سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
سلام بر حسین.... نمی دونم چطوری شروع کنم از کجا بگم از تل زینبیه یا از قتل گاه از خیمه گاه یا بین
بارون خوبی میبارید چند تا از دوستای محمدم زنگ زدن گفتن میخوان بیان پیشم قرار گذاشتیم همدیگرو دیدیم و باهم همراه و همسفر شدیم .
تو موکب کمی استراحت میکردم که خوابم برد خواب محمدم رو دیدم که لباس خادمی پوشیده بود گفت مامان جان یادته از بی بی جان کربلا خواستی اینم کربلا
به سمت نجف حرکت کردیم راهی حرم مطهّر شدیم.
در زاویه جنوب شرقی صحن، در سایه تجمع کردیم. دعای عهد، زیارت امین اللّه ، و نیز اشعاری را خوانده میشد
مرغ روحم به نجف میل پریدن دارد
چون کبوتر دلم از شوق پریدن دارد
کاظمین ونجف وسامره وصحن حسین
خوش تر از خلد برین است که دیدن دارد
.......
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
تو مسیر کربلا با یکی از خادمین حرم حضرت معصومه که مثل دخترم برام عزیزه قرار داشتم رفتم دیدم موکب زدن .موکب خانوم حضرت معصومه و این دخترم هم از خادمین موکب هست .خیلی خوشحال شد و اشک ریخت از دیدنم .قرار شد تو همین موکب اسکان کنیم .
خود خانوم حضرت معصومه کربلام رو جور کرد خودش هم تو کربلا هوام رو داشت .حتی مکان استراحت رو هم ب لطف و کرم خانوم پیدا کردیم
کمی که چشم را گرد کنی و فراخ ببینی گنبدها و گلدسته های حرم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) از دور قابل رویت است.
دل ها همه شکسته است... عصر همان روز توفیق عتبه بوسی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) با صفا و صمیمیت و آیینی خاص نصیب مان شد.
خدا را شلکریم امروز به برکت خون شهیدان مردم آرزومند ما، هیأتی ها و عاشقان و دوستدارن اباعبدا...(ع) نه تنها از آب فرات جرعه جرعه می نوشند بلکه توفیق زیارت و آستان بوسی آن مزار مطهر و منور نیز نصیب شان شده و دعای سال های سال مردم ایران، پدران ومادران شهدا به اجابت رسیده و این راه بر مشتاقان دیدار و عاشقان کوی حضرتش باز شده است. والسلام
#سفرنامه_کربلا_قسمت_دوم
#مادر_شهید_غفاری
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1