاهیچی…داغونم آقایاسر…من یه عمری بااین اعتقادات بزرگ شدم.حالا اعتقاداتم که عوض شده هیچ باید توی شرایطی زندگی کنم که نمیدونم کی روزآخرمه…ببخشید اینو میگم ولی من حتی ذره ای شناخت از شماهم ندارم… اینوکه گفت یه قطره اشک ازچشمش چکید پایین.. دلم گرفت،چقدراین دختر شکننده اس… _لطفاگریه نکنید.ضعف شما همون چیزیه که اونامیخوان.ولی من و شماوخانوادتون که اینونمیخوایم… ولی راجع به من،بزاریدچندتامساله رو باهم روشن کنیم..فرصت خوبیم هست،من ازونا نیستم که بگم خب چون ازدواجمون برای این کار بوده بهتون سخت بگیرم و کل کل کنم باهاتون،ازاونانیستم که بگم توی کارام دخالت نکن و خودمم بکشم عقب.درسته مصلحت خاصی برای این ازدواج بوده نه علاقه.ولی من خودتاهل وتعهدمومیبینم.. از شماهم میخام اینارودرک کنین. معلوم نیست این موقعیت چقدرطول بکشه… ولی من میخام توی این مدت باهم مثل دو دوست باشیم.صمیمی و تکیه گاه برای همدیگه.میخام زندگی کنم.نمیخام از هردوطرف هم کار هم خونه ام که یه خانم بااسم همسر توشه خسته باشم. متوجهین؟ لبخند ملیحی که حس کردم کمی خجالت هم چاشنیشه زد و سرشو پایین انداخت و گفت:بله میفهمم.خوبهلااقل منم اینجورتنهانیستم. _بله دقیقا،نمیخام دوتامون احساس تنهایی داشته باشیم.من بچه مذهبیم به قول شما.خدای من و دین من میگه باهمسرت بامهربانی رفتارکن. پس شک نکنین که اگه امروز برای من مهسوخانم و خانم امیدیان هستین بعدازمحرمیت ،من فرقی با تازه دامادای دیگه ازلحاظ اخلاقی ندارم.نگران نباشید.امن ترین جا برای شما خونه ی من میشه.خونه ی «ما» البته.. به محض این که صحبتم تموم شد سامان اومد و غذاهارو روی میز گذاشت. +چیزی کم نیست سید؟ _نه پسر ممنون.چیزی خواستم صدات میزنم. فقط اون مورد که برات پیامک کردم رو آماده کن… +چشم بااجازه. ورفت _خب،بفرمایید…سردمیشه. ومشغول غذاخوردن شدیم…. ✍نویسنده: محیا موسوی 🍃کپی با ذکر صلوات...🌈 .*°•❤️❤️‍🔥⃝⃡✨💕❥•°*. .....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••
مهسو حرفهای جالبی میزداین پسر…کنجکاوشده بودم راجع به اخلاق و رفتارش بیشتربدونم… هرچی نباشه دانشجوی جامعه شناسی ام دیگه… ولی خب غرورم اجازه نمیدادبیشترازاین کنجکاوی کنم… بعداز صرف غذا که انصافا هم خوشمزه بود گفتم: _اون برگه که ازم گرفتین جریانش چی بود؟ +خب اون یه گواهیه برای این که شما دین ومذهبتون تغییرکرده برای اثبات به مراجع قانونی… کارت ملی،شناسنامه،مدارک تحصیلی واینادیگه….بایدتغییرکنن…من کارشوانجام میدم سرموپایین انداختم و اروم گفتم: _اهان.ممنون +وظیفس _بااجازه برم دستاموبشورم… +بفرمایید بلندشدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم.دستاموشستم و چندمشت آب به صورتم زدم… خنکای اب روهمیشه دوست داشتم.. به سالن برگشتم… وقتی به میزرسیدم باصحنه ی جالبی رو به رو شدم… یه کیک شکلاتی که خیلی خوشگل تزئین شده بود و روش نوشته بود«مسلمون شدن مبارک» از تعجب دهنم بازمونده بود… _این…این کیک برامنه؟ لبخند ملیحی زد و گفت: +صددرصد..مگه بجز شما کسی دیگ الان اینجا هست که تازه مسلمون باشه؟ روی صندلیم نشستم و: _واقعاممنونم.