eitaa logo
🇸🇩 زندگی مهدوی 🇸🇩
387 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
12هزار ویدیو
99 فایل
🌹وقت تولدم که مؤذن مرا گرفت 🌹درگوش من به جای اذان گفت یاحسین 🌹درمکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام 🌹در ابتدا حسین و در انتها حسین 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ على عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَصْحابِ الْحُسین
مشاهده در ایتا
دانلود
همسرش نقل مے کند: منوچـــہربہ من مـــےگفت:((فـــــرشته!هیـــچ ڪـــس براے مــــن بہـــترازتو نیست دراین دنیا! میخواهـــــم ایــــن عشــق رابرسانم بہ عشــــق خدا)) وقتــــے هـــم بہ ترڪش هایی کـــہ نزدیـــک قلبــــش بودغبـــطہ مـــے خوردم.... مــــے گفــت:خـــانم شمــــاڪـــہ توے قلـــب مایید! 🌹شہـــیدمنوچهر مدق🌹 📙اینک شوکران
دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخنده مان شروع می شد. خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان می رفت طبقه ی پایین. یک روز همسایه پایینی به م گفت « به خدا این قده دلم می خواد یه روز که آقا مهدی می یاد خونه لای در خونه تون باز باشه، من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید، این قدر می خندید؟» 🌹شهید مهدی باکری🌹 📘یادگاران، ج۳، ص۲۴
در زدند. پیک بود. نامه آورده بود. قلبم ریخت. فکر کردم شهید شده، وصیت نامه اش را آورده اند. نامه را گرفتم. باز کردم. یک انگشتر عقیق برایم فرستاده بود؛ از جبهه. نوشته بود این انگشتر را فرستادم به پاس صبرها و تحمل های تو. به پاس زحمت هایی که کشیده ای. این رابه تو هدیه کردم. آرام شدم. 🌹شهید صیاد شیرازی🌹 📔 یادگاران، ج١١، ص ٣٧