21.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 میگه الان دیگه امر به معروف کردن فایده نداره!!
#امر_به_معروف
#حجةالاسلامعلیرضاجودکی
🌿🌹🌹🌹🌹
🍀
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
قبل از اینکه صحبت کنید
کلمات را از سه دروازه عبور دهید
اولین دروازه، از خود بپرسید:
آیا این حرفی که می خواهم بزنم حقیقت است؟
دومین دروازه بپرسید
آیا لازم است الان مطرحش کنم؟
سومین دروازه بپرسید
آیا حرفم نیش و کنایه ندارد که کسی را برنجاند
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🔴 #عذرخواهی_کتبی
💠 برخی همسران برای عذرخواهی #خجالت میکشند و یا #غرورشان مانع عذرخواهی زبانی میشود.
💠 یکی از راههای #درمان این نقیصه این است که عذرخواهی خود را روی #کاغذ نوشته و یا #پیامکی انجام دهید.
💠 برای هر مشکلی فکر و ابتکار به خرج دهید و برای حل آن #تمرین نمایید. نه اینکه بیخیال آن شوید.
💠 ابتکار و تمرین شما به چشم #همسرتان میآید و درکتان خواهد کرد.
ما از آنچه در دست داریم استفاده نمیکنیم و به آن عمل نمیکنیم
آنقدر راه را گم کردهایم و آنقدر از قرآن و عترت کناره گرفته و دور افتاده و بیگانه شدهایم که نزدیک است به آمریکا و اروپا برویم و از آنها سؤال کنیم که «شما از قرآن و عترت چه فهمیدهاید؟»به ما یاد دهید! علت آن است که ما از آنچه در دست داریم استفاده نمیکنیم و به آن عمل نمیکنیم؛ لذا وقتی کفار که مزایای اسلام را میدانند، چیزی میگویند تصدیق میکنیم و سخنانشان باورمان میآید.
🔻 و دیگر اینکه ما عبید دنیا هستیم؛ لذا ما را با تطمیع از کتاب و عترت منحرف و منصرف کردهاند! میبینیم، ولی گویا نمیبینیم! جلوی ضریح امام رضا علیهالسلام در یک شب، پنج کرامت دیدم: شفای مریض و کرامتهای دیگر. وقتی این مطالب را برای ما نقل میکنند، گویا داستان رستم و افراسیاب میخوانند! ... قرآن و عترت دوای تمام دردهاست. اگر آنها را کنار بگذاریم، در دنیا از این هم ذلیلتر میشویم.
🔻 آیا ذلت از این بیشتر که مسلمانان با این همه قوّت و ثروت نوکر کفار هستند و آنها مالک امرشان هستند؟! یک روز به گرگ پناه میبریم و یک روز به روباه ! برای اینکه از قرآن و عترت به کلی کنار نرویم و آنها را از ما جدا نکنند، از الآن باید در فکر اصلاح باشیم؛ «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد».
[در محضر بهجت(ره)، جلد2، ص167 و جلد3، ص240 ]
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌹کانال درس اخلاق🌹
✨✨✨✨✨✨
🆔
🔰 کسب روزی حلال یا حرام 🔰
#پرسش_و_پاسخ
❓اگـر #رزق انسـانهـا مقـدر و مشخص میباشـد، آیا رزق حـرام برای دزد معین شـده است؟ ڪسی ڪه مالی یا جایگاهـی را غصـب میڪند، آیا خـدا رزق حرام برای او مقـدر ڪرده است؟
✅ امام باقر علیهالسلام میفرماینـد : «هیچ ڪسی نیست مگـر اینڪه خـدا رزق حلالی برای او معین ڪرده ڪه بدون فشـار و سختی به او برسـد.» (فرقی بین ڪافـر و مسـلمان و باسـواد و بیسـواد و مـرد و زن و سیـاه و سفیـد نیست.) از طـرف دیگـر چون دنیا دار اختیار است، روزی حرامی هم برای او قـرار داده است.
🔆 دنیا حالت مدرسـه دارد. قـرار نیست به اجبار به ڪسی نمره قبولی داده شـود. در هر دورهای از عمـر، امتحانهایی برای او هست. پس چون دار #امتحان است، خـدا برای هر ڪسی هم رزق حـرام و هم رزق حلال قـرار داده است.
#نکته_های_ناب
🌿حاجآقا سید مجتبی موسوی درچهای
🍀🍀🍀🍀🍀
صالحین تنها مسیر
🍂🍃🍂🍃🍂 #باد_بر_میخیزد #قسمت۸ ✍ #میم_مشکات یکی دو صفحه ای خوانده بود که کسی از جلویش رد شد. پسری ب
بهار نارنج:
🍂🍃🍂🍃🍂
#باد_بر_میخیزد
#قسمت۹
✍ #میم_مشکات
همین طور که غرق در افکار خودش بود چشمش به کلاس خودشان افتاد، کلاس تمام شده بود و بچه ها از کلاس بیرون می آمدند. نگاهش را به درب خروجی دوخت تا سپیده را پیدا کند. چند تایی از پسرها از درخروجی سالن بیرون آمدند و پشت سرشان استاد!
چند بار این لفظ را تکرار کرد:
-استا...استاد...
ناگهان چیزی یه ذهنش خطور کرد. رنگ از رویش پرید. با خودش گفت:
-استاد! من استاد رو دست انداختم..کسی که ب من درس میداد...
و بعد با خودش فکر کرد چقدر رفتارش احمقانه بوده . مانند دخترکی لجباز، به خاطر غرور احمقانه اش و سر یک انتقام جویی مضحک، حق استادی را زیر پا گذاشته بود.
-چرا رنگت اینجور شده?
سپیده بود.
-ها?
- سپیده کنارش نشست:
-میگم چرا رنگت اینجور شده?جن دیدی?
باز هم انگار متوجه حرف سپیده نشده باشد با نگاهش پارسا را که رد شد و به طرف بخش ریاضی می رفت دنبال کرد. سپیده سر به سرش گذاشت:
-چیه?نکنه خبریه?
راحله گیج نگاهی به سپیده کرد:
- چی? چ خبری?
سپیده کنارش نشست:
-میگم نکنه همه هارت و پورتت الکیه?جلو ما فیلم بازی میکنی!!
- چه فیلمی?
- همینکه با پارسا مشکل داری دیگه.. داری براش کلاس میذاری? اقلا عشوه شتری نیا!
راحله که تازه متوجه منظورش شده بود خنده ای کرد:
-مسخره!
بعد پرسید:
-چرا این سر کلاس بود?
سپیده گفت:
- گفت استاد صمیمی براش. مشکلی پیش اومده برای همین این ب جاش اومده!
بعد کیفش را توی بغلش جمع کرد و گفت:
-پس چرا اینجوری نگاش میکردی?
راحله بدون توجه به این سوال گفت:
-سپیده?
سپیده که داشت مقنعه اش را درست می کرد گفت:
-هوم?
- به نظرت من خیلی کارم زشت بود
-عذاب وجدان گرفتی?
راحله به طرف سپیده چرخید:
-اذیت نکن،خیلی زشت بود?
ادامه دارد...
#رمان_مذهبی
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الحمدلله الذی خلق الحسین
وسلام علی الحسین
دلتنگیم...
اللهم الرزقنا کربلا😭
#شب_جمعه
#شب_زیارتی