#حضرت_زهرا_واحد
#حضرت_زهرا_شام_غریبان_واحد
#زمزمه #واحد
قدم قدم با قد خم
تابوت زهرامو به دوشم میبرم
اصلا نمیشه باورم
تابوت زهرامو به دوشم میبرم
.....
سخت ترین لحظه و ساعاته
تشییعه مادر ساداته
آهسته بردارید تابوتو
این بدن غرق جراحاته
اشک حسن اشک حسین
به جای گل پای جنازه میریزه
داغ علی تازه میشه
از زخم سینه خون تازه میریزه
.....
شوهرت به چه روزی افتاد
هر قدم رو زمین میشینه
فاتح خیبرم استم اما
تابوتت برا من سنگینه
از کوچه ای که زدنت
برای من فاطمه سخته بردنت
میلرزه بازم حسنت
یادش میاد چه جور تو کوچه کشتنت
.........
غرق ناله و اشک و آهم
شرمنده از رسولاللهم
کنار قبر تو یا زهرا
مرگم را از خدا میخواهم
بگو بگو با پدرت
میان کوچه ها چه آمد به سرت
اگر شکسته شد پرت
بگو که بسته بود دست شوهرت
........
داغ تو برا حیدر سخته
تشییع گل پرپر سخته
نیمه شب پیش چشم دختر
بردن تن مادر سخته
میاد صدای دخترم
وای مادرم وای مادرم وای مادرم
آتیش زده بر جگرم
وای مادرم وای مادرم وای مادرم
........
زبان حال حضرت زینب
چشمام از گریه مثل دریاس
اشک چشمام مثه یاقوته
شبانه به کجا میبرید
مادرم بین این تابوته
فدای جسم لاغرت
بی مادری زوده برای دخترت
فدای زخم پیکرت
نرو ببین چقد غریبه شوهرت
#عبدالحسین
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
صدا ۰۰۲_sd-۴۳.m4a
1.82M
⚘ #سینه_زنی_حضرت_ام_البنین س
⚘ #سبک : به سمت گودال از خیمه
ستاره میبارم
قمر ندارم من
به من نگید مادر
پسر ندارم من
⚘ام البنینم وای
جسم عزیزم رو
چه زیر و رو کردند
به پیکر عباس
نیزه فرو کردند
⚘ام البنینم وای
وقتی به خاک افتاد
علقمه شد بی تاب
تا مشک آبش ریخت
شد از خجالت آب
⚘ام البنینم وای
کجاست علی اصغر
رباب پریشونه
گهواره خالی و
لالایی میخونه
⚘ام البنینم وای
ای کاروان با این
دلم چها کردی
سه ساله ی ما را
چرا نیاوردی
⚘ام البنینم وای
شد خیمه ها غارت
وقتی علمدار رفت
ناموس آل الله
تو کوچه بازار رفت
⚘ام البنینم وای
شنیده ام زینب
زد دست غم بر سر
از داغ اون گودال
از دست اون خنجر
نوحه حضرت ام البنین سلام الله علیها
ام البنین
تو همنشین حیدری بانو
تو در کرامت محشری بانو
تو بر شهیدان مادری بانو
جان امیر المومنین تویی
رهرو راه شاه دین تویی
بانوی خانه ی ولایتی
مام عباس مه جبین تویی
صلی الله علیک ،ام البنین(۴)
امالبنین
تو بوده ای به اهل بیت حساس
خدا به تو داده مهی عباس
دسته گلی با عطر و بوی یاس
عباس علمدار کرببلاست
در شجاعت همچون شیر خداست
با اذن حی کبریایی خود
از کار عالمی گره گشاست
صلی الله علیک ،ام بنین
ام البنین
سوز غم کرب و بلا داری
داغ شهیدان خدا داری
فرزند دست از تن جدا داری
بانوی با کرامتی و پاک
در بقیع می نشستی روی خاک
دیده گریان بودی به صبح و شام
یاد پیکرهای پاره و چاک
صلی الله علیک ،ام البنین
ام البنین
ندیدهای توکه گل لیلا
به پیش دیده ی تر بابا
صدپاره شد ز کینه ی اعدا
بابا آمده در کنار او
با چشم گریان بی قرار او
بیند با دیدگان تر حسین
بر خاک افتاده جان نثار او
