eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
56 ویدیو
64 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶ (ورود اهل بیت ع به شام) زینب به شهر شام غم رسیده واویلا واویلا در شام جز رنج و محن ندیده واویلا واویلا مردم شام آمده اند تماشا واویلا واویلا ماه رخ حسین شده هویدا واویلا واویلا دروازه ی شام است و ازدحام است واویلا واویلا پرتاب سنگ به جای احترام است واویلا واویلا در شام غم بر نی سر حسین است واویلا واویلا گریان بابا دختر حسین است واویلا واویلا بر کودکان در شام وحشیانه واویلا واویلا زدند بر آن ها کعب و تازیانه واویلا واویلا سالار کاروان امام چارم واویلا واویلا با رأس بابا دارد این تکلم واویلا واویلا خون شد دل زینب از این مصیبت واویلا واویلا نصیب او گردیده رنج و محنت واویلا واویلا دخت علی جانش رسیده بر لب واویلا واویلا رأس حسین سوزانده قلب زینب واویلا واویلا ذکر سکینه اش شده وا اما واویلا واویلا کف می زنند کنار رأس بابا واویلا واویلا روز همه در شام گشته چون شام واویلا واویلا با سنگ کینه می زدند ز هر بام واویلا واویلا
۱۵ (ورود اهل بیت ع به شام) اسیران رسیده دروازه ی ساعات در شام غم خون دل عمه ی سادات آه و واویلا امان از شام ویران۲ دم دروازه کرده مردم ازدحام آذین شده بهر اسیران همه شام آه و واویلا امان از شام ویران۲ به جای عرض تسلیت مردم شام بر آن ها زخم زبان زدند با دشنام آه و واویلا امان از شام ویران۲ به گردن ساجدین غل و زنجیر است به دست شامیان عمه اش اسیر است آه و واویلا امان از شام ویران۲ آن ها را زدند بی جرم و بی بهانه گاهی کعب نی و گاهی تازیانه آه و واویلا امان از شام ویران۲ روز اهل حرم گردیده همچون شام سنگ می زدند بر سر و روی شان از بام آه و واویلا امان از شام ویران۲
۱۳ (ورود اهل بیت ع به شام) کاروانی در،شام غم آمد ام کلثوم با،قد خم آمد وای امان از شام۴ دم دروازه،ازدحام کردند بر اسیران ظلم مدام کردند وای امان از شام۴ شامیان کردند،ستم و بیداد خون شده قلب،حضرت سجاد وای امان از شام۴ از سوی دشمن،ظلم افزون شد زینب دلخسته دلش خون شد وای امان از شام۴‎ بر روی محمل،ام کلثوم است بر روی نیزه،سر مظلوم است وای امان از شام۴‎ دم دروازه،صف زدند مردم جلوی زینب،کف زدند مردم وای امان از شام۴‎ همگی خسته،دست شان بسته دیده اند آزار،دل بشکسته وای امان از شام۴‎ از ستم گل ها،همه پژمردند بس ستم دیدند،خون دل خوردند وای امان از شام۴‎ حرم عترت،روزشان شد شام می زدند با سنگ،از لب هر بام وای امان از شام۴‎ آتش کین در،شام زبانه زد بر تن طفلان،تازیانه زد وای امان از شام۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهل حرم مولا(با عمه ی ساداتند)۲ وارد شده آن ها از(دروازه ی ساعاتند)۲ بر دیدار اسیران مردم شام جلوی دروازه کرده ازدحام امان از شهر شام آه و واویلا۲ در بین اسیران بود(سرها همه روی نی)۲ هر کوچه ی شهر شام(با خون جگر شد طی)۲ یتیمان حسین با دست بسته خونجگر گردیده قلب شکسته امان از شهر شام آه و واویلا۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲ سوزد دل طفلان با(سوز و شرر زینب)۲ اهل حرم سوزد زین همه بیداد خون گردیده دل حضرت سجاد امان از شهر شام آه و واویلا۲ در بین همه مردم(شد غربت شان معلوم)۲ خون گریه کنند زین غم(هم زینب و هم کلثوم)۲ در شام غم بی جرم و بی بهانه بر طفلان می زدند با تازیانه امان از شهر شام آه و واویلا۲ زن های حرم گریان(از این همه غم محزون)۲ از این همه ظلم شام(دل ها همه گشته خون)۲ روز اسیران گردیده چنان شام سنگ می زدند بر آن ها از لب بام امان از شهر شام آه و واویلا۲
