🔸 نماز اول ماه به همراه صدقه اول ماه را فراموش نکنیم
( یکشنبه ۱۶ آبان ، اول ماه ربیع الثانی است )
#نماز
#قالب_دوم
💠 @samtekhoda3
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
رفع بیماری کرونا و شفای بیماران کرونایی 🌷🌷
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡
صالحین تنها مسیر
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨ 📚 #نگاه_خدا 📝 #قسمت_چهلم صبح باصدای سلما بیدار شدم سلما: سارا بیدار شو میخوایم بریم
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_چهلویکم
فهمیدم که اومده نجاتم بده ،باهم درگیر شدن منم از ترس فقط گریه میکردمو عقب میرفتم که افتادم زمین تمام لباسم خیس شده بود
دیدم اون آقاهه فرار کردو سوار ماشین دوستش شد و رفتن
واییی از ترس زبونم بند اومده بود و گریه میکردم اصلا نفهمیدم تو این درگیری شال سرم کجا افتاد یه دفعه دیدم اون اقا ،شالمو پیدا کرد گذاشت روی سرم مانتوم چون سفید بود ،کیفشو باز کرد یه عبا دراورد گذاشت رو دوشم ( یه دفعه شروع کرد به فارسی حرف زدن) سلام ،نترسید ،من ایرانی هستم،فامیلیم کاظمی هست ، مشخصه که اهل اینجا نیستین ، بلند شین من میرسونمتون جایی که بودین
به زور بلند شدم و رفتیم سر جاده یه ماشین گرفتیم توی راه اصلا نگاه نکرد به من
منم سرمو روی شیشه گذاشتمو و گریه میکردم
کاظمی: ببخشید کجا باید بریم ،میدونین ادرستون کجاست؟
(کیفم دستش بود،ازش گرفتم وبازش کردم،
آدرسوبهش دادم)
منو رسونددمدرخونه،وسیله هامو گذاشت
کناردرخداحافظیکرد رفت....
خواستم زنگ درو بزنم ،که نگاهم به عبا افتاد ،یادم رفته بود عبا رو بهش بدم
عبا رو گذاشتم داخل نایلکس وسیله هام
زنگ و زدم ،خاله ساعده با دیدن من زد تو صورتش
خاله ساعده: خدا مرگم بده چی شده سارا جان
- چیزی نشده سُر خوردم افتادم داخل جوب
( یه لبخندی هم زدم که باور کنن)
رفتم تو اتاقم درو بستم لباسامو عوض کردم ، روی تخت دراز کشیدم
برای اولین بار خدا رو شکر کردم ،شکر کردم که نگاهم کرد ،سرمو بردم زیر پتو و گریه میکردم اینقدر گریه کردم که خوابم برد
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_چهلودوم
سلما : سارا جان ، بیدار شو ناهار بخوریم -من گشنم نیست شما بخورین
سلما: سارا گریه کردی؟
-( چشمام پر اشک شد ) نه چیزی نیست
سلما: چرا ،یه چیزی شده بگو چی شده؟
- تو رو خدا اذیتم نکن سلما ،لطفا تنهام بزار
سلما: باشه چشم سلما رفت و من دوباره شروع کردم بهگریه کردن ،هوا تاریک شده بود
در اتاقم باز شد ،نگاه کردم بابا رضاست
اومد کنار تخت نشست بابا رضا: سارا بابا ،
- جانم بابا
بابا رضا: چیزی شده ،چرا نمیای غذا نمیخوری؟
- فک کنم مریض شدم ،حالم خوب نیست
( بابا دستشو گذاشت روی سرم)
: واییی تب داری سارا،پاشو بریم دکتر - نه بابا جون قرص بخورم خوب میشم ( بابا از اتاق رفت بیرون و با سلما اومد ، سلما هم بادیدن حالم فهمید که تب کردم )
سلما: عمو رضا نگران نباشین من امشب میمونم کنارش قرص هم میدم بخوره که تبش بیاد پایین
بابا رضا قبول کرد و رفت سلما هم رفت با قرص و یه تشت اب اومد کنارم نشست
سلما: پاشو این قرص و بخور
- دستت درد نکنه
( تمام تنم شروع کرده بود به لرزیدن )
سلما: مامان گفت که امروز با لباس خیس اومدی خونه سارا نمیخوای چیزی بگی
- ( بغضم ترکید ، ماجرا رو واسش تعریف کردم ،اونم شروع کرد به گریه کردن)
سلما: واییی سارا من که گفتم همراه ما بیا بیرون، اگه یه بلایی سرت میاومد ما جواب عمو رضا رو چی میدادیم ( منم فقط گریه میکردم)
سلما: حالا خدا رو شکر که اون اقا اومد نجاتت داد ( سلما گفت که احتمالا یه طلبه باید باشه چون عبا همراهش بود)
تا صبح سلما بالا سرم بود و پاشویم میکرد
صبح که بیدار شدم دیدم سلما نیست
لباسمو پوشیدم رفتم بیرون
خاله ساعده داخل آشپز خونه بود داشت غذا درست میکرد تا منو دید اومد سمتم
خاله ساعد: وااایییی ،چرا بلند شدی از جات ،برو تو اتاقت برات یه چیزی بیارم بخوری
- خاله جون سلما کجاست؟
خاله ساعده: رفته علی اقا رو برسونه فرودگاه ،الاناست که برگرده. ..
