فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ سوره ی مبارکه ی مطفّفین
نشانِ غم حضرت ربّ العالمین!
🌺 انتخابات پیشِ رو و
برگشت به فضای رفاقتها
🎙 #استاد_اصغر_طاهرزاده
♡علامه سیدمحمدحسین طهرانی:
«امروز علَم اسلام دست آیتﷲ خامنهای است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است. هر سخنی که منجر به تضعیف ایشان گردد حرام مسّلم و معصیت کبیره و گناهی است که بخشوده نمیشود.»
کتاب "نور مجرد" ج3، ص238
#نشردهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_بامقام_معظم_رهبری
حضرت آیتالله خامنهای: «ملّت عزیز ایران! انتخابات در یک روز انجام میگیرد امّا اثر آن در چند سال باقی میماند. در انتخابات شرکت کنید، انتخابات را متعلّق به خودتان بدانید -که متعلّق به شما است- و از خدا کمک بخواهید، هدایت بخواهید که شما را هدایت کند به آنچه درست و حق است و بروید پای صندوق رأی و به کسی که شایسته است رأی بدهید. به حرف این کسانی که ترویج میکنند -چه از داخل، چه از خارج- که «فایدهای ندارد، ما نمیرویم پای صندوق، نروید» اعتنا نکنید؛ اینها دلسوز مردم نیستند. اگر اسم مردم را هم میآورند، بیخود میآورند، دروغ میگویند، دلسوز مردم نیستند. کسی که دلسوز مردم است، مردم را از رفتن پای صندوق انتخابات منع نمیکند.» ۱۴۰۰/۰۳/۰۶
#سلامتی_فرمانده_صلوات
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨
#قرار_شبانه
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
bonbast-too-zendegi-vojood-nadare-medium.mp3
3.42M
🛑 بنبست تو زندگی وجود نداره!
🌱 همیشه یه راهی هست ...
#استاد_پناهیان
🏡
صالحین تنها مسیر
" تنهامسیر ": 💥 روش پاسخ به شبهات بخش دوم 🔶 یکی از علومی که خیلی میتونه در استحکام فکری انسان موثر
"مُطیعِ اَمرِ رَهبرم":
💥 روش پاسخ به شبهات
بخش چهارم
⭕️ از مغالطه اشتراک لفظ معمولا خیلی استفاده میشه.
اما خیلی وقتا مغالطه ها به این سادگی قابل تشخیص نیستند و آدم باید کلی فکر کنه تا متوجه ایراد کار بشه.
خیلی از رسانه ها برای فریب مردم از انواع مغالطه ها استفاده میکنند. ظاهرش حرف درستیه ولی در واقع حرف باطلی هست و اگه کسی علم منطق رو کار نکرده باشه نمیتونه بفهمه ایراد حرف کجاست!
بنابراین ما باید مراقب این مغالطه ها باشیم.
🔸 مثلا گفته میشه: او و همسرش 5 سال اختلاف دارند.
🔷 از این جمله دو معنا رو میشه برداشت کرد. یکی اینکه او از همسرش 5 سال بزرگ تره. یکی اینکه او و همسرش 5 ساله با هم مشکل و دعوا دارند!
یا مثلا گفته میشه: علی دوست بیست ساله من هست!
اینجا معلوم نیست سن علی 20 ساله یا 20 ساله با علی رفاقت داره!
✅ در جملاتی که توی شایعات میشنوید دقت کنید که یه موقع از اشتراک لفظ استفاده نکنند.
💢@IslamlifeStyles
💥 روش پاسخ به شبهات
بخش پنجم
💢 مغالطه ها انواع مختلفی دارند. مثلا یکی از مغالطه ها اسمش هست مغالطه "توسل به مرجع"
⭕️ وقتی که یه نفر در صحبت کردن به جای استدلال قوی "به رفتار یک شخص مشهور" استدلال کنه این یک نوع مغالطه محسوب میشه.
