eitaa logo
پاتوق نوجوان
333 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
54 فایل
بھ نــٰام حق🌱 براۍ شڪل گیری هـویت جوان مهدوۍ در تنگنــٰاهای هویت نوجوانے ، در ڪنار شمــٰاییم🙃🌸 - خادم ڪانال؛ @Alil60 ۶۰۰.....🚗........۵۰۰
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃 ❇️ملاقات در بستر بیمارى ⏪ابن قُتیبه یکى از علماء و تاریخ نویسان اهل سنّت در کتاب خود آورده است : پس از گذشت مدّتى از جریان سقیفه ، روزى عمر به ابوبکر گفت : ما فاطمه ، دختر رسول اللّه🌸 را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیده ایم😔 ، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضى و خوشنود شود.🌿 💎لذا هر دو حرکت کردند و چون به 🚪درب منزل رسیدند، ☝️اجازه ورود خواستند؛ ولى به ایشان اجازه داده نشد.⛔️ به ناچار حضور امام علىّ علیه السلام🌸 آمدند و در این باره با او سخن گفتند؛ بنابر این امام علىّ علیه السلام براى آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند، روبروى حضرت زهراء سلام اللّه علیها نشستند.👥 و حضرت روى خود را از آن ها برگرداند، سلام کردند🤚، امّا حضرت جوابشان را نداد. ابوبکر گفت : اى حبیبه رسول اللّه🌸 ! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم ، عایشه دوست دارم .🍀 ✳️روزى که پدرت از دنیا رفت ، اى کاش من مرده بودم ؛ علّت آن که تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم ، چون شنیدم که فرمود: ما ارثیّه اى به جاى نمى گذاریم ، آنچه از اموال ما باقى بماند، صدقه است . 💎در این هنگام ، فاطمه سلام اللّه علیها🌸 فرمود: اگر حدیثى را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم ، تاءیید مى کنید؟ گفتند: آرى .✅ 🌟فرمود: خداوند را بر شما گواه مى گیرم ، آیا نشنیدید از پدرم ، رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله که مى فرمود: رضایت فاطمه رضایت من است ✅، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من مى باشد😡، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند، مرا خشمگین و ناراحت کرده است ؟!✅ گفتند: بلى ، چنین سخنى را از رسول اللّه شنیده ایم .✅ حضرت فاطمه فرمود:🌸 خدا و ملائکه را شاهد و گواه مى گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضى نخواهم شد تا پدرم ، رسول خدا 🌸را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم .✅ ❇️ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه مى برم ، و سپس در حال گریه😭😭 از نزد حضرت خارج شدند 😔😭😔😭
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بهشت و پیراهن خون آلود حسین علیه السّلام🌹 💎حضرت صادق آل محمّد🌸 صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید: آن هنگام که صحراى محشر بر پا شود و خداوند تمامى بندگانش را زنده احضار نماید، صدائى به گوش 👂همگان خواهد رسید که : اى جماعت ! چشم هاى 👀خود را ببندید و سرهاى خود را به زیر افکنید،😔 چون که فاطمه 🌷دختر محمّد صلّى اللّه علیه و آله🌸 مى خواهد از پل صراط عبور نماید. پس همگان چشم هاى😌 خود را مى بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالى که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهى مى کنند، وارد مى شود و در یکى از موقف هاى مهمّ محشر توقّف مى فرماید.✅ پس از آن پیراهن به خون🌺 آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبى پروردگار عرضه مى دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم ، حسین🌹 مى باشد، تو خود آگاهى که با فرزندم چگونه رفتار کردند.✅ در این هنگام ، صدائى از طرف خداوند متعال مى رسد: اى فاطمه ! هر خواسته و تقاضائى دارى بگو، که برآورده خواهد شد.✅ و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم ، حسین بگیر.✅ پس شعله اى مهیب از آتش🔥 بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طورى که پرنده اى که دانه از زمین برچیند.✅ 📌و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامى آن افرادِ ظالم ، به عذاب هاى دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.✅ 🔷بعد از آن ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها🌸 به سوى بهشت حرکت مى نماید و در حالى که ذرارى و دوستان و علاقه مندانش همراه او مى باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت هاى آن بهره مند مى گردند✅ 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
