4_6017181604680566952.mp3
15.21M
به مناسبت سالروز وفات فخر ایران زمین، جناب سلمان فارسی علیه الرحمة (هشتم صفر)
صالحین تنها مسیر
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به لذت بندگی 💖 🔶🔷🔺 قسمت یازدهم #امتحانات_الهی 7 ✔️ استاد پناهیان میفرمودن
#برنامه_ترک_گناه
و رسیدن به لذت بندگی
قسمت دوازدهم
#امتحانات_الهی ۸
🌺👇✔️
شما کافیه توی امتحاناتی که خدا ازتون میگیره چند بار مبارزه با نفس کنید و نمره 20 بگیرید.💯
خدا دیگه اون امتحان رو ازتون نمیگیره.
یا خیلی کمش میکنه.✔️
امتحان کنید👌
🔸مثلا یه فرد سیگاری چند وقتی سیگار رو ترک میکنه! اما هنوز این ترک کردنش به خاطر مبارزه با نفس نبوده! برای "عبد شدن" نبوده
برای همین دوباره زمینه هایی پیش میاد که افراد دیگه بهش سیگار تعارف بکنن!
🔹🔷🔞🔺
و این بنده خدا خراب میکنه و دوباره میکشه!
بعد میگه نمیدونم چرا نمیتونم ترکش کنم!
راهش اینه که "چند بار واقعا مبارزه با نفس کنه تا ترک کنه "
💠بعد از یه مدت، دیگه خدا زمینه های سیگار کشیدن رو ازش میگیره.
(فکر کنم باید یه مدت برم توی کمپ برای معتادا هم سخنرانی کنم😊)
یه مدت تمرین کن تا توی امتحانات موفق عمل کنی✅
مبارزه با نفس هات رو بیشتر کن.
قوی تر کن.
✨احساس عبد بودنت رو قوی تر کن
اونوقت ببین خدا برات چیکار میکنه...
🔷🔰🌺
تو رو از همه ی رنج هات پرواز میده..
امتحانای کلاس بالا برات میذاره..👌
✅👆
در واقع هر کسی میخواد که یه گناهی رو ترک کنه باید یه چند باری نمره ۲۰ بگیره.💯
بعد خدا دیگه اون امتحان رو ازش نمیگیره.
🔴🔵🔴
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
کرونا جامع.pdf
1.06M
🔰جزوه جدید درمان بیماری #کرونا
📋 #ویرایش_جدید
🔅کاملا #مجرب و دقیق
🖨 #قابل_چاپ برای مدارس و آموزشگاهها
💥#انتشار_عمومی
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
━━━━━✤ꙮ✾ ⃟✾ꙮ✤━━━━
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
💢👈برای هر کسی که میتونید این جزوه رو بفرستید. هر چقدر بتونید این جزوه رو انتشار بدید، به همون اندازه از شیوع این بیماری جلوگیری کردید
📌ویژگیهای نسخه های درمانی در جزوه:
🔹درمان قطعی و موثر
🔸کم هزینه
🔹موارد نسخه ها همگی در دسترس هست و در همه عطاری ها موجود می باشد
🌷 @IslamlifeStyles
صالحین تنها مسیر
🍃🍀🍃🍀🍃 #باد_بر_میخیزد #قسمت_۱۲ ✍ #میم_مشکات راحله خندید. سپیده دختری تپل با مصرف غذای بالا بود. ه
🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃
#باد_بر_میخیزد
#قسمت۱۳
✍ #میم_مشکات
سپیده غر زد:
-بیا بریم،بیا بریم که الان مغزم اصلا گنجایش موارد فلسفی رو نداره!
و دست راحله را گرفت و کشید تا از پله ها پایین بروند. سر کلاس که نشستند، سپیده سرش را روی دسته صندلی گذاشت و صورتش را به سمت راحله چرخاند و گفت:
-میدونی الان چی جواب میده? اینکه استاد نیاد! میرم خوابگاه یه چرت حسابی میزنم!
-چقد تو تنبلی دختر
متاسفانه با وجود همه خوش شانسی سپیده استاد سر وقت آمد،حتی چند دقیقه ای زودتر:
-می خواست بذاره حرف من تموم بشه. هنوز یک هم نشده!
سپیده دختری مهربان، بی غل و غش و دوست داشتنی بود و از آنجا که هیچ کس بی عیب نیست، او نیز عیب های خودش را داشت که یکی ش همین غر زدن های گاه و بیگاه بود. وقتی روی دنده غر زدن می افتاد فقط می بایست صبر کرد تا دیگ غر غرش خالی شود. برای همین راحله چیزی نگفت!
بالاخره کلاس تمام شد و سپیده هرچه سریعتر خودش را به خوابگاه رساند. البته ایستگاه اتوبوس ها تا خوابگاه شماره ده مقداری پیاده روی آن هم سربالایی داشت که برای سپیده، یک فاجعه محسوب میشد اما امید رسیدن به رختخواب کمکش کرد تا این مسیر را طی کند.
وقتی از سپیده جدا شد، توانست کمی ذهنش را جمع و جور کند. از دانشگاه تا فلکه دانشجو را پیاده رفت. پیاده روی کمکش میکرد تا راه حلی برای خرابکاری اش پیدا کند. زیر پل هوایی ایستاد تا تاکسی بگیرد:
-قصر الدشت
از میدان قصر الدشت تا انتهای کوچه گلخون را نیز پیاده روی کرد ولی تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که باید از کسی کمک بگیرد. حل کردن این دو راهی کار ساده ای نبود. از یک طرف عذاب وجدان آرامش نمیگذاشت و از طرف دیگر احساس میکرد اگر تن به این معذرت خواهی بدهد غرورش را زیر پا گذاشته و به قول سپیده خیلی خوش ب حال پارسا خواهد شد. باید با یکی مشورت میکرد. اما چه کسی? احساس کرد این بار برخلاف همیشه پدرش بهتر می تواند کمکش کند. هرچه باشد طرف حسابش یک مرد بود برای همین، پدر بهتر میتوانست راجع به عکس العمل یک مرد در این موارد نظر بدهد. وقتی به این نتیحه رسید کمی ارام شد. حالا فقط باید تا آمدن پدر صبر میکرد...
#ادامه_دارد...