هدایت شده از pv
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| رهبر انقلاب: ما مظلوميم اما قوی هستیم مثل مولایمان امیرالمومنین علیهالسلام
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
🕊 گفتا به دلربائی، ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل، در بزم دلربائی....
#دلــبــراااا ❤️
#شهیدمحمدغفاری🕊
ــــــــــــــــ🌹🌹🌹ــــــــــــــــ
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
روی زمين
دنبال آسمان نگرديد،
هر چه هست آن بالاست ...
#فکه ، پیکر شهیدی که توسط
#نیروهای_بعث_عراق با دست و
پای بسته به #شهادت رسیده ،
( نفر سمت چپ نشسته )
شهید #تفحص #شهید_علی_محمودوند
وی فرمانده دلیر گروه تفحص
لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) بود که سرانجام مورخ
۱۳۷۹/۱۱/۲۲ در #منطقه_فکه،
بر اثر #انفجار_مین به جرگه
شهیدان پیوست و پیکر پاکش در
قطعه ۲۷ #بهشت_زهرا طبق
وصیتش به خاک سپرده شد.
#به_یاد_امام_و_شهدا_صلوات
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#خاطرات_شـهدا
بنده به خاطر تشويق هاي پسرم محمد، عازم جبهه شدم. به عنوان راننده ماشين هاي سنگين جهاد به طرف کردستان رفتم. نزديکي هاي سنندج؛ اتومبيل هيلمني را ديدم که خانواده اي در آن منتظر بودند تا کسي به آنها کمک کند. من پس از بررسي متوجه شدم که ماشين بايد براي تعميرات اساسي به شهر برده شود. در همين حين شنيدم که زن به شوهرش مي گفت: ديدي اينها بد نيستند. ظاهراً مرد، از افراد طرفدار ضد انقلاب بود. پس از مراجعه به شهر مرد از من دعوت کرد که براي غذا خوردن به منزلشان بروم، ولي زن که شوهر خود را مي شناخت گفت: به خانه ما نياييد! به محل استقرار پسرم محمد رفتم. هنگام ظهر محمد گفت: غذاي مقر متعلق به افراد همين جاست. شما غذايتان را در شهر بخوريد تا به طرف مريوان حرکت کنيم. اين کار را انجام دادم چرا که مي دانستم محمد تأکيد خاصي به نظم و حفظ بيت المال دارد. يک روز ماد رش از او خواسته بود تا کپسول گاز را پر کند. او از ماشين سپاه که در اختيار داشت استفاده نکرده بود و با موتور سيکلت خود با مشقت زياد اين کار را انجام داده بود.
✍ به روایت پدر شهید
📎 جانشین عملیات سپاه کردستان
#شهید_محمدرضا_افیونی🌷
📎سالروز شهادت
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#یا_امام_رضا
💞گفته اند که عقده ام را تو فقط وا میکنی
هر دری که بسته باشد ٬ ازکَرَم وا میکنی
بسته است اقا برویم دَرب های کربلا
این بَرات کربلا یم "کِی تو امضا میکنی؟💞
#چهارشنبه_رضوی
#السلام_علیک_یاامام_رئوف🌷
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#عشق_واقعی
دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی صدر هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
#شهید_مصطفی_چمران
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#خاطرات
#سیره_شهید
ایشان هدف خود از اعزام به سوریه را ادای تکلیف و انجام وظیفه می دانست و حتی زمانی که یکی از دوستانش اعلام کرده بود که مسئول تشکیلات در حال تغییر است: شهید می گوید: «تغییر کند، به حال ما تفاوتی ندارد، ما مامور به انجام وظیفه هستیم و هرکس می خواهد باشد» و به دلیل علاقه ای که به امور عملیاتی داشت در بخش های اداری اصلا حضور نمی یافت بلکه در بخش های عملیاتی و رزمی حضور داشت و به جهت اینکه من هم در بخش تخریب خدمت می کردم، شهید نیز در بخش تخریب وارد شد و حتی تا این مقدار اخلاص داشت که ما به عنوان خانواده اش، اطلاع نداشتیم که در بخش تخریب مسئولیت دارد.
♻️به نقل از پدر شهید رسول خلیلی
#یاد_شهدا_با_صلواتــ
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#مادرانه 💔
باید برایَت باران شـَوَم و بِبارَم ...!
باید برایَت مثلِ خورشید بِسوزَم ...!
باید برایَت هَمانَندِ رعد و برق بِگریَم ...!
باید برایَت چون رنگین ڪَمان نقش بِبَندَم ...!
باید به احترامَت به بلندےِ درخت ها سجده ڪنم ...!
بهشت همین جاست در ڪنارِ تو ...!
اے پارهٔتنشهیـدم ....😘
#شـــهیـدمــحـمدغــفـاری 🕊
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1