#صبر_زینبی
#مادران_شهدا
این صبر و شکیبایی را راحت به دست نیاوردم. شهادت پسرم مرا به هم ریخته بود.
اوایل روزی چهار، پنج ساعت گریه می کردم ، حتی از هوش می رفتم یا تشنج می کردم، کم کم با #توسل به #حضرت_زهرا بیتابی هایم تبدیل شد به صبر و #مقاومت.
دیگر وقتی شهید می آوردند ، میرفتم و مادرانشان را تسلی میدادم
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#مادران_شهدا
#صبر_زینبی
خواستم چشمهایش را ببوسم دیدم از حدقه بیرون آوردهاند،
گوشش را با درفش بریده بودند،
روی سرش هم جایی برای لبهای من نبود مغزش را با گلوله متلاشی کرده بودند،
ناخن هایش کشیده شده بود و پهلویش را دریده بودند،
چه بگویم که در تمام بدن نازنینش یک جای سالم هم ندیدم.
#کتاب چشمهای پرباران
#شهید
#شهادت
زمانی منافقین و ضدانقلاب اینگونه جوانان این کشور را سلاخی می کردند
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#صبر_زینبی
#مادران_شهدا
یک پسر و دخترش مجروح شده بودند و پسر دیگرش شهید شده بود. شبی که خبر شهادت پسرش را به او دادیم ، دستهایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: حالا رویم میشود بگویم یا فاطمهی زهرا
روز تشییع خودش تمام پیکر فرزندش را عطروگلاب زد ، پیکری که نه دست داشت و نه سر
بعد شهید را در پارچه ای پیچید و حتی یک قطره هم اشک نریخت.
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1