eitaa logo
نوحه و سبک شاعران الغوث
280 دنبال‌کننده
2 عکس
4 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
نینوا! چون نی، نوا کن عالمی را نینوا کن محمل زینب رسیده خیمه‌ی عزّت به پا کن ●واحسینا! واحسینا! کاروان شد کربلایی وه! عجب شور و صفایی وادی وصل است امّا می دهد بوی جدایی ●واحسینا! واحسینا! کربلا رمز حیات است ساحل فُلک نجات است کعبه‌ی عشق است این‌جا زمزمش آب فرات است ●واحسینا! واحسینا! کربلا میدان عشق است اوّل و پایان عشق است این بیابان، خاک پاکش مقتل سلطان عشق است ●واحسینا! واحسینا! @sabk_alghoth
آه آه آه یااباصالح دوری از رویت داده آزارم از فراق تو من گرفتارم با که گویم من خسته از درد و رنج هجرانم تابه کی آقا بر رهت باشد چشم گریانم آه آه آه یا اباصالح جان مادیگرآمده برلب العجل جان عمه ات زینب جدمظلومت دردل مقتل مانده بی یاور خواهرش زینب با دو چشم تر میزند بر سر آه آه آه یااباصالح @sabk_alghoth
شب شده یارب مانده ام حیران مسجد کوفه بهر من گریان یک به یک رفتند کوفیان و من مانده ام تنها بین تنهایی یاد تو هستم یاد عاشورا آه یا حسین برگرد سر روی دیوار اشک من جاری از دل زارم تو خبر داری رسم این کوفه بستن آب است بر روی مهمان جان دهم اینجا با لب خونین با لب عطشان آه یا حسین برگرد @sabk_alghoth
کاروان آمد خسته و بی تاب اکبر و قاسم زینب و ارباب جا به جای این سرزمین دارد شرحی از احوال یک طرف آب و یک طرف تل و یک طرف گودال آه از دل زینب خیمه در خیمه شد عزا اینجا از کنون پیداست عصر عاشورا خیمه ها سوزان کودکان گریان در دل صحرا با سنان و شمر روبرو گردد دختر زهرا آه از دل زینب @sabk_alghoth
عمه جان دیدم خواب بابا را عمه حس کردم بوی زهرا را کن حلالم که وقت رفتن شد مطمئن هستم خسته ات کردم میشوی راحت دیگر از دستم آه الوداع عمه دیده ام در خواب که پدر برگشت راس خونینش در میان طشت دیده ام در خواب خیزران میخورد بر لب بابا عمه جان دیدم بین ما بوده مادرم زهرا آه @sabk_alghoth
ای خدا عمری مادری کردم عاقبت من دو لاله پرورده میفرستم من هر دو یوسف را سوی قربانگاه این کفن پوشان هدیه های من نزد ثارالله آه....از دل زینب نور عین من گشته بی یاور بی کس و تنهاست بین یک لشکر دو سپر هستند پیش تیغ و تیر این پسرهایم گر شوند پرپر از حرم بیرون من نمی آیم آه @sabk_alghoth
ای برادر جان ای حسن جانم در کجایی که من پریشانم بین که آغوشم بر یتیم تو گشته قربانگاه شد خضاب مو ی سپید من خون عبدالله آه از یتیم تو من خجل هستم بر نمی آید کاری از دستم دست او افتاد پیش چشم من دست و پا میزد دست بشکسته مادر ما را او صدا میزد آه @sabk_alghoth
پا مکش بر خاک ای همه هستم بر نمی آید کاری از دستم آن بلایی که با تو میگفتم بر سرت آمد چه بلایی بر استخوان‌های پیکرت آمد آه ای یتیم من در دل خاک و خون طپیدی تو نو جوان من قد کشیدی تو من در آغوشم بردمت خیمه با دلی صد چاک پا به پای من میکشی قاسم پا به روی خاک آه ای یتیم من @sabk_alghoth