مادری بین دود گفت بیا؛ یا ابن الحسن! با صدایی کبود گفت بیا...پدرت زیر ضربت شمشیر؛ زیر لب در سجود گفت بیا...
سر نیزه، حسین لب وا کرد؛ در محل یهود گفت بیا...دور و اطراف عمه ات زینب؛ چون که محرم نبود گفت بیا...
یا ربَّ الزَّهرا! بِحَقِّ الزَُهرا، اِشفَ صَدرِ الزَّهرا، بِظُهورِ الحُجَّهِ؛ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاسخ حاج قاسم به صحبت جدید ظریف در خصوص مذاکره با آمریکا...
🔹میگویند رهبری هم مثل امام جام زهر را بنوشد!
این جام زهر آن جام زهر نیست
🔹این جام؛ جان ایران را میگیرد
#نه_مرسی!
#دیپلماسی_ذلیلانه #ظریف_ترامپ
👇سخنرانی های کوتاه و شنیدنی 👇
🏴 #بمناسبت_ایام_فاطمیه 🏴
🎙رهبر معظم انقلاب
🎙حجت الاسلام رفیعی
🎙حجت الاسلام میرباقری
🎙حجت الاسلام انصاریان
🎙حجت الاسلام پناهیان
🎙حجت الاسلام مومنی
🎙حجت الاسلام هاشمی نژاد
🎙حجت الاسلام میرزامحمدی
🎙حجت الاسلام عالی
🎙حجت الاسلام فرحزاد
و.....
🔰👇آماده دانلود 👇🔰
http://eitaa.com/joinchat/1138622480Cf5fccc6f06
سخنرانی های کوتاه جذاب☝️
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۲۲ شروین گفت: - ما هم که دیگه کاری نداریم! هم بازی کردیم هم غذا خوردیم دیگه امیدی
#رمان_هاد
پارت۱۲۳
- ارزش ریسک رو داره. حداقل این تنها راه نجاته
- اما تو اون خونه پر از مصیبت چطوری میشه آروم گرفت. منم نخوام دست و پا بزنم مجبورم می کنن
- اینجا دیگه باید توانت رو نشون بدی. فکر کنم یاد گرفتی چطور آروم باشی
شروین مدتی به چشم های شاهرخ خیره ماند.
- انگار راه دیگه ای نیست. امیدوارم حداقل برای ورود به خونه مشکلی نباشه
بعد با لحنی فیلسوفانه گفت:
- آخه چرا یکی با اشتباهاتش بقیه رو آزار میده؟
و نفسش را بیرون داد. شاهرخ لبخندی زد و گفت:
- بدون نیروی اصطکاک هیچ جسمی حرکت نمی کنه. تو که فیزیک بلدی
بعد نگاهی به ساعت کرد.
- تلویزیون رو روشن کن فیلم داره...
شروین تلویزین را روشن کرد و شاهرخ گفت:
- تا پیام بازرگانی داره من برم یه چائی بذارم و بیام
*
شروین در حالیکه کله اش را خشک می کرد وارد اتاق شد. کلاه حوله روی سرش بود و داشت حرف می زد.
- اون روز که رفتم لباس بیارم اینقدر هول بودم که حوله یادم رفت! همش می ترسیدم مامان برگرده.
حالا خودم...
وقتی سرش را بلند کرد شاهرخ را دید که کنار دیوار اتاقش ایستاده و به کاغذ نقاشی که به دیوار چسبیده
بود خیره شده بود. نقاشی ریحانه بود. شاهرخ طوری نقاشی را لمس می کرد که انگار موجود زنده ای را نوازش می کند.
- چیزی شده؟
شاهرخ جوابی نداد. جلو آمد و دستش را روی شانه شاهرخ گذاشت.
- شاهرخ؟ حالت خوبه؟
شاهرخ یکدفعه از جا پرید و برگشت.
- می گم حالت خوبه؟
- آره ... آره خوبم...
- من برم لباسمو بپوشم بریم. آخرش منو از خونت انداختي بیرون...
- من نمي تونم باهات بیام. باید یه سر برم بیمارستان!
- بیمارستان؟ بیمارستان برا چي؟
شاهرخ نگاهي به شروین كرد و نفس عمیقي كشید :
- ریحانه ...
شروین كه گیج تر شده بود گفت:
- ریحانه چي؟حالش بد شده؟
شاهرخ سري تكان داد
- دیشب حالش بد شده و دم صبح ...