۱۰ اهل حریم طاها،در شام غم رسیدند از دست مردم شام،جز رنج و غم ندیدند امان ز مردم شام۴ آمده مردم شام،دروازه ازدحام است سنگ ستم ز هر بام،به جای احترام است امان ز مردم شام۴ رو به روی اسیران،کف می زنند دمادم زینب و ام کلثوم،ریزند سرشک نم نم امان ز مردم شام۴ در پیش چشم زن ها،سرها همه روی نی با دیده های گریان،هر کوچه را کنند طی امان ز مردم شام۴ مردم کوفه و شام،لبریز کینه بودند بر خاندان عصمت،ظلم و ستم نمودند امان ز مردم شام۴ شام بهر آل عصمت،بدتر ز کربلا بود مجری هر بلایی،یزید بی حیا بود امان ز مردم شام۴ پژمرده گشته بودند،گل های بی قرینه بودند در پی هم،گریان چنان سکینه امان ز مردم شام۴ دشمن به شام ویران،آتش کینه افروخت از این همه مصیبت،هر دل به سینه می سوخت امان ز مردم شام۴ در شهر شام ویران،شد روزشان چنان شام بر سر و روی آن ها،سنگ می زدند ز هر بام امان ز مردم شام۴
۲۰ در شام غم اهل حرم با دل بشکسته همه از این ظلم و ستم خسته دست یتیمان همه شد بسته چه کرده دشمن در شام خراب بهر آل الله این بوده عذاب خون دل زینب و اهل حرم بردند آن ها را در بزم شراب ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم بس که همه پلید و نامردند خون دل سجاد و حرم کردند در مجلس یزید آوردند در تشت زر سر بریده بود رنگ طفلان او پریده بود با دیدن سر پدر به تشت قامت سکینه خمیده بود ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم به تشت زر سر حسین باشد این سر نور هر دو عین باشد اهل حرم به شور و شین باشد خون شد دل زینب از این ستم با چشم گریان دیده این الم سجاد و کلثوم و سکینه اش می سوزد همراه اهل حرم ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم حسین دم می زند از محبوب یزید بر لبش زند با چوب یوسف فاطمه شده مضروب در تشت زر گل یاسمنش چوب کین می خورد بر دهنش سوزانده یزید دون جگرش زینب با گریه گوید مزنش ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴
۱۷ کاروان کربلا در دروازه ی ساعات آمد خدا داند چه بر سر عمه های سادات آمد فرموده ی امام ساجدین بر ما داده پیام امان از شام امان از شام۲ در شام ویران گشته بر آل علی ظلم و بیداد خون شد دل اهل حرم همراه زینب و سجاد دروازه ی ساعت شده با جمع مردم ازدحام امان از شام امان از شام۲ بین نامحرمان شده خون دل زینب و کلثوم بر روی نیزه جلوه گر شد رأس حسین مظلوم گرد سرهای شهیدان کف می زدند مرد شام امان از شام امان از شام۲ نامردمان شهر شام به جای مهر و احترام بر سر و روی اسیران سنگ می زدند از روی بام زخم زبان شده زخم اهل حرم را التیام امان از شام امان از شام۲ بر اهل بیت مصطفی ظلم و ستم افزون شده در شام غم دل ام کلثوم و زینب خون شده بر روی نیزه ی دشمن می درخشد ماه تمام امان از شام امان از شام۲ بر سر و روی یتیمان با تازیانه می زدند خدا داند از ظلم و کین چه وحشیانه می زدند بر آل حیدر گشته در شام بلا ظلم مدام امان از شام امان از شام۲
۱۴ بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام کارشان این شده،ظلم و کینه مدام اهل بیت حق جان شان بر لب خون شده زین غم ها دل زینب وای امان از شام۴ همه اهل حرم،زین سفر خسته اند به روی ناقه ها،دست شان بسته اند بر اسیران ظلم و ستم افزون اهل بیت گردیده همه دلخون وای امان از شام۴ سر پاک حسین،بین زن ها بود این مه جلوه گر،گل زهرا بود زین مصیبت ها گریه ها دارند همه از دیده اشک غم بارند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،همگی آمدند پیش چشم همه،کودکان را زدند در ورود شام همه خندیدند پیش سرها با خنده رقصیدند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند رو به روی حرم،همگی کف زدند همه ی مردم را خبر کردند آل عصمت را خونجگر کردند وای امان از شام۴ کودکان را همه،وحشیانه زدند بر گلان حسین،تازیانه زدند خونجگر گشته زین همه بیداد چارمین مولی حضرت سجاد وای امان از شام۴