مثلا طرف میگه:
💢 فلان آدم مشهور هر روز صبح پنیر میخوره پس معلومه پنیر برای صبحانه خیلی مفید هست!
☢ در اینجا باید گفت خوردن پنیر برای صبحانه توسط یک آدم مشهور اصلا ربطی به مفید بودن یا نبودن پنیر برای صبحانه نداره. اگه میخوای برای پنیر خوردن دلیل بیاری باید به یک مقاله علمی یا یک طبیب متخصص استناد کنی.
🔶 البته در مسائل دینی استناد به رفتار و گفتار اهل بیت علیهم السلام استثنا هست و به خاطر عصمت اهل بیت کاملا میشه بهشون استناد کرد.
💢@IslamlifeStyles
صالحین تنها مسیر
"مُطیعِ اَمرِ رَهبرم": 💥 روش پاسخ به شبهات بخش چهارم ⭕️ از مغالطه اشتراک لفظ معمولا خیلی استفاده م
" تنهامسیر ":
💥 روش پاسخ به شبهات
بخش ششم
⭕️ از مغالطه های توسل به مرجع معمولا زیاد استفاده میشه. مثلا تمام الگوبرداری های جوانان و نوجوانان از رفتارهای سلبریتی ها همش بر اساس این نوع مغالطه هست.
💢 اینکه در برخی انتخابات ها میبینیم سلبریتی ها از برخی کاندیداها حمایت میکنند به نوعی استفاده از مغالطه هست.
حتی اگر برخی افرادی که سالها در مسائل سیاسی حضور دارند از کاندیدایی حمایت کنند دلیل بر این نمیشه که ما هم از اون فرد حمایت کنیم دیگه چه برسه به اینکه افرادی بخوان حمایت کنند که از مسائل سیاسی هیچ اطلاعی ندارند
🔸 دشمنان ما همیشه استفاده زیادی از این نوع مغالطه کرده اند و خرابی های زیادی بر روی دست ما گذاشتند
#مغالطه #شبهات
#پاسخ_به_شبهات 6
💢@IslamlifeStyles
💥 روش پاسخ به شبهات
بخش هفتم
⭕️ یکی از مغالطات مرسوم، مغالطه "توسل به اکثریت" هست. به این معنا که شخص مغالطه گر برای اینکه حرف خودش رو اثبات کنه 👈🏼 به نظر اکثر مردم استناد میکنه.
مثلا میگه این روزا همه مردم طرفدار فلان کاندیدا هستن پس تو هم باید طرفدارش باشی!
🔶 یا میگه همه فلان فیلم تلویزیون رو میبینن پس تو هم باید ببینی!
🔸 امسال هیچ کسی روزه نمیگیره برای همین ما هم نباید روزه بگیریم!
💢 این هفته هیچ کسی راهپیمایی قدس نمیره! برای همین ما هم نباید بریم.
🔷 گاهی ممکنه حرف اکثریت درست باشه و گاهی هم نباشه ولی در هر صورت در یک استدلال صحیح نباید مبنای استدلال، رای و نظر اکثریت باشه.
💢 مراقب کسانی که از این مدل مغالطه ها استفاده میکنند باشید.
#پاسخ_به_شبهات 7
💢@IslamlifeStyles
صالحین تنها مسیر
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو 💔 #قسمت8⃣2⃣ سایه به کمک حاج خانم و دو تا از کارکنان شیرینی فروشی، مریم را
" رمان #شکسته_هایم_بعدتو🌷
#قسمت9⃣2⃣
آیه لبخند زد به روی زن مقابلش:
_نمیخوایم مزاحمتون بشیم!
حاج خانم: شما مراحمید، بمونید!
سایه مداخله کرد:
_به شرطی که ما رو مثل دخترتون بدونید، نمیخوایم سربار باشیم!
آیه توبیخگرانه صدایش کرد:
_سایه!