اذان و تجلّى خاطرات پدر 💠پس از گذشت مدّتى از رحلت🖤 و شهادت جانگداز پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله🌸 ، دخترش فاطمه زهراء سلام اللّه علیها🌹 چنین اظهار داشت : 💎 دلم تنگ شده است 😔و آرزو دارم ، که آواى اذان بلال اذان گوى پدرم را بشنوم .😔 و چون بلال متوجّه آرزوى حضرت زهراء سلام اللّه علیها شد🌸، مشغول گفتن اذان گردید؛ و چون گفت : ((اللّه اکبر، اللّه اکبر)) 💚حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به یاد خاطرات دوران پدرش افتاد؛ و نتوانست خود را کنترل نماید و با صداى بلند شروع به گریستن نمود.😭😭 تا آن که اذان بلال رسید به : ((اءشهد اءنّ محمّدا رسول اللّه ))، که در این هنگام حضرت زهراء صیهه و فریادى کشید و با حالت بیهوشى بر صورت ، روى زمین افتاد.😒😔 مردم گفتند: اى بلال ! ساکت شو🤫، چیزى نمانده است که دختر رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله🌷 دار فانى را وداع گوید.😨 پس بلال ساکت شد❌ و باقى مانده اذان را ادامه نداد.⛔️ و چون حضرت به هوش آمد در خواست ادامه اذان را داشت . بلال قبول نکرد 🔺و گفت : اى سرور زنان ! بر تو مى ترسم که مشکلى براى شما پیش آید،❌ ✳️به همین جهت حضرت🌸 از او گذشت کرد و ساکت ماند.🍃☘️🍃 ❇️همچنین در روایتى دیگر، از امام علىّ علیه السلام🌹 آمده است که فرمود: هر گاه فاطمه زهراء سلام اللّه علیها 🌷چشمش به لباس و پیراهن پدرش ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى افتاد و یا آن را مى دید و مى بوئید، گریان مى شد 😭و حالت بیهوشى به آن بانوى مجلّله دست مى داد.✅😔 @sabkebandegi
🔰♻️🔰♻️🔰♻️🔰♻️🔰♻️🔰 🖤فاطمه زهراء و اسرار پدر صلّى اللّه علیه و آله🌸 👈عایشه یکى از همسران رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله حکایت کند: 💎در آن هنگامى که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله🌸 نزد من حضور داشت ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها🌹 بر ما وارد شد؛ و چنان راه مى رفت که همانند راه رفتن رسول اللّه بود.☺️ 💠 وقتى رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله 🌸متوجّه آمدن دخترش حضرت فاطمه🌹 شد، به وى خطاب کرد و فرمود: دخترم ! خوش آمدى ، و سپس او را کنار خود، سمت راست نشاند و سخنى مخفیانه به او گفت که ناگاه دیدم فاطمه زهراء گریان شد.😭😔😭 ❇️عایشه افزود: علّت گریان😭 شدنش را جویا شدم و گفتم : اى فاطمه ! من تو را هرگز با چنین خوشى ندیده بودم که کنار پدرت باشى ، پس ‍ چرا ناگهان گریان شدى ؟!⁉️😳 🔵حضرت زهراء سلام اللّه علیها در جواب اظهار داشت : اسرار پدرم را فاش نمى کنم .⛔️ ❄️ بعد از آن دیدم که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله🌸 مطلب دیگرى مخفیانه به زهراى مرضیّه فرمود، که خوشحال و خندان گردید و تبسّمى نمود.😊☺️😊 ✳️در این موقع تعجّب 😳😳من بیشتر شد و این بار علّت گریه😭 و خنده☺️ او را جویا شدم ؟ ❎و آن حضرت ، دو باره در جواب من اظهار داشت : به هیچ عنوان اسرار پدرم را فاش نمى کنم .⛔️❌⛔️ 💟تا آن که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله رحلت نمود و من از فرصت استفاده کرده و علّت خنده و گریه آن روز را، از فاطمه زهراء جویا شدم ؟❓ ♻️و آن حضرت اظهار داشت : پدرم در آن روز به من فرمود: جبرئیل هر سال یک بار بر من وارد مى شد؛ ولى امسال دو مرحله بر من وارد شد و این علامت نزدیک شدن مرگ من مى باشد، پس با این سخنِ پدرم ، گریان شدم .😔😔 🔅و در ادامه فرمایشاتش فرمود: تو از اهل بیت من ، اوّل کسى خواهى بود که به من ملحق مى شوى ، سپس پدرم افزود:👌 آیا راضى و خوشحال نیستى که سیّد و سرور زنان باشى ❓ و من پس از شنیدن چنین بشارتی مسرورو شادمان گشتم .😌☺️😊 . 🖤 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 @sabkebandegi