✍خواستم مخفی کنم
از چشم هایش گریه ام را
شانه هایش را که دیدم
اشک هایم بی هوا ریخت . .😔
#برادر_شهید🌺
#شهید_محمد_غفاری
#وداع 💔
#آرام_جان_بودی_ورفتی_زبرما😭
-----------🌷🌷🌷-----------
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹 #مشهدبه_یادماندنی 🌹 #مادرشهید👇 چندسال مانده بود تا محمد به تکلیف برسد که رفتیم مشهد زیارت امام رض
🌹 #محمدوداداش_امیر
🌹#برادر_شهید👇
از بچگی رابطه صمیمانه و دوستانه ای بین من و محمد وجود داشت.دوسال از من بزرگتر بودو خیلی چیزها را از او یاد گرفتم،خیلی وقت ها کنار هم می نشستیم وقرآن می خواندیم،نهج البلاغه وصحیفه سجادیه راهم از او یاد گرفتم،انس والفتی که بین ما وجود داشت باعث شده بود تا همراه محمد رشد کنم
📚کتاب #راه_ستاره_ها
📌خاطرات وزندگینامه #شهیدمحمدغفاری
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹 #محمدوداداش_امیر 🌹#برادر_شهید👇 از بچگی رابطه صمیمانه و دوستانه ای بین من و محمد وجود داشت.دوسال ا
🌹 #جمعه_های_خاطره_انگیز
🌹 #برادر_شهید:👇
💠 صبح های جمعه همراه محمد به کلاس قرآن می رفتم.برنامه هر هفته ومنظم او شرکت در این کلاس بود.رابطه خوبی با قرآن داشت.خیلی وقت ها بعدازکلاس قرآن باهم به نماز جمعه می رفتیم.
💠برای من که از محمد کوچکتر بودم خیلی جالب بود که همراهش به چنین جاهایی بروم.حتی زمانی که در گروه سرود مسجد امام حسن(ع) همدان فعال بود من را نیز همراه خودش می برد.خاطره های خوبی از آن روزها وشیطنت های ایام کودکی در ذهنم مانده است.
📚کتاب #راه_ستاره_ها
📌خاطرات وزندگینامه #شهیدمحمدغفاری
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