صلی الله علیک ام بنین
ام البنین
ندیده ای غنچه شده پرپر
جان داده بر دست پدر اصغر
بر سینه ی پدر شده زیور
ندیدی حسین خون جگر شده
نخل باغ او بی ثمر شده
چشمش بر خیمه و مادر او
دیده گریان بهر پسر شده
صلی الله علیک ام بنین
ام البنین
ندیدهای نقش زمین عباس
به دست دشمن لعین عباس
گردیده بشکسته جبین عباس
ندیدی جان اوفدا شده
فرق سرش از کین دوتا شده
خورده بر چشم اوتیرستم
دستانش از پیکر جدا شده
صلی الله علیک ام بنین
ام البنین
ندیدهای به روز عاشورا
حسین فاطمه شده تنها
گشته اسیر ظلم دشمنان ها
ندیدی حرمتش دریده شد
ناله ی غربتش شنیده شد
با دستان شمر لعین و پست
راس او از قفا بریده شد
صلی الله علیک ام بنین
نوحه_رحلت_حضرت_ام_البنین
#سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
❣﷽❣
♦️#سینه_زنی_حضرت_ام_البنین س
من که دلغمینم ، با غصه همنشینم
ای مدینه بنگر، من امّ بی بنینم
غرق سوز و آهم، کمسو شده نگاهم
کو ستاره هایم؟ کو ای مدینه ماهم؟
مادر شهیدم، که دیدم نخل امیدم بی ثمر
حق رسد به دادم، نهادم داغ عزیزم بر جگر
پاره ی دل من، گل من، شد پاره پاره پیکرش
نور هر دو عینم، حسینم، آواره شد بر نی سرش
ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین
♦️♦️وای حسین مادر نداره
بر جمالت عباس، قسم به خالت عباس
روز و شب بگویم شیرم حلالت عباس
ای همه امیدم، دلاور رشیدم
پیش روی زهرا کردی تو روسفیدم
فرق تو شکسته، نشسته بر آن عمود آهنین
ای عزیز بی دست، تو از اسب، چگونه افتادی زمین؟
علقمه نبودم، بیایم بر پیکرت دلبند من
گو چه شد که زهرا، در آنجا خوانده تو را فرزند من
ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین
♦️♦️وای حسین مادر نداره
🌷هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌷
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
☑️ سبک زمزمه بسیار زیبا وفات حضرت ام البنین(س)
اثر حاج مجتبی صمدی شهاب
جهت استفاده ذاکرین
چشم عاشقا مثه ابر بهاره
برای مادر ماه و سه ستاره
چشماشو بست مادری که روضه ش این بود
که دیگه ام البنین پسر نداره
همونکه تو بقیع می ریخت
واسه حسین خاک رو سرش
همش میگفت حسین حسین
حرفی نزد از قمرش
از پاره های جیگرش
همش میزد صدا حسین
روضه میخوند برا حسین
بشم برات فدا حسین
حسین من
➰➰➰➰➰➰➰
هر چی میداد حرم و قسم به آیه
از ابالفضلش نداشت کسی گلایه
نتونست و به دلش این آرزو موند
که رباب و ببره به زیر سایه
همش میگفت حلال کنید
عباسمو اهل حرم
آب میرسوند به خیمه ها
اگر که دست داشت پسرم
نور دو دیده ترم
با چشم خیس دل کباب
میگفت با گریه به رباب
انقدر نگو علی بخواب
➰➰➰➰➰➰➰
راوی های کربلا دورش نشستند
دلشو با این خبر بد جور شکستند
عمود آهن زدند طوری به عباس
که سرش رو با موهاش به نیزه بستند
چه غم اگه امّا بنین
نبود کنار علقمه
سر اباالفضل و اومد
گذاشت روی پاش فاطمه
مادری کرد زهرا براش
هی پسرم میزد صداش
خون میگرفت از ابروهاش
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
صدا ۰۰۲-۵.m4a
2M