کیک قشنگیه.فک نمیکردم اهل سوپرایزکردن باشید… تک خنده ی مردونه ای زد و گفت: +واقعاشما منواینقدر بد تصورکردین؟من بلدم خوبشم بلدم.حالا اجازه هس بخوریمش ؟اخه بدجوری چشمک میزنه… خنده ای کردم و گفتم: _باشه باشه بفرمایین… و کیک رو برش زدم… یاسر بعد از خوردن کیک ازرستوران خارج شدیم. به سمت ماشین رفتیم و سوارشدیم. _خب بریم که من شماروبرسونم منزلتون… یکمم کاردارم بایدانجامشون بدم. و به راه افتادم… تا رسیدن دم خونه ی آقای امیدیان هردوسکوت کرده بودیم. دم در خونه پارک کردم … _اینم منزل شما.ببخشید اگه خسته شدین… +نفرمایید ممنون ازشما.لطف کردین. ازخانوادتونم تشکر کنین. پیاده شد _من دم در میمونم تا برید داخل خونه. +باشه‌ممنون.خدانگهدار _یاعلی وقتی مطمئن شدم که وارد خونه شده تلفن همراهموبرداشتم _سلام،مرحله ی اول تموم شد.میریم برا فاز دوم. و قطع کردم. سیمکارت رو شکوندم و توی جوب آب انداختم. عینک دودیمو زدم و به راه افتادم… ✍نویسنده: محیا موسوی 🍃کپی با ذکر صلوات...🌈 .*°•❤️❤️‍🔥⃝⃡✨💕❥•°*. .....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••
یاسر توی اتوبان مشغول رانندگی بودم که تلفنم زنگ خورد… زدم روی بلندگو _جانم‌مامان +سلام‌پسرم.کجایی مادر؟ _سلام.دارم میرم یه سری کاردارم بعدهم میرم اداره.. +باشه‌عزیزم.مراقب‌خودت‌باش.خداپشت و پناهت. _یاعلی . و تماس رو قطع کردم.. بارسیدن به مقصدموردنظرم از ماشین پیاده شدم… به سمت در کوچک مشکی رنگ رفتم… زنگ رو زدم… مدل خاص خودم… دوتا پشت هم…یکم فاصله یدونه زنگ …دوتا پشت هم دوباره… باصدای تیک بازشدن در رفتم داخل…کوچه رو ازنظر گذروندم و بعدازاطمینان از نبودن کسی در رو بستم.. یکی از بچه ها اومد سمتم… +سلام میلادجان..خوش اومدی…چه عجب از این ورا…شنیدم گردوخاک کردی پوزخندی زدم و به سمت کاناپه ی وسط اتاق رفتم…روش ولو شدم و پاهامو روی میزانداختم… +سلام … چقد کلاغا فعال شدن جدیدا…خبر گرد و خاکم پخش میکنن؟ +بس کن میلاد…خودت خوب میدونی چه خبره…کلاغا باید حواسشون به ادامس خوردناتم باشه… با نفرت نگاش کردم و گفتم _این هفدهمین باریه که بت میگم ازت بدم میادیاشار… چندش ترین و غیرقابل اعتمادترین آدم روی زمینی برام… کم حرف بزن…مسعود کجاست؟ +میخای کجاباشه؟خودت بش گفتی بره دنبال کارای مهمونی… _خیلی خب…حواستو به همه چیز جمع کن…یه تارمو از سر کسی کم بشه خودم میکشمت… میدونی که انگیزشم دارم… +چشم رئیسکم رجز بخون… حواسم هست… پوزخندی به نشونه ی تمسخرزدم و از خونه خارج شدم… دستمالمو درآوردم و اثرانگشتمو ازروی در پاک کردم… سوارماشین شدم.و به سمت اداره به راه افتادم. مهسو وقتی رسیدم خونه در کمال تعجب بابا و مامان و مهیار خونه بودن. نکنه اتفاقی افتاده باشه؟ با عجله رفتم وگفتم: _سلام چیزی شده؟ مامان :وا،سلام.دختر چته .چرابایدچیزی شده باشه..؟ _آخه…آخه..آخرین باری که هممون باهم خونه بودیم رو یادم نمیاد… ترسیدم …همین مامان نگاهش پرازغم شدو به بابا که باشرمندگی به نگاه پراز غم مهیارخیره شده بود نگاه کرد… بابا:نه چیزی نیست دخترم.یاسرگفته تاوقتی که بهمون اطلاع نداده ازخونه خارج نشیم… راستی شما کجارفتین؟ تازه همه چیزیادم اومده بود.کل وقایع امروز ازجلوی چشمم گذشت.. _لباسم رو عوض کنم میام میگم براتون… بعداز تعویض لباسم به جمع برگشتم و جریانات رو براشون تعریف کردم. وقتی شنیدن که یاسرچجور جونمونجات داده کلی ازش تعریف کردن.ومنم کلی حرص خوردم… تاشب خودم رو مشغول درس کرده بودم. بعدازشام رفتم توی اتاقم گوشیموبرداشتم و به طناز زنگ زدم.. +سلام‌بفرمایید. _سلام‌طنازی‌چطوری؟ +ببخشیدشما؟؟؟ _واااااا.طناااز؟؟؟منم ها…مهسو +ببخشیدنشناختم _کوفت.خب سرم شلوغ بود.نگو سر خودت شلوغ نبوده.خودت که میدونی چه بدبختیایی سرمون اومده… +خیلی خب بخشیدمت.ولی خیلی پستی.چون خودمم سرم شلوغ بود درک میکنم فقط… کمی باهم حرف زدیم و قرارشد فرداصبح بیاد پیشم تا کمی همدیگه رو ببینیم. بعداز قطع کردن تلفن لباس خواب خرسیمو پوشیدم و روی تخت ولوشدم و چراغ رو خاموش کردم… حجم فشارهای امروز برام زیادبود… توهمین افکاربودم که صدای تماس گوشیم اومد… _سلام آقاسید +سلام خانم..خوبید؟ببخشیدبدموقع مزاحم شدم _خوبم ممنون.شما خوبین؟اختیاردارین مراحمین +غرض از مزاحمت این که ان شاءالله فرداشب خدمت میرسیم برامحرمیت. البته مادرم صبح اول وقت تماس میگیرن.فقط خواستم شمابدونین واطلاع داشته باشین. _ممنون.لطف کردین. +خواهش میکنم.امری نیست؟ _عرضی نیست +شبتون زیبا.یاعلی ع _خدانگهدار بعدازقطع تماسش  افکار مختلف به سرم هجوم آوردن… ولی بعدازمدتی چشمام گرم شد و به خواب رفتم… ✍نویسنده: محیا موسوی 🍃کپی با ذکر صلوات...🌈 .*°•❤️❤️‍🔥⃝⃡✨💕❥•°*. .....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن 🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند : 🌕 هر کس اسراء را در هر بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود. 📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍سلام آقاجان! امام و مولا و سید ما! جان های پر نقصمان فدایت. از صمیم جان دوست داریم و نصرتت میکنیم. از خدا میخواهیم قدرتمان را بالا ببرد تا بهتر تو را خدمت کنیم و جوانحمان را تشدید کند تا بهتر تو را بشناسیم. هر چه معرفتمان به تو بیش تر میشود اطاعت و تبعیت، نصرت و محبت و ارادتمان به مقامت والایت بیش تر میشود. بسیار دوست میداریم که شب و روزمان و تمام لحظه ها و اوقاتمان را در خدمت به تو و دینت باشیم و ذره ای جز خدمت به تو نیندیشیم و چیزی جز اطاعت اوامرت مشغولمان نکند. چرا که خادم بودن آستان مقدس تو و اجداد طاهرینت عبادتی است وصف ناپذیر که قدرش در این عالم نیز غیر قابل وصف است تا چه رسد به عالم ملکوت که حد و حصری ندارد. از معبودمان می خواهیم که نصرت دهد تا بتوانیم دل شما را به دست آوریم و نشکنیم. در این طریق اجری مسئلت نمیکنیم جز اعتلاء نام تو و استقرار و استمرار حکومت حقه ات در سطح زمین که به دست بشریت آلوده شده است و با ظهورت تطهیر میگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ اثر قرائت از رویِ آن 💌 پیامبر‌ رحمت‌ صلّی‌ الله علیه و آله و سلّم فرمودند: 💌 هیچ چیز به اندازه خواندنِ از رویِ آن بر شیطان گران نمی آید.
