#میخواهم_گمنـام_بمانم 🌷
شب قبل از عملیات خیبر نیروهایش را جمع کرد تا از آنها حلالیت بطلبد:
«عزیزان! این آخرین دیدار من با شماست، باید بدانید که احتمالاً از گردان ما هیچکس برنخواهد گشت، یا شهید خواهیم شد یا مجروح، باید مردانه بجنگیم، پس کسی با ما بیاید که می خواهد حماسهی عاشورا بیافریند»
صحبت هایش که تمام شد، همه به دورش حلقـه زدند. برای این که رضا را بغل کنند و ببوسند، با هم مسابقه گذاشته بودند، هر لحظه نزدیک بود که زیر دست و پای رزمنده هایی که عاشقانه دوستش داشتند، آسیب ببیند! شمعی شده بود که همه پروانه وار به دورش حلقه زده بودند.
شب عملیات نیروها سوار قایق می شدند تا به دل دشمن بزنند. سکوت شب بود و قایقهایی که موتور خاموش حرکت می کردند تا دشمن متوجه حضور آنها نشود. همه ساکت بودند، یا زیر لب ذکر میگفتند. رضا برگشت و به یکی از همرزمانش گفت که نمیخواهد جنازه اش به سبزوار برگردد.
در وصیت نامه اش هم نوشته بود: «آرزو دارم اگر شهید شدم، همانند شهیدان گمشده جنازهام در بیابان ها بماند و در میـدان جنگ به خاکم بسپارند، خداوندا میخواهم که غریب شهید شوم و شهید بی کفن باشم، می خواهم در این بیابان باشم تا به کربلا نزدیک تر باشم. »
تقدیر رضا در عملیات خیبر رقم خورد، همانگونه که آرزو میکرد: گمنـامی در شهـادت، رضا شبیه شهدای کربلا شهید بی کفن لقب گرفت، چرا که جنازه اش هیچ وقت پیدا نشد.
#شهیدجاویدالاثرغلامرضاپروانه 🕊
#فرمانده_گردانرعد_تیپ21امامرضا
مژده یوسف به کنعان آمده...
آقارضا پس از ۳۶ سال در راه بازگشت است...
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1