حرفش را خورد ،كلمات را به سختي ادا مي كرد. شروین منظورش را فهمید.
- واقعا متاسفم. میرم لباسمو بپوشم و بیام تا بریم بیمارستان ...
در طول مسیر شاهرخ ساكت بود. حتي وقتي جنازه ریحانه را دید، وقتي بالاي قبرش ایستاده بود و حتی وقتي
براي آخرین بار رویش را كنار زدند تا صورتش را ببیند بازهم نتوانست از شر بغضش رها شود. نفس كشیدن
برایش سخت شده بود. شروین كه كنارش ایستاده بود از زیر عینك آفتابي اش او را مي پائید. .وقتي آخرین بیل
خاك را روي قبرش ریختند علي كنار شاهرخ آمد و گفت :
- دیگه باید بریم
بعد عینکش را برداشت، چشم هایش را خشک کرد و گفت:
- سنگ قبر رو پس فردا میارن
شاهرخ آرام سر تکان داد. موبایلش زنگ زد. کمی از جمع فاصله گرفت.
علی نگاهی به شاهرخ که در میان قبرها راه می رفت و با تلفن حرف می زد کرد و رو به شروین گفت:
- خبر رو که شنید گریه نکرد؟
- فکر نکنم. من حموم بودم ولی وقتی اومدم بیرون حالتش به آدم گریه کرده نمی خورد. بیشتر شبیه آدم
شوکه بود
- همیشه همین جوریه. گریه نکرده بود
وقتی خانمش فوت کرد تا روز سوم اصلا گریه نکرداخرش هم با داد و
فریادها و اذیت های هادی بغضش شکست
- یعنی سرش داد و فریاد کنم؟
علی خندید:
- نه، اونجوری ممکنه اوضاع خراب تر بشه. یهو به هم می ریزه یه چیزی بهت میگه
- مگه نمی گی سر وصدای هادی باعث شد گریه کنه؟
ادامه دارد....
✍ میم مشکات
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۲۳ - ارزش ریسک رو داره. حداقل این تنها راه نجاته - اما تو اون خونه پر از مصیبت چطور
#رمان_هاد
پارت۱۲۴
- حساب هادی جداست. سرش رو هم ببره هیچی نمی گه. تو تنها کاری که می کنی یه کاری کن تنها باشه
شروین سری به نشانه تأیید تکان داد. همراهش زنگ خورد. شاهرخ بود. شروین نگاهی به شاهرخ که
دورتر ایستاده بود کرد و جواب داد:
- بله؟
شاهرخ با دست اشاره ای کرد و گفت:
- من می رم پیش ماشین. شما هم بیاید
از بین قبرها که می گذشتند شروین پرسید:
- چرا این دختر این همه براش مهم بود؟
- ریحانه فقط یه دختر بچه نبود. یه جورائی اونو به همسرش وصل می کرد. شاید چون زیر دست اون
بزرگ شده بود. یه نقطه اشتراک! حالا دیگه خیلی تنها میشه. تنها تر از قبل
به ماشین رسیدند. شاهرخ عقب نشسته بود. خیلی دوست داشت آن عینک سیاه روی چشمان شاهرخ نبود
تا می فهمید کجا را نگاه می کند. علی را که دم بیمارستان پیاده کردند توی آینه به شاهرخ نگاه کرد و پرسید:
- میری خونه؟
شاهرخ سر تکان داد.
- آره، ممنون ...
روی مبل نشسته بود و سرش را به تکیه گاه تکیه داده بود و چشم هایش را بسته بود که شروین با لیوان
آب بالای سرش ایستاد:
- بیا بخور بهتر بشی
لیوان را گرفت و تشکر کرد. بعد همانطور که به لیوان آب خیره شده بود گفت:
- کی باورش میشه زندگی به این راحتی تموم میشه؟ درست توی لحظه ای که اصلا فکرشو نمی کنی
شروین برای اینکه جو را عوض کند گفت:
- شام چی می خوری؟
- اصلا میل ندارم
- اما صبحونه و ناهار هم نخوردی
- میدونم ولی اصلا میل ندارم
- ذخیره هم که نداری!
شاهرخ لبخند زد و شروین که بلند می شد ادامه داد:
- باشه هر جور راحتی فعلاکاری نداری؟
- کجا می ری؟
- خونه! فردا دانشکده می بینمت. البته اگر به فردا رسیدم!