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 دائما از شر وسوسه های درونی به خدا پناه ببرید. 🍂 🔶 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ 🔴 خطر وسوسه ها، بسیار بزرگ است. چون: در درون انسان است و نمی‌توان از آن جدا شد. پنهان است و به راحتی قابل تشخیص نیست. پیوسته و در تمام لحظات به سراغ انسان می آید. هم ممکن است از جانب شیطان باشد و هم انسانها. ☘ فقط با رو کردن به خدا و پناه بردن به او می توان از چنین خطر بزرگی در امان ماند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکّده... 🔸سلام بر تو ای مولایی که در عالم عهد از همه پیمان گرفته شد تا چشم به راهت باشند و دعاگوی ظهورت. 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥ خدا کند به نبودنتان عادت نکنیم ... خدا کند ندیدنتان ، همواره بزرگترین اندوهمان باشد... خدا کند زندگی فریبمان ندهد ... خدا کند دعا برای ظهورتان از اعماق جانمان باشد ... خدا کند غیبت و غربتتان، جانمان را آتش بزند ... خدا کند فرزندان خوبی برایتان باشیم 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ✺بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم✺ ---------------------------------------- ---------------------------------------- *فرازهایے از دعای نــــــدبــه* 📖اَيْنَ بَقِيَّةُ اللهِ الَّتی لا تَخْلوُ مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِيـَةِ كجاست آن باقيمانده خدا كه خارج از عترت هدايتگر نیست.؟ اَيـْنَ الـْمُعَدُّ لِـقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ كجاست آن مهيّا گشته برای ريشه كن كردن ستمكاران اَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لاِِقامَةِ الاَْمْتِ وَاْلعِوَجِ كجاست آنكه برای راست نمودن انحراف و كجی به انتظار اويند؟ اَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لاِِحْيآءِ الْكِتابِ و َحُدُودِهِ؟ كجاست آن آرزو شده برای زنده كردن قرآن و حدود آن؟ اَيْنَ الْمُرْتَجی لاِِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ كجاست آن اميد شده برای از بين بردن ستم و دشمنی؟ اَيْنَ طامِسُ آثارِ الزَّيْغِ وَالاَْهْوآءِ؟ كجاست محوكننده آثار انحراف و هواهای نفسانی؟ أَيْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدّينِ وَاَهْلِهِ؟ كجاست احياگر نشانه های دين و اهل دين؟ اَيْنَ قاطِعُ حَبآئِل الْكِذْبِ وَالاِْفْتِرآء؟ كجاست قطع كننده دامهای دروغ و بهتان؟ اَيْنَ جامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی؟ كجاست گردآورنده سخن بر پايه تقوا؟ اَيْنَ مُـعِزُّ الاَْوْلِيآءِ وَمُذِلُّ الاَْعْدآءِ؟ كجاست عزّتبخش دوستان،و خواركننده دشمنان؟ اَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ الْهُدی كجاست صاحب روز پيروزے و نشردهنده پرچم هدايت؟ اَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟ كجاست گردآورنده درستے و رضا؟ ---------------------------------------- ---------------------------------------- الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج🌤️ بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«عقلانیت» *🛑🛑 شما چرا ناراحتید؟* *🛑 رسانه های اونور آبی میگن‌؛ «برنامه دولت سیزدهم برای هدفمندی یارانه ها اشتباه است و نمی‌تواند مشکلات موجود را حل کند.»* 🛑 جواب اینه که مگه شما نمی‌خواهید مردم رو علیه نظام و انقلاب بشورونید؟ خب، الان به زعم شما، دولت جمهوری اسلامی داره با دست خودش همین کارو میکنه و ناراضی تراشی میکنه دیگه! پس چرا شما عصبانی هستید؟ شما که بودجه خودتون رو از تحریم کنندکان ملت ایران میگیرید، واقعا نگران معیشت مردم شدید؟!! 🇮🇷 روح حضرت امام ره شاد که فرمود؛ هر وقت دشمن از کاری عصبانی شد، بدانید که آن کار حتما به نفع شماست.