سایه: حاج خانوم نمیذاره ما بریم، بهتره تعارف نکنیم!
آیه: اونوقت تو از کجا فهمیدی؟
سایه پشت چشم نازک کرد:
_اییش... جاریبازی در نیار!
آیه: مثل اینکه باید به دکتر صدر بگم،زیادی دکتر شدی و پیش بینی
میکنی؟!
سایه: نه بابا... پیشبینی کجا بود؟
آیه از سایه رو برگرداند و به حاج خانم گفت:
_ببخشیدش، خیلی رُکه وتعارف هم سرش نمیشه، آخه با تنها کسایی که معاشرت داره ما هستیم که با هم بی تعارفیم، اینه که عادت کرده!
حاج خانم: پس خوبه، بی تعارف آشپزخونه مال سایه جان!
سایه آه از نهادش بلند شد:
_زحمت نمیدیما، بریم هتلی جایی... نه آیه؟
آیه و حاج خانوم به قیافه ی سایه میخندیدند که صدای یاالله گفتن محمد
آمد.
سایه به سمت شوهرش دوید:
_چیشد؟ داروها رو آوردن؟
محمد: آره؛ بیا سرم رو براش وصل کن!
محمد به همراه سایه به اتاقی که مریم در آن بود رفتند.
حاج خانوم: سایه جان پرستاره؟
آیه: نه... کارشناسی ارشد روانشناسی داره، از وقتی با محمد نامزد کرد، به خواسته ی محمد رفت دوره ی تزریقات آموزش دید!
حاج خانوم: خدا حفظشون کنه،خوشبخت بشن الهی!
آیه: انشاءالله!
ارمیا به دنبال حاج یوسفی میرفت:
_حاج آقا صبر کنید، به خدا من فقط میخواستم خانواده م رو نشونتون بدم و برم؛ قرار نیست که مزاحم شما و خانواده بشیم!
حاج یوسفی: این کارت زشت بود ارمیا، مهمون رو دم در نگه داشتی؟ خدا رو خوش میاد؟
ارمیا: ما رو شرمنده نکنید حاجی!
حاج یوسفی: شرمنده چیه؟ من شرمنده شدم که مهمون پشت در خونه م مونده!
دو ماشین پارک شده جلوی قنادی بود. سه مرد و یک زن و یک پسربچه در پیاده رو ایستاده بودند که با دیدن ارمیای زینب به بغل، لبخند زده و نگاهشان را به او دوختند. حاج یوسفی به سمتشان رفت:
_سلام؛ به خدا شرمنده ام! تازه فهمیدم شما رو دم در نگه داشتن، بفرمایید بالا... بفرمایید.
همه یک به یک سلام کرده و تعارف کردند که مزاحم نمیشوند، اما با اصرار فراوان حاج یوسفی دعوتش را قبول کرده و پا به خانه اش گذاشتند.
حاج خانم از مهمانانش پذیرایی میکرد و ارمیا مشغول معرفی خانواده اش شد:
_حاجی، مسیح و یوسف روکه میشناسی؟ صدرا، باجناقم و همسرشون
رها خانم، خواهر زنم؛ این آقا کوچولو هم مهدی پسرشون
محمد هم برادرمه و خانمشونم سایه خانم،
همسر و دخترمم که معرفی کردم
خدمتتون!
حاج یوسفی و همسرش به همه خوش آمد گفتند و اظهار خوشوقتی کردند.
صدرا رو به ارمیا پرسید:
_چی شده بود که زنگ زدی محمد و احضار کردی؟
ارمیا: یکی از کارکنان حاج آقا، حالش بد شد و از حال رفت؛ الان تو اتاقن و زیر نظر دکتر!
حاج یوسفی: آقا محمد خیلی به ما لطف کردین!
مسیح: این آقاسیدمحمد ما کلا دستش تو کار خیره حاجی!
