🌺 #برگی_از_مکافات_عمل 🌺
قوم شعیب #کم_فروش بودند
یکی از اقوامی که به واسطه کم فروشی به هلاکت رسیدند و نسل آنان از روی زمین قطع شد قوم لجوج و خودخواه و سرکش شعیب بودند که در سرزمینی اطراف شام به نام "معان" زندگی می کردند ، مذهب و آیین آنان بت پرستی و شرک به خدا بود، بت آنان جنگل و نیزار و دوستی مال و منال بود.
گناه این قوم، #کم_فروشی بود. وقتی آنان جنسی را به مردم می فروختند از سنگ سبک استفاده میکردند و در موقع خریدن از سنگ سنگین و پیمانه بزرگتر استفاده می نمودند.
خداوند برای هدایت و ارشاد آنان پیامبری از خودشان به نام "#شعیب "در میان آنان مبعوث کرد و معجزاتی به او عنایت فرمود.
حضرت شعیب، مردم را به #یکتاپرستی، #عبادت_پروردگار و به #عدالت دعوت می کرد، از عاقبت شوم بر حذر می داشت و برای بیدار کردن آنان چنین می فرمود:
ای مردم! جمعیت شما کم بود خداوند زیادتان گردانید، فقیر بودید بی نیازتان ساخت، اگر به هدایت و ارشاد من گوش فرا ندهید به عذاب خدا گرفتار خواهید شد.
مردم او را مسخره کردند و گفتند:
ای شعيب! به ما بگو، آیا این نماز تو، به تو می گوید که ما به عبادت غیر آن چیزی که پدران گذشته ما عبادت می کردند دعوت کنی ؟ واز خرید و فروش و معامله دلخواهانه ما نهی نمایی؟ ما این طور بار آمده ایم و تا به حال هیچ ضرر و زیانی هم ندیدیم، ما از همین راه کم فروشی به ثروت های فراوان
رسیدیم. (1)
در جواب نصیحت های دلسوزانه حضرت شعیب، چنین گفتند: " ای شیعب تورا سحر کرده اند که این چنین با ما سخن می گویی و ما را از روش گذشتگانمان منع میکنی ، ما هر چه فکر می کنیم، می بینیم تو هم مانند ما بشری بیش نیستی. و ما فکر می کنیم که تو صد در صد از دروغ گویانی(2)
#مکافات_قوم_حضرت_شعیب
وقتی مردم زیر بار حضرت شعیب نرفتند و آن پیامبر مهربان و دلسوز را ساحر و دروغ گو پنداشتند، دل آن حضرت به درد آمد، پرودگار را به یاری خود طلبید و از او خواست که ایشان را به کیفر کفر، فجور، گران فروشی و کم فروشی مکافات کند.
در این جا نفرین آن پیامبر الهی به اجابت رسید و خداوند با نازل کردن عذاب او را یاری کرد و قوم او را به هلاکت رسانید و مکافات قوم به این گونه بود که:
هفت روز چنان هوا گرم شد که تا آن زمان سابقه نداشت، باد به کلی از وزیدن باز ایستاد و از شدت حرارت همه می سوختند تا اینکه ابری در بیابان پیدا شد.
همه مردم به امید آنکه شاید این ابر بارانی داشته باشد به سحرا رفتند و با خوشحالی و سرعت خود را زیر سایه آن قرار دادند که از حرارت طاقت فرسای آفتاب نجات پیدا کنند.
وقتی همه مردم از شهر بیرون آمدند و در زیر سایه ابر گرد آمدند عذاب الهی بر آنان نازل شد، بدین گونه که زمین زیر پایشان به لرزه در آمد به طوری که نتوانستند روی پای خود به ایستند و ناچار به زانو در آمدند و روی زمین افتادند.
در این حال پاره های آتش از ابر باریدن گرفت و چنان قیامتی بر پا کرد که دنیا کمتر به خود دیده بود، سنگ های آسمانی گداخته شده با صیحه و صاعقه از آن ابر بر سرشان باریدن گرفت که دلهایشان از ترس آب شد و همه به هلاکت رسیدند و جزای اعمال خلاف خود را دیدند.(3)
🌺منابع🌺
1- اقتباس از سوره هود، آیه ۸۹
اقتباس از سوره شعراء، آیه ۱۸ و ۱۸۷
3.اقتباس از سوره اعراف آیه 90 و 91 ، سوره هود آیه 98
🌸مکافات عمل ص77تا 79🌸
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1