#ازآخرمجلس...
مهدی، علی، سیدکمیل، تقی، میثم، نقی، محمد و چند نفر دیگر، دورِ هم توی پایگاه نشسته بودند. یکیشان گفت: «بیایید هر کسی به فکر خودش، شهیدای پایگاه رو به ترتیب، حدس بزنه و توی کاغذ بنویسه!» همه مشتاقانه قبول کردند. کاغذ سفید آوردند، بُرش زدند و به همه یکی یک تکه دادند. هر کسی یک گوشهٔ پایگاه رفت. بعضیها مثل بچهدرسخوانها که وقت امتحان اجازه نمیدهند کسی از روی دستشان ببیند و بنویسد، برگهها را از همدیگر پنهان میکردند.😐😂
گاهی به بعضی بچههای توی جمع نگاه میکردند و آخرین بررسیها را انجام میدادند که به ترتیب، چه کسی بهش میخورد که زودتر شهید میشود🕊. بعد از مدتی اعلام کردند که «وقت تمام است، برگهها رو بیارید!» دوباره دور هم جمع شدند و اینبار، نزدیکتر. کاغذها را جلوی همدیگر گذاشتند و شروع کردند به خواندن آنها...
اسم #مهدیثامنیراد در بیشترِ برگهها، نفرِ آخر بود...!
پ.ن: توضیح عکس: تنها کسی که نمازش کامل بود، مهدی بود..
#شهیدمدافعحرم_مهدی_ثامنی_راد
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1