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت0⃣3⃣
حاج یوسفی: خدا خیرت بده سید، این دختر دست ما امانته، خدابیامرزه پدرش رو ،شیمیایی بود؛ گاهی موج انفجار میگرفتش و این دختر و مادرش مکافات؛ الانم که چند ساله شهید شده و زنش افتاده تو بستر! همه ی امید خواهر و برادرش به این دختره، چشم به راهشن.
غم در چهره ها نشست. این خانواده چقدر با این درد آشنا بودند... درد یتیمی، درد شهادت.
کسی حرفی نداشت، عمق فاجعه آنقدر زیاد بود که دهانها بسته بود.
چه میگفتند وقتی همه این درد مشترک را میشناختند؟
زینب در آغوش ارمیا به خواب رفت. آیه بلند شد تا زینب را از او گرفته و به اتاق ببرد که ارمیا خودش بلند شد و آرام گفت:
_برات سنگینه، من میارمش؛ از حاج خانم یه بالش پتو بگیر پهن کن!
حاج خانوم خودش زودتر بلند شد و به اتاق رفت. وقتی از اتاق بیرون آمد، ارمیا تشکر کرد و زینب را به اتاق برد و روی رختخوابی که در گوشه ی اتاق پهن شده بود خواباند. رویش پتو کشید و آرام موهایش را نوازش کرد. آیه دم در اتاق ایستاده بود و به این پدرانه ها نگاه میکرد.
دلش هنوز با ارمیا نبود، دلش هنوز دنبال سیدمهدی میرفت؛ دلش غیرممکن ها را میخواست، ارمیا هیچ نمیگفت... اعتراض نمیکرد... درک میکرد؛ اصلا چرا اینقدر درک میکرد حال آیه را؟
آیه سری تکان داد و قصد خروج از اتاق را داشت که صدای ارمیا مانع شد:
_خیلی شبیه شماست بانو؛ هم چهره اش، هم رفتاراش؛ گاهی حرکتی میکنه که فکر میکنم شمایید، خیلی شبیه شماست!
آیه هنوز هم شما بود! گاهی میشد که صمیمی تر میشدند اما دوباره از هم دور میشدند. یک جاذبه و دافعه داشتندانگار... چیزی شبیه جزر و مد.
_مهدی همه ش میگفت باید شبیه به من باشه؛ آخر به آرزوش رسید و زینب شبیه من شد.
ارمیا دست از نوازش زینب کشید و صورتش را به سمت آیه که پشت سرش بود چرخاند:
َ_وقتی یه مرداصرار کنه که بچهاش شبیه همسرش باشه، به خاطر عشق زیادیه که به اون داره، اینکه میخواد هر جای خونه چهره ی زیبای همسرش رو ببینه!
آیه: اما اون منظورش این نبود، مهدی فقط میخواست شبیه خودش نباشه، اون میخواست وقتی رفت، هیچ نشونی ازش نمونه؛ نگاه به محمد کردی؟ شبیه مادرشه، مهدی شبیه پدرش بود؛ پدرش رفت، خودش رفت... نذاشت یه یادگار ازش داشته باشم، این حق من نبود!
ارمیا دلش گرفت، سرش را پایین انداخت. آب دهانش را به سختی فرو
داد و با صدای آرامی گفت:
_شاید چون شما باید زندگی کنید؛ منم اگه روزی بچه دار بشم، دوست دارم شبیه مادرش باشه!
آیه رو گرداند و رفت. رفت و نگاه مانده بر روی خود را ندید. نگاه مردی
که صبرش در این روزها زیادی زیاد شده بود.
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
﷽
#سلام_امام_زمانم
دلتنگ شدم ماهِ دل آرایم را ،
یڪ عمر شڪستم دلِ آقایم را ...
العفو،ڪه آوارهٔ صحرا ڪردم ،
با دسٺ خودم یوسف زهرایم را ...
اَللّهُمَ عَجلِ لوَلیکَ الفَرَج والعافیتَ والنصر 🙏🌹