سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانی ست دلتنگ شوی ، کار ز دست تو نیاید...!! 🌷شهیدسید رسول اشرف🌷 📎سالــــ
🔺🔺🔺
#وصیــــٺ_نامــــہ
بــــرادرݥ ، بہ جاے گریاڹ ڪردڹ دیده اٺ سلاح برگیر و مقاوݥ و استوار با عزمے جزم و اراده اے آهنیڹ چناڹ بر دشمناڹ اسلام بتاز ڪہ فرصٺ تدبر و اندیشہ را از آناڹ سلب ڪنے و تقوا را پیشہ خود ڪڹ ...
و شما اے خواهرانم زینب وار زندگے ڪنید از شهادٺ برادرتاڹ ناراحٺ نباشید و چوڹ بانوے بزرگ اسلاݥ حضرت زینب (س) صبر را پیشه خود ڪنید...
و شما اے ملٺ ایراڹ : همچناڹ ڪہ تاڪنوڹ اسلاݥ را یارے ڪرده اید بہ یارے خود ادامه دهید .اماݥ عزیز را ٺنها نگذارید...وحدٺ ڪلمہ را حفظ ڪنید و همہ بر ریسماڹ اللهی چنگ بـــزنید ....
#شـــهید_سیدرسول_اشرف
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#لالههای_آسمونی
🌹عملیات قدس پنج با اینكه خانوادهاش در اهواز بودند، ولی او همیشه در منطقه بود. به دیگر رزمندگان و فرماندهان نگفته بود، خانوادهاش در منطقه هستند.
🌹خانوادهاش بیمار شده بودند ولی او حاضر نشد كه عملیات و منطقه را ترك كند و به خانوادهاش رسیدگی كند. با یزد تماس گرفت و اقوامش از یزد آمدند و از خانوادهاش پرستاری كردند.
🌹سید رسول با اینكه فرمانده بود، خیلی مهربان، دلسوز و فروتن بود، در قلب نیروهایش جای داشت. شجاعت و ایثار او زبانزد همه بود. در عملیات بدر- كه همه نیروها میبایست عقبنشینی كنند- او آخرین نفری بود كه منطقه را ترك كرد.
🌹تا آنجایی كه امكان داشت، شهدا و مجروحین را به عقب انتقال داد و آخرین قایقی كه منطقه را ترك كرد، قایق سید رسول بود.
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_شهادت
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
#لالههای_آسمونی 🌹عملیات قدس پنج با اینكه خانوادهاش در اهواز بودند، ولی او همیشه در منطقه بود. به
📎شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یکی است
💠وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بیقراری میكردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بیقراری نمیكردید، چون من هم شهید شوم، شما خیلی تنها میشوید.
💠یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمیگذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمیشود ازدواج كرد.
💠سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر دلخوشی نیست، میدانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد. وقتی فرزندم شش ماهه شد من به شهادت میرسم و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.»
💠سید رسول دوست داشت با دختری ازدواج كند كه با ایمان و از خانواده شهدا و سیده باشد. زیرا بر این باور بودكه خواهر شهید به خوبی انقلاب را درك كرده و میداند چه هدفی دارد.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد
شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_خرمشهر ؛ اصابت ترکش
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
📎شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یک روز بود
🔸مشكلات و بحرانها توكل به خدا میكرد. همیشه غنچۀ لبخند زیر لب هایش بود. نماز شب میخواند و امام جماعت سنگر شده بود.
🔸هیچ گاه در شرایط سخت از كمك خداوند ناامید نمیشد. از كسانی كه در رابطه با ادامه جنگ و مشكلات ناراحت و ناامید بودند، متنفر بود.
🔸به احادیث و روایات علاقه زیادی داشت. هنگامی كه با ماشین به منطقه عملیاتی میرفت، به دوستانش میگفت: «حدیث و یا روایتی بگویید و یا آیهای بخوانیم.» از وقتها و فرصتهایش اینگونه استفاده میكرد.
🔸بعد از شروع جنگ و اعزام به جبهه، آرزوهایش ازدواج كردن، صاحب یك اولاد شدن و به شهادت رسیدن فی سبیلالله بود. حتی به مادرش گفته بود: «وقتی فرزندم شش ماهه است، شهید میشوم.
🔸وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بیقراری میكردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بیقراری نمیكردید، چون من هم شهید شوم، شما خیلی تنها میشوید. یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمیگذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمیشود ازدواج كرد.
🔸سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر دلخوشی نیست، میدانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد.»
✍به روایت مادربزرگوار شهید
#شهید_سیدرسول_اشرف🌷
#سالروز_ولادت
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد
شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_ خرمشهر ، عملیات قدس ۵
@saberin_shahid_ghafari1