- مطمئنی می خوای بری؟
- راه رفتنی رو باید رفت. اگه دیگه همو ندیدیم حلال کن. نه، نمی خواد تو بیای خودم میرم راحت باش
- می خوام مطمئن شم که رفتی بیرون
- مطمئن باش ترجیح می دم برم خونه تا امشب این قیافه تو رو تحمل کنم
شاهرخ لبخندی زد و راضی شد که همراه شروین نرود.
- هر وقت احساس کردی خیلی عصبانی هستی سکوت کن. فقط سکوت
از پشت پنجره برای شروین که از در کوچه خارج می شد دست تکان داد و وقتی شروین رفت توی اتاق
خودش رفت و دراز کشید...
*
دم خانه که رسید کلید انداخت و در حالیکه آرام اطراف را می پائید وارد خانه شد. همه جا به نظر امن
و امان می آمد. پاورچین پاورچین وارد هال شد. داشت از پله های هال بالا می رفت تا به اتاقش برسد
که صدائی از پشت سرش آمد.
- آهای!
صدای مادرش بود. ایستاد و برگشت.
- بیا پائین ببینم!
دو پله ای را که بالا رفته بود پائین آمد.
- خب، چه عجب برگشتی خونه. کدوم گوری بودی تا حالا؟ با توام
شروین چیزی نگفت.
- رفتی پیش اون استاد فضولت هرچی دلت خواست گفتی؟ حالا دیگه واسه من واسطه می فرستی؟
شروین سعی کرد آرام باشد زیر لب گفت:
- ببخشید، معذرت می خوام
مادرش می خواست حرفی بزند که هانیه تلفن به دست سررسید.
- خانم؟ تلفن با شما کار داره
ادامه دارد....
✍ میم مشکات
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
سخنرانی جدید امام خامنه ای بهمناسبت آغاز ایام فاطمیه درباره آخرین گفتگوی پیامبر و حضرت زهرا
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#روضه_مادر
خانه زهراست اینجا، قتلگاه محسن است
آشیان قهرمان بدر و خیبر سوخته
سینه زهرا شکسته، چهرهاش نیلی شده
مرتضی، خونین جگر قلب پیمبر، سوخته!
خیمهگاه کربلا را آتش از اینجا زدند
شد ز داغ محسن آخر کام اصغر، سوخته
#براتبمــیرممادر😭
#الـسلامعلیڪیاصدیقهالشهیده
#حبیب_چایچیان
🚫 ۵ نکته درباره سخنان شرم آور ظریف
1. روز تشییع میلیونی حاج قاسم در تهران که مردم با غیظ و غضب علیه امریکا شعار می دادند، مطمئن بودم غربگراهای داخلی در اولین فرصت پس از سرد شدن مردم تلاش شان برای مذاکره با امریکا و ترامپ را شروع می کنند اما باور نمی کردم قبل از چهلم حاج قاسم این اتفاق بیفتد!
🔷 لذا امروز که دیدم ظریف در گفتگو با نشریه اشپیگل رسما پالس مذاکره با ترامپ را ارسال کرده، از اصل سخنانش تعجب نکردم چون در این ۶ سال او و روحانی را خوب شناخته ام بلکه از سرعت عملش شگفت زده شدم. هنوز یک ماه هم از ریخته شدن خون حاج قاسم به دست امریکا نگذشته است...
2. ظریف در گفتگو با نشریه اشپیگل گفته: "من هرگز احتمالِ اینکه مردم، رویکردشان را تغییر میدهند و واقعیات را درک میکنند، نفی نمیکنم... دولت ترامپ با بازگشت به میز مذاکره و برداشتن تحریم هایش، میتواند گذشته را جبران کند."
جدای از پالس پر رنگ ظریف برای مذاکره با امریکا در این سخنان، آنچه توهین آمیز است اینجاست که ظریف رسما دارد اعلام می کند من میدانم که بعد از فضای ایجاد شده بواسطه شهادت حاج قاسم، مردم موافق مذاکره نیستند اما احتمال این را میدهم که رویکرد مردم تغییر کند و واقعیات را درک کنند!
