💢 #سرداران_گمنام
در بهار سال 1339، در محله ای در اطراف شهرری به نام اشرف آباد متولد شد. از هفت سالگی قـدم در راه تحصيل علـم گذاشت و با وجود سختیهای زندگی تا كلاس سوم متوسطه با موفقيـت به تحصيل پرداخت اما پس از آن از ادامه تحصيل باز مانده ، وارد مبارزات و فعاليتهای انقلابی گشت.
در روزهای اول پيروزی انقلاب، با شروع غائله ڪردستان و تحريكات نيروهای ضد انقلاب، همراه نيروهای دڪتر چمران راهی كردستان شد و آموزشهای چريكی را در آنجا فرا گرفت. وی كه تربيت يافته بزرگانی چون شهيد دكتر چمران و حاج احمد متوسليان بود پس از بازگشت، در پادگان توحيد (پادگان توحید ورامین) به عضويت رسمی سپاه پاسداران درآمد.
بعد از عضویت در سپاه مدتی به فيروزڪوه رفته، كلاسهای احكام دينی و مسائل نظامی را برای جوانان و نوجوانان برپا نمود. و بعداز 6ماه فعاليت ، مسئوليت واحد عمليـات را در پادگان توحيـد پذيرفت و تا شروع جنـگ در اين سِمَت باقی ماند. در عملیات فتح المبین شرکت کرد و بعد در عملیات بیت المقدس، سپس حاج احمد متوسلیان فرماندهی یک گردان را به او سپرد ڪہ انصافا خوش درخشید.
او مدتی بعد طی مأموريتی جهت توانمندسازی نيروهای حزب الله به عنوان فرمانده گردان به جنوب لبنان اعزام گرديد. مسئوليت تعدادی از عملياتها را به عهده گرفت و در راه آماده سازی شيعيان لبنان از هيچ كوششی فرو گذار نكرد. بازگشت وی از لبنان مصادف با تشكيل تيپ دوم سپاه تهران گشت كه اين تيپ به نام مبارك سيد الشهدا (ع) نام گرفت و با جمعی از دوستانش فرماندهی عمليات تيپ را عهده دار شد.
پس از عملیـات خیبر و شکست های متعدد رزمنـدگان در مناطق مختلف عملیا
💢 #سرداران_گمنام
اعجوبه ای بود ...
قبل از آغاز جنگ
به افغانستان رفت
و با شوروی جنگید ...
از ۱۶ سالگی در جبهه بود
در محاصره سوسنگرد
شهید چمران را که
تیر خورده بود، نجات داد
و ایشان کلت شخصیاش را
به عنوان هدیه به او داد..
در آذر ۱۳۶۰
در عملیات مطلعالفجر
درحال نجاتِ جان مجروحانبود
که اسیر دشمن شد...
در اردوگاه ...
هویت اصلیاش را پنهان کرد
وقتی انبار مهمات اردوگاه آتش گرفت
از این فرصت استفاده کرد و با کمک عدهای
مقداری اسلحه و مهمات به دست آوردند
و آنها را در اردوگاه مخفی کردند.
مدتی بعد قضیه لو رفت
و اسلحه ها را پیدا کردند
تعدادیاز اسرا را شکنجهکردند
تا عاملین اصلی را پیدا کنند
برای اینکه دیگران را نجات دهد
خودش بهتنهایی مسئولیت آتشگرفتن
و مخفیکردن مهمات راقبول کردو
جان بقیه را نجاتداد...
شکنجهگرهای ویژهای
که از استخبارات بغداد آمدهبودند
او را به طرز وحشیانهای شکنجهکردند
تا همدستانش را معرفیکند
ولی چیزی نگفت و ....
عاقبت پس از تحملِ شکنجههایبسیار
مظلومانه به شهادت رسید.
نقل میکنند ...
حتی او را با بشکه جوشان قیر!
شکنجه میکردند ولی او هیچ حرفی نزد...
در مرداد ۱۳۸۱ پیکرمطهرش به میهن بازگشت
#شهید_خلیل_فاتح
#فرمانده_گردان_شهیدمدنی
#لشڪر۳۱_عاشـــــــورا
#شهادت_۲۱_۲_۱۳۶۲
#اردوگاه_موصل