eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۸ ❓با وجودی که احساس می‌کردید امکان شهادتشان نزدیک است، آخرین وداعتان چطور گذشت؟❓ ✨✨✨✨🌹 ⏮،،،همسربزرگوار شهید وداع خیلی سخت بود، بر عکس همه خداحافظی‌ها. همسرم طلبید و من نمی‌دانستم چه باید جواب رضا را بدهم. همیشه با آب و قرآن بدرقه‌اش می‌کردم اما برای اولین بار خیلی با از ما جدا شد و من هیچ کدام از این کارها را پیدا نکردم. آقا رضا ساکش را برداشت و با دل کندن از همه تعلقات چون پرنده‌ای به سرعت پرید و رفت. آقا رضا خیلی تند و سریع کرد تا وابستگی‌ها کار دستش ندهد. خداحافظی عجیبی بود. می‌خواهم آخرین فلافل خوردنمان را هم برای شما روایت کنم. خیلی جالب بود. همین اواخر رفتن رضا با هم بیرون از منزل بودیم. ایشان گفت بیا برویم فلافل بخوریم من گفتم نه برویم خانه تا من غذایی آماده کنم. اما آقا رضا گفت: خانم این فلافل عمر من است که می‌خواهم بخورم. دو بار این جمله‌اش را کرد. خوب به یاد دارم شب‌های جمعه همیشه دلش هوای باغ بهشت ( 🕊🕊🌹) را می‌کرد. آماده که می‌شد به من می‌گفت حاضر شو برویم اگر نیایی خودم تنها می‌روم. من هم خیلی زود آماده می‌شدم. نبودن‌هایش در خانه زیاد بود که وقتی به مرخصی می‌آمد دوست داشتم از تک‌تک لحظه‌هایی که هست، استفاده کنم. هر لحظه با ‌آقا رضا بودن برایم بود. وقتی باغ بهشت می‌رفتیم خاکسپاری‌اش را کنار مزار شهید غفاری به من نشان می‌داد و به من می‌‌گفت اینجا مزار من خواهد بود. . ✨✨✨✨✨🕊🌹 ⏮ادامه دارد،،،