eitaa logo
ܢܚܢ̣ܝ̇‌ࡅ࡙ࡅ߭ܘ
14 دنبال‌کننده
69 عکس
35 ویدیو
0 فایل
تو خوددلیلی برای سبزشدن باش!:) @Malja02 https://harfeto.timefriend.net/17328149937406 شنوای حرفای قشنگتون🙂🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف قشنگی که باباعلی زده:)) توزندگی سعی کنید به کسی دل بندید که براتون ارزش قائل نه کسی که اصلا علاقه ایی بهتون نداره اصلا براشون مهم نیستی دل نبند رفیق اینه که همه جور توی تموم مشکلات زندگی نه فقط توخوشای توی تک تک لحظه هاوقتی سراغ شو میگیرید بابغل باز ازتون پذیرایی کنه همچنین رفیقی که داشته باشید انگاریه دنیا رودارید یعنی تموم دنیا دل بستن قشنگه اما دل بستن باعلاقه بدون علاقه دل بستن اصلا قشنگ نیست. ازبعدمعنویم بخوایم نگاه کنیم خدا وبابامهدی باباعلی ودرکل همه ی اماما که اصلا رفیق که هیچ یه چیزی بالاترازرفیقن وهرجابخوای توی تموم مشکلات وخوشی ها همیشه وهمه جاهمراه ت هستن شاید متوجه نشید اما همیشه حواسشون بهتون هست. !
الان که حسینیه معلی رومی بینم چقدردلم میخواد منم جزعکاسای حرم اهل بیت باشم:))) وبتونم کلی عکس ازحرم اماما بگیرم یعنی میشه درروزی نه چندان دور؟!
عاشقی‌رایج‌نبود ... عباس‌آن‌را‌باب‌کرد!🫀 ولادتت مبارک قلب امیرالمومنین💚✨
ازجمله قشنگ ترین عکسی که دیروز گرفتم...:) پ ن:عکسای مربوط به غرفه وی علاقه خاصی به این دفترچه دارم.
روز خودرا چگونه آغازکردید؟ +برف بازی❄️😍🥺❤️ اونم بعدیه سال خدایه نعمت قشنگ به شهرمون هدیه داد
هدایت شده از ملجاء
ܢܚܢ̣ܝ̇‌ࡅ࡙ࡅ߭ܘ
شاید عکس قشنگی نگرفته باشم اماته ته دلم میگه که قشنگ ترین عکسی که امروز گرفتی همینه ازوقتی که باداداش ابراهیم آشناشدم شاید تقریبا ۳یا۴سالی میگذره آشنایی منم باکتاب سلام برابرهیم هادی شروع شد کتابی که قرار بود پروژه ایی باشه برای ارائه یکی ازدرسامون امایه اتفاق دیگه افتاد یه معلمی داشتیم یه روز یه تلنگر قشنگی زد بهمون گفت:[برید گلزاروبایه شهیدی که تولدش یاماه شهادتش باشمایکیه رفیق بشید در ودل کنید برید وتموم گرفتاری هاتونو به اون بگید ] توگلزار که رفتم چرخی زدم کسی رو پیدانکردم اما یه روز که رفتم آره پیداش کردم شهیدی که ماه و روزشهادتش دقیقا یکی شده بود باروز وماه تولدمن.... ومن ازخوشحالی نمیدونستم چی کارکنممم انقدی ذوق داشتم که حدداشت🥺💕 ولی قبل ازاون اتفاق من کسی که میخواستمو پیداکردم تازه محجبه شده بودم واصلا نمیدونستم قضیه ازچه قرارهه ولی باتنهاکسی که میتونستم حرف بزنم حرفامو گوش میداد فقط داداش ابراهیم بود... ازخودش اجازه گرفتم که داداش صداش کنم وبرام برادری کنه. حتی یادمه یه بار اذیتش کردم نه تنها تنهام نذاشت بلکه توتک تک مسیری که قرار بود برم خودش که حضورداشت هیچ نشون هایی ازبودنشم بود...