باید پرسید آقای ظریف! واقعیت امریکا مگر جز همین قتل و غارت و تحریم و زورگویی است؟ در ۶ سال قبل بواسطه مذاکره با امریکا چه گلی بر سر کشور زدید؟ کدام مشکل را حل کردید که حالا دنبال مذاکره با ترامپ هستید؟ کی می خواهید واقعیات را بفهمید و بی خیال امریکا شوید؟ مگر در دنیا جز امریکا کشور دیگری وجود ندارد که 6 سال است همه چیز را به مذاکره با او پیوند زده اید؟ از خون حاج قاسم هم عبرت نمی گیرید؟
3. با توجه به سخنان ظریف جای تردید باقی نمی ماند که اگر تا امروز به "روش" ظریف نقد داشتیم اما "نیت" او را برای کشور خیر می دانستیم از این به بعد حتما باید در نیت او هم شک کرد.
مگر می شود کسی به همین زودی پس از شهادت حاج قاسم، با نیت خیر باز هم دنبال مذاکره با دشمن حاج قاسم باشد؟ آن هم در حالی که در همین نمازجمعه اخیر، رهبر انقلاب صریحا هرگونه مذاکره با امریکا را منع کردند؟
4. بی تردید سخنان ظریف آن هم در شراطی که وحدت بی سابقه ای در مردم علیه دشمن به وجود آمده مصداق "وحدت شکنی" در جامعه است. امروز مردم بیش از همیشه در دشمنی با امریکا وحدت دارند و تشییع پیکر پاک شهید سلیمانی نیز بزرگترین رفراندم علیه مذاکره با امریکا بود. چرا ظریف و امثال او بر وحدت شکنی در این باره اصرار دارند؟ مگر اجماع مردم علیه امریکا چه ضرری به آنها میزند؟
5. رهبر انقلاب 20 اسفند 94: «نفوذ برای این است که محاسبات ذهن مسئولین عوض شود. وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن دخالت مستقیم بکند؛ نه! مسئول کشور همان تصمیمی را میگیرد که دشمن میخواهد. همان کاری که دشمن میخواهد مفت و مجانی انجام میدهد...»
#نه_مرسی
#دیپلماسی_ذلیلان
🔴 @IslamLifeStyles
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🔹گلایه ام ز دلی♥️ هست
🔸که #بی_تو مضطر نیست
🔹و #چشم بی هنری که
🔸بدون تو تــر نیست😔
🔹گلایه ام ز محبین #مدعی چون من
🔸که بازیادی ما، غربت تو👤کم نیست
🔹هزار داد زدیم #ادعای حب تو💖 را
🔸به پیش تیغ ولی
🔹یک خبر ز #حنجر نیست✘
🔹عجیب نیست چرا #پشت پرده ای آقا
🔸ز دشمنان چه بنالی
🔹چو #دوست یاور نیست❌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🖤
🌹🍃🌹🍃
#پیام_معنوی
🌴✨ در جستجوی تو ✨🌴
💢 خدایا انقدر تو را در لابلاي تمامی لحظه ها و پشت تمام پرده ها جستجو می کنم
تا بتوانم به راحتی تو را ببینم،🙏😍
💠معنای نگاهت را دریابم و مهربانی چشمانت را لمس کنم.
♻️ آنگاه پیام تک تک حادثه های زندگیم که مقدرات تو و
⬅️ امتحانات من است را خواهم فهمید👌👌
🔰 و دیگر برای همیشه بنده وفادار تو خواهم بود. 🙏🙏
💙 علیرضا پناهیان 💙
ختمی مجرب به دستور آیتالله بهجت قدسسره برای افزایش رزق و روزی
🔻 دستورالعمل ختم سوره واقعه:
⭕️ این ختم، از ختمهای مأثوره و بسیار مجرب هست که مورد توصیه علما و بزرگان بوده است و حضرت آیتالله بهجت هم مطابق اساتید معظمشان، بدان تأکید داشتهاند.
دستورالعمل این ختم، آنچنانکه در روایات وارد شده، بدینصورت استکه: چون اول ماه، دوشنبه باشد؛ شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله.
روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم چهارده مرتبه بخواند. همچنین هرروز بعد از اتمام تلاوت سورههای مبارکه آنروز، این دعا را بخواند:
يا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ وَ يَا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ، اِفْتَحْ لَنا الْأَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي وَ رِزْقُ عِیالي فِي السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كَانَ قَرِيبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ يَسِيرًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَخَلِّدْهُ، وَ إِنْ كانَ مُخَلَّدًا فَطَيِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ طَيِّبًا فَبارِكْ لِي فِيهِ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ، وَ وَحْدانِيَّتِكَ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، وَ إِنْ كانَ عَلی أَيْدِي شِرارِ خَلْقِكَ فَانْزَعْهُ وَ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ، وَ لَا تَنْقُلْنِي إِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در ادامه مرحوم مجلسی رحمهالله از امام سجاد علیهالسلام نقل میفرماید که در روزهای پنجشنبه میان این چهارده روز، به جای دعای فوق، پس از اتمام سورههای شریفه، این دعا را قرائت نماید؛ آن دعا چنین است:
يا واحِدُ يَا ماجِدُ، يَا جَوادُ يَا حَليمُ، يَا حَنّانُ يَا مَنّانُ يَا كَريمُ، أَسْأَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثي، وَ تَقْضي بِها دَيْني، وَ تُصْلِحُ بِهَا شَأْني، بِرَحْمَتِكَ يَا سَيِّدي. اَللّهُمَّ إِنْ كانَ رِزْقي فِي السَّماءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كانَ فِي الأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كانَ بَعيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ قَريبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ قَليلًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَبارِكْ لي فيهِ، وَ أَرْسِلْهُ عَلَى أَيْدي خِيَارِ خَلْقِكَ، وَ لَا تُحْوِجْني إِلَى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ [بِكَيْنُونَتِكَ] وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللّهُمَّ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ،وَ لَا تَنْقُلْني إِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، [يا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا واحِدُ يَا مَجيدُ يَا بَرُّ يَا كَريمُ] يَا رَحيمُ يَا غَنِيُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَنِّئْنا كَرامَتَكَ وَ أَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
#بهجت_الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
البته نکته مهم طبق فرمایشات حضرت آیتالله بهجت آناستکه به قدری این ختم مهم هست که میتوان آنرا حتی در غیر از شرایط ذکر شده به جای آورد؛ به طور مثال حتی میتوان در یک نوبت با تلاوت مجموع سورهها (١٠۵ بار) و خواندن دعاهای آن بجا آورده شود.
💻
🌟🌟🌟
مردي نزد اميرالمومنين علي (ع) آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اينجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم:
1.چه چيز «از آسمان عظيم تر» است؟
2.چه چيز «از زمين پهناورتر» است؟
3.چه چيز «از کودک يتيم ناتوان تر» است؟
4.چه چيز «از آتش داغ تر» است؟
5. چه چيز «از زمهرير سردتر» است؟
6. چه چيز «از دريا بي نيازتر» است؟
7. چه چيز «از سنگ سخت تر» است؟
امام علي (ع)در پاسخ به اين هفت سوال فرمودند :
1. «تهمت به ناحق» از آسمان عظيم ترست.
2. «حق» از زمين وسيع تر است.
3. فرد«سخن چين» ، ازکودکي يتيم ضعيف تر است.
4. «آز و طمع» از آتش داغ تر است.
5.«حاجت بردن به نزد بخيل» از زمهرير سردتر است.
6. بدن شخص با «قناعت» از دريا بي نيازتر است.
7. «قلب کافر» از سنگ سخت تر است.
منبع:جامع الاخبار، فصل ۵، فضائل اميرالمومنين (ع)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#راه_روشن
🌹 امام هادی علیهالسلام فرمودند:
🔺 اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِكُ لُؤمٌ
🔻 بر زیردستان خشمگین شدن نشانه پَستی است .
📚 بحارالانوار، جلد۷۸، صفحه۳۷۰
#راه_روشن
🌹 امام خمینی (ره):
🔺#وزارت_خارجه از همه وزارتخانهها مسئولیتش زیادتر است؛ برای اینکه با خارج سر و کار دارد، در داخل ممکن است که یک چیزهایی- فرض کنید- واقع بشود و لو نباید واقع بشود، اما ضررش کمتر از آن چیزی است که در خارج واقع میشود. اگر وزارت خارجه اصلاح نشود تقریباً میشود گفت جمهوری اسلامی رو به شکست میرود.
۱۳۶۰/۱۰/۲۸
#راه_روشن
🌹 امام خامنهای:
🔺 مشروطه هنگامی که به انگلیسیها اعتماد کرد و راه به سمت سفارت آنها کج شد، نتیجه آن ۷۵ سال عقب ماندن کشور شد. اگر هوشیار نباشید و ترفند نظام سلطـه را درک نکنید، شما هم ممکن است ۵۰ یا حتی ۱۰۰ سال عقب بیفتید.
۱۳۹۵/۶/۲۸