eitaa logo
🇸🇩 زندگی مهدوی 🇸🇩
424 دنبال‌کننده
6هزار عکس
11هزار ویدیو
95 فایل
🌹وقت تولدم که مؤذن مرا گرفت 🌹درگوش من به جای اذان گفت یاحسین 🌹درمکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام 🌹در ابتدا حسین و در انتها حسین 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ على عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَصْحابِ الْحُسین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 از رفراندوم حاج قاسم تا رفراندوم ابومهدی 🔹واقعیت این است جوامع اسلامی طی دو سه قرن گذشته، بعلت گرفتاری به حکام فاسد و بی‌عرضه در مواجهه با تمدن جدید غرب و نظام‌های استعماری، دچار انفعال و وابستگی شدید سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شده‌اند. 🔸تفکر و تز "توسعه وابسته" نه فقط در ایران که در سراسر کشورهای مسلمان همچون مصر، ، حجاز و عربستان، ترکیه و سایر ممالک اسلامی نهادینه شده است و طیفی در جوامع اسلامی شکل گرفته است که عمدتاً دانش‌آموخته دانشگاه‌های اروپایی است و معتقد است برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی راهی جز پیروی از غرب و نسخه‌های غربی و کپی برداری از ساختارهای غربی نیست! 🔹جمهوری اسلامی با هدف قرار دادن همین تز، ایده جدیدِ "ما می توانیم" را مطرح ساخت و موجب امیدواری سایر ملت‌ها شد و این ما می‌توانیم را در خیلی از عرصه‌ها به نمایش گذاشت. اما آن تفکر بیمارگونه، هنوز در دنباله‌های غرب در ایران جاری و ساری است تا جائیکه امروز نماینده این طیف در کسوت ریاست جمهوری ایران بعد از دستاویز شدن ۶،۷ ساله به غرب، به صراحت می‌گوید: " بدون ارتباط با دنیا[آمریکا و اروپا] مشکلات اقتصادی کشور را حل کنم"! 🔸سالهاست ما در ایران گرفتار این جریان فکری هستیم؛ با همین نظر ، از قدرت هسته‌ای کشور عبور کردند و سالها حرف از رفراندوم می‌زدند برای عبور از قدرت موشکی و اقتدار منطقه‌ای ایران پیشنهاد رفراندم می‌دادند! 🔹تشییع چندده میلیونی به عنوان نماد اقتدار بین‌المللی و نفوذ منطقه‌ای ایران نشان داد که مردم ایران به هیچ وجه از اقتدار دفاعی و منطقه‌ای خود نخواهند گذشت و در احترام به نماد این سیاست راهبردی تمام قد می‌ایستند! 🔸بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فرمانده حشدالشعبی، نه تنها ایران بلکه حس انتقام از آمریکا را در سراسر جهان اسلام بالاخص عراق بوجود آمد. مطالبه خروج آمریکا از عراق به مطالبه اول گروه های سیاسی عراق تبدیل و طرح آن در مجلس تصویب و دولت ملزم به اجرای این تصمیم شد. 🔹تجمع میلیونی مردم عراق علیه حضور نظامی آمریکا در این کشور را می‌توان رفراندوم ابومهدی دانست. حاج قاسم و ابومهدی رفراندوم بزرگی در ایران و عراق برگزار کردند که دولت‌ها و خاک کشورهای مسلمان، نباید وابسته به آمریکا و قدرت‌های استکباری باشد. آیا این رفراندوم را می‌بینید؟ 🔸آیا غرب‌گرایان ایران و عراق حاضرند و این تنفر عمومی ملت‌ها از آمریکا را ببینند؟ ✍ داود مدرسی یان کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنجر یمنی را بردار - واحد.mp3
11.12M
ادمین نوشت: ای لکشر حیدر کرار،خنجر یمنی را بردار ما شاءالله حزب الله با نوای: کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب همگی به لب خند مهدی فاطمه سلام الله علیها شاد بشه🙏
💓 یٰا الّلهُ یٰا الرَّحمٰنُ یٰا رَحیمُ یٰا مُقَلّبِ القُلُوبِ ثَبّت قَلبِی عَلٰی دِینِکّ 💓 🌼 🌼
💝دعای فرج میخوانیم 💝همه با هم به نیت 💝سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان ❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده از امروز در کانال سبک زندگی مهدوی می توانید روزی چهار قسمت از این کتاب زیبا رو مطالعه کنید 🙏 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇸🇩 زندگی مهدوی 🇸🇩
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃 🌼🍃 🍃 ‍ ‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣6⃣ #فصل_هشتم فردای آن روز رفتم سراغ عموی صمد.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃 🌼🍃 🍃 ‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣6⃣ ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می شود. وقتی حالم خیلی بد شد و دست و پایم به لرزه افتاد، خدیجه چادر سر کرد تا برود صمد را خبر کند. گفتم: «به صمد نگو. هول می کند. باشد می خورم؛ اما به یک شرط.» خدیجه که کمی خیالش راحت شده بود، گفت: «چه شرطی؟!» گفتم: «تو هم باید روزه ات را بخوری.» خدیجه با دهان باز نگاهم می کرد. چشم هایش از تعجب گرد شده بود. گفت: «تو حالت خراب است، من چرا باید روزه ام را بخورم؟!» گفتم: «من کاری ندارم، یا با هم روزه مان را می شکنیم، یا من هم چیزی نمی خورم.» خدیجه اول این پا و آن پا کرد. داشتم بی هوش می شدم. خانه دور سرم می چرخید. تمام بدنم یخ کرده و به لرزه افتاده بود. خدیجه دوید. دو تا تخم مرغ شکست و با روغن حیوانی نیمرو درست کرد. نان و سبزی هم آورد. بوی نیمرو که به دماغم خورد، دست و پایم بی حس شد و دلم ضعف رفت. لقمه ای جلوی دهانم گرفت. سرم را کشیدم عقب و گفتم: «نه... اول تو بخور.» خدیجه کفری شده بود. جیغ زد سرم. گفت: «این چه بساطی است بابا. تو حامله ای، داری می میری، من روزه ام را بشکنم؟!» ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣6⃣ گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.» خدیجه یک دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری؟!» دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر شدم. تکه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم. بعد هم لقمه های بعدی. وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم آمد، به خدیجه نگاه کردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد. گفتم: «الان اگر کسی ما را ببیند، می فهمد روزه مان را خورده ایم.» اول خدیجه لب هایش را با دستک چادرش پاک کرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. کمی از گچ دیوار کندیم و آن را کشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاکش کردیم. فکر خوبی بود. هیچ کس نفهمید روزه مان را خوردیم. 🔸فصل نهم آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانه کوچکی بود. یک اتاق و یک آشپزخانه داشت؛ همین. دستشویی هم گوشه حیاط بود. صمد یک انبار کوچک هم کنار دستشویی ساخته بود، برای هیزم و زغال کرسی و خرت و پرت های خانه. ادامه دارد...✒️ 🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🍃 کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