💥الْوِلاَيَاتُ مَضَامِيرُ الرِّجَالِ 🌎منصب هاى حكومتى، ميدان آزمون و مسابقه مردان است» 🖋هم شخصيت و ظرفيت آن ها در اين گونه حالات آشكار مى شود و هم استعداد و توان و لياقت آنان. 📘حکمت_441 @mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*♨️دولت این مسائل رو با جزئیات بیان نمیکنه تا استرس به مردم وارد نشه و یه عده دارن از ندونستن مردم سوءاستفاده میکنن تا کشور رو به آشوب بکشن.* _✅وظیفه ماست تا واقعیت رو بگیم تا اونایی که ما رو تحریم کردن نتونن ما رو به جون هم بندازن._ 📍واقعا از این ساده تر از این کلیپ نمیشه مسائل اخیر رو توضیح داد...👏👏👏 *🔹حتما ببینید و منتشر کنید* یادمون باشه نق زدن و هم جهت رودخونه شنا کردن رو همه بلدن...😊 با درست فهمیدن مایه آرامش هم باشیم...✌️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا! لب‌های «أمَّنْ یُجِیب» خوان، دل‌های عاشق، قنوت‌های متبرّک به «اللّهم کُن لولیّک»، جمعه‌هایی که طعم ندبه را دارند، چگونه تو را تمنّا کنند تا یکی از این میان به ثمر نشیند و بشود آن چه که باید بشود؟! یا صاحب‌الزّمان! کدام ستم را به شِکوِه بنشینیم؟ با کدام لحن التماس کنیم؟ از اضطراب کدام صبح جمعه بگوییم؟ از حسرت کدام عصر جمعه بنالیم؟ از دلتنگی‌های کدام غروب ناله سر دهیم؟ تا شما را از بند غیبت و غربت برهانیم؟! مولای من! کدام حرم برویم؟ بیت الله؟ حرم رسول الله؟ نجف؟ کربلا؟ مشهد؟ و با چه آدابی بخوانیم؟ تا در جستجوی تو بودن تمام شود، و با تو بودن آغاز گردد؟ اربابم! اشک و التماس و ندبه و تمنّا و خواهش ما تمام‌شدنی نیست تا بیایی و دست مهربانت را پناهِ ما بی‌پناهان قرار دهی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 🔰همه کمک کنند برنامه‌های اقتصادی دولت به نتیجه برسد کارهایی که امروز دولت در زمینه اقتصاد در پیش دارد، کارهای مهمی است و همه اعمّ از قوا و دستگاههای مختلف و آحاد مردم باید کمک کنند که ان‌شاءالله دولت بتواند به این نتایج دست پیدا کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-شهید ابراهیم هادی ♥️⚘ ----------------------------------- -خدایا ،ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم ، نمی دانم در برابر عظمت توچگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم ،که هر کس تو را شناخت ، عاشقت شد ،و هر کس عاشقت شددست از همه چیز شسته ،و به سوی ت می شتابد، و این را به خوبی در خود احساس کردم و می کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏عصر جمعه با امام عصر علیه السلام🌹