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
سلام مولاجانم
🍂تو دعا کن که دعاها به ثریا برسد
تا که امر فرج از عالم بالا برسد 🤲
🍂مستجاب است دعاهای تو حتما آقا
پس بخواه آخر این قصه به فردا برسد😭
🍂تو دعاکن که پس از اینهمه یلدایفراق
صبحِ موعودِ خدا ؛روزِ خوشِ ما برسد🤲
العجلمولایغریبم
💖 أللَّـھُــمَ ؏َجـِّلْ لِوَلیِـڪْ ألـفـَرَج💖
┅•═༅𖣔✾🌹✾
🍃آیه ی روز 🍃
🔸 سوره هود، آیه ٢٧:
فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَي لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ
⚡️ترجمه کوتاه :
پس سران قومش كه كافر بودند گفتند: ما تو را جز انسانى مثل خودمان نمى بينيم و جز اراذل و اوباش كه ساده لوحند (و نسنجيده در نگاهِ اوّل يار تو گشته اند)، كس ديگرى را پيرو تو نمى يابيم، و براى شما هيچ برترى بر خودمان نمى بينيم، بلكه شما را دروغگومى پنداريم.
💥توضیح آیه :
اين كه دشمنان، پیروان انبیاء را به عنوان «بادِىَ الرَّأى» (ظاهربين، بى مطالعه، و كسى كه با يك نظر عاشق و خواهان چيزى ميشود) ناميدند، در حقيقت به خاطر آن بود كه، لجاجت و تعصب هاى ناروائى را كه ديگران داشتند، آنها نداشتند، بلكه بيشتر، جوانان پاكدلى بودند كه در نخستين تابش، حقيقت را در قلب خود به سرعت احساس مى كردند، و با هوشيارى ناشى از حقيقت جوئى نشانه هاى صدق را در گفته ها و اعمال پيامبران به زودى درك مى كردند.
🍁مستكبران، از مساوات با توده ى مردم و خصوصاً محرومان ناراحت هستند.
#آیه_روز
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂برای کارهاتون هدف بزرگ انتخاب کنید🍂
🔸فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ
(قارعه/۶ و٧)
⚡️دوست دارین از زندگیتون احساس رضایت کنین؟😊
⚡️میخواین خوشبخت باشین؟❤️
✨راهش اینه👇
🔸فقط بخاطر خدا کار کنید🔸
⚡️قبل از برپایی قیامت، همه چیز (حتی کوههای محکم) نابود خواهد شد.
پس تو زندگی، هر هدفی جز خدا داشته باشید، هدفی سبک و ناپایداره و انسان رو به ناامیدی و افسردگی میرسونه.
🌱فقط ذات خدای متعال باقی و پایداره و میتونه هدفی ثقیل و ارزشمند باشه.
🌿هدفتون خدا باشه تا در دنیا و آخرت، اززندگی رضایتمندی برخوردار بشین.
#سبک_زندگی_قرآنی
🌺 تأملی در نهجالبلاغه :🌺
🍂 حکمت ٢:
هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.
⚡️ ترجمه :
کسى که زبانش را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى شود.
🔴 منظور از امير شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگويد.
🍁 بديهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نيست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و کينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مى شود.
⭐️انسان عاقل بايد زبانش را در اختيار عقلش قرار دهد نه اين که عقلش را در اختيار زبان که اولى مايه سعادت است و دومى اسباب حقارت.
#نهج_البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای عکس منتشر شده جمعی از دختران #محجبه روبروی دانشگاه تهران در اصل اجرای سرود توسط گروه دانشجویان بوده است.
4_6030470173364849041.mp3
12.33M
#خانواده_آسمانی ۴۲
▫️ در انتخاب معشوقهای زمینی، دل تصمیم گیرنده است و عقل دخالتی ندارد.
▫️اما در انتخاب معشوق حقیقی، دل به پشتوانه عقل تصمیم میگیرد.
※ تفاوت این دو عشق در چیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفی_پور