eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.9هزار دنبال‌کننده
47 عکس
56 ویدیو
64 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ زمينه شهادت پيامبر اسلام◾️ اثر حاج مجتبي صمدي شهاب به سبك مثه كبوترم... آخر عمرمه فاطمه دخترم بيا بيا بشين باز بالاي سرم مي روم و دعاي لب من توئي از غم تو ميلرزه همه پيكرم گريه نكن براي بابا واي امون از ستم دنيا با ساقه هاي شكسته زود ميائي پيش من اي زهرا فاطمه ٢ يا زهرا ....... گريه نكن كه ميخوام وصيت كنم از نب رنج تو داره لرزه تنم اگه دلت برام تنگ ميشه دخترم تو آغوشت بگير فاطمه پيرهنم بعد من اي گل ريحونه علي كنار تو مي مونه اگه علي كنارت باشه كسي تو رو نمي سوزونه فاطمه ٢ يا زهرا ......... نكنه امت از مرتضي خسته شه نكنه امت از كينه يك دسته شه نكنه تو باشي و توي كوچه ها دستاي مرتضي از جفا بسته شه اگه ديدي علي رو بردن اگه ديدي حقشو خوردن تا پاي جون پا علي وايسا گرچه بلا سرت آوردن فاطمه ٢ يا زهرا
شور_مهدوی شهادت پیامبر و امام حسن و امام رضا علیهم السلام امان از محنت / امان از غربت الهی پایان / پذیرد غیبت ابالزهرا را/ اذیت کردند وصیت میکرد/ جسارت کردند دید آزار از دست منافقان به او دادند نسبت هذیان جد تو شد مسموم زهر کین آجرک الله صاحب الزمان جواب: آجرک الله صاحب الزمان مدینه کارش / فقط آزارست پر از درد و رنج / غمش بسیار است حسن تنها و/ حسن مظلوم است شبیه جدش / حسن مسموم است تابوت او بود و تیر و کمان از جنازه اش خون گشته روان جسمش زخمی و پاره کفنش آجرک الله صاحب الزمان رضا بی یار و حبیب افتاده میان حجره غریب افتاده بمیرم پا تا سرش میسوزد تمام بال و پرش میسوزد فاطمه آمده گریه کنان جوادش بر سر و سینه زنان جد غریبت دست و پا زند آجرک الله صاحب الزمان مرتضی کربلایی
169.9K
😭 ص امام حسن ع و امام رضا ع اجرای سبک: @sabkemoharram
السلام علیک یا رسول الله سبک : ای صفای قلب زارم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رحمةً للعالميني وحی حق را تو امینی کلِّ قرآنی و مولا تو رسول آخرینی سیه پوشِ غمت زمین شد ای رسول تویی آیات نور تویی شأن نزول با دلی پُر از تأَلُّم بر لبت مانده تبسم چشمت ای ام ابیها زد به خاک غم تَیمُّم اذانت را بگو بلال امشب که من نماز دیگری بخوانم با حسن در مدینه چه خبر شد قلب زهرا شعله ور شد با خبرهای سقیفه داغ زهرا تازه تر شد شروع فتنه ها یِ تازه رو شده مدینه ، تازگی پر از زالو شده استخوان ِ در گلویند خار چشم اند و نَرویند جز درون مُزبَله، این طایفه ،چه زشت خویَند به زهرا خیره ای امیرالمومنین نشسته آنطرف مُغَیْره در کمین رفتی و آتش مهیا شد برای دربِ زهرا آسمان می بیند امشب رقص خشم شعله ها را نگاهت مانده بر نگاهِ فاطمه شب است و لبْ پُراز دعا و زمزمه وَه چه اشباحُ الرجالی در کمینند این حوالی عزم خود را کرده ای جزم بر امیر خود ببالی مدینه بعد از این گواه فتنه هاست من ِ زهرا ،غریب و تنها مرتضاست من و یک دلْ ،شَرَر من و چشمانِ تر تو وُ پیکِ اجل خدا حافظ پدر
◾نوحه ی سینه زنی ◾شهادت امام رضا(ع) ◾بنداول تا ز دستان مامون زهر کین را چشیدم بین کوچه عبا را روی سر میکشیدم سر به زانو نهادم یاد مادر فتادم(۲) من رضایم رضایم(۳) ◾بنددوم خواهر من کجایی در خراسان غریبم داغ هجران رویت گشته اینجا نصیبم زهر کین زد شراره قلب من پاره پاره(۲) من رضایم رضایم(۳) ◾بندسوم از مدینه جوادم آمده در کنارم وقت رفتن رسیده طاقتی من ندارم ای علی اکبر من نور چشم تر من(۲) من رضایم رضایم(۳)
‍ ‍ . درد دل میکنم با امام الرئوف السلام علیک یا امام الرئوف من نمک گیر کرمت هستم آستان بوس حرمت هستم ای رضا جانم ای رضا جانم ......... من چو ذره ام و تویی شمس الشموس السلام علیک یا انیس النفوس رو سیاه و پست و گنهکارم به همه گفتم که تو را دارم ای رضا جانم ای رضا جانم ..... روسیاه و بدم ولی راهم بده به جوادت قسم تو پناهم بده ضامن آهو به تو رو کردم دست خالی که برنمیگردم ای رضا جانم ای رضا جانم ...... از ازل عشق تو در سرشت من است به خدا حرم تو بهشت من است من دخیل پنجره فولادم برس آقا جان تو به فریادم ای رضا جانم ای رضا جانم ....... همه حاجتم از تو این است و بس شب اول قبر تو به دادم برس عرفه زوار حسینم کن عتبه بوس کاظمینم کن ای رضا جانم ای رضا جانم ........ ای فدای تو و آتش جگرت چه شده که کشیدی عبا به سرت چقدر در کوچه زمین خوردی جان زهرا را بر لب آوردی ای رضا جانم ای رضا جانم ..... گوشه حجره ات دست و پا می زدی مادر و پسرت را صدا می زدی گر چه خاکی گشته سر و رویت کس نزد با نیزه به پهلویت ای رضا جانم ای رضا جانم ........ جدتان را زدند بین آن قتلگاه فرقة بالسيوف فرقة باالرماح مادرش ناله از جگر میزد خواهرش بر سینه و سر میزد ......
منم باقي مانده ء صحراي غمها به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا من از باغت جاماندم پس از تو اشك افشاندم مصيبت ها مي خواندم واويلا ......... به همراه خواهرت آمدم گودال لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال تنت را بي سر ديدم زدم بر سر لرزيدم گلويت را بوسيدم واويلا ........ بهارم شد يكباره فصل پاييزي اشاره شد بر من با قصد كنيزي تو در طشت و من سويت نظر كردم بر رويت پر از خون بود گيسويت واويلا