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به علیه السلام شب زیارتی ارباب به سبک ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم ... به دلم دارم هوای دیدن کرب و بلا را بوسه ها چیدن از آن شش گوشه ی عشق و صفا را الهی یا الاه ، به دل دارم دعا نصیبم کن شبی ، روم من کربلا امیری یا حسین ۴ از ازل بودم گدای خانه زاد مادر تو تا ابد من بر ندارم دست حاجت از در تو بود ذکر لبم ، تمام مذهبم نفس تا می کشم ، غلام زینبم امیری یا حسین ۴ تو که مصباح الهدایی بر همه دل ها صفایی کشتی نجات عالم معدن جود و سخایی سرشته شد گلم ، بخدا سائلم تو هستی امام و ، امیر این دلم امیری یا حسین ۴ مرغ دلم پر کشیده سوی حریم تو ارباب عاشق دلخسته و درموندتو آقا تو دریاب منم خاک درت ، غلام و نوکرت شده واجب بهشت ، برای زائرت امیری یا حسین ۴ کار ما از کودکی راه وفا پیمودن است روز وشب عشق ولایت را به دل افزودن است با حسین بودن که ما را ادعایی بیش نیست لیک بر دل آرزوی ما حسینی بودن است محمد مبشری
۹ کاروان اسیران سوی شام آمده همرهان شهید تشنه کام آمده کرده اند ازدحام مردم شهر شام وای از این شام۲ دم دروازه شد غوغای محشر به پا همره کاروان سرها روی نیزه ها شده شام بلا بدتر از کربلا وای از این شام۲ بین زن ها صدای گریه ها می رسد بر مشام عطر و بوی کربلا می رسد بین شام خراب همه در اضطراب وای از این شام۲ بهر دیدار سرها همه صف می زدند همگی شادمان گشته و کف می زدند کینه افزون شده هر دلی خون شده وای از این شام۲ بس که در شام غم زخم زبان ها شنید بین اهل حرم قامت زینب خمید مرهم خستگان شده زخم زبان وای از این شام۲ شده در شهر شام روز همه همچو شام بر اسیران زدند سنگ ز هر روی بام حضرت ساجدین زین ستم دلغمین وای از این شام۲ کودکان حسین را وحشیانه زدند اهل بیت را ز کین به تازیانه زدند رفته دیگر توان اشک شان شد روان وای از این شام۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️زمزمه/ واحد اربعین▪️ ای برادر شهیدم هر جوری که بود رسیدم شده زینبت دوباره کربلائی کربلائی موقع زیارت اومد زینب از اسارت اومد بارون از چشام میباره پس کجایی پس کجایی پاشو ای گلو بریده پاشو مهمونت رسیده یااخا ای باوفا شد این چهل روزه چهل سال خسته ام پربسته ام چطور بازم بیام تو گودال آه چشمام دیگه وانمیشه دیگه پا نمیشه پای خواهر آه خسته از محن شده ام پیرزن شده ام ای برادر کنار خاکت عزیزم چه خاکی بسر بریزم جون نداره دست و بالم ای برادر ای برادر تنم و لاله گرفته صدام از ناله گرفته خیلی آهسته مینالم ای برادر ای برادر یادته مقتل و دیدم از تنت نیزه کشیدم با شتاب دنبال آب رفتم به هر طرف برادر از جفا واویلتا آبت دادن با نوک خنجر آه وقتی ناله ها میزدی دست و پا میزدی آه کشیدم آه باسر سوی تو اومدم رو سرم میزدم آه کشیدم با رباب و با سکینه چطوری برم برم مدینه آسمون روی سر من شده آوار شده آوار با همین چند تا گل یاس میزنم یه سر بزنم به عباس وقت درد و دل رسیده باعلمدار باعلمدار باز میخوام پیشش بشینم قبرش و میخوام ببینم بعد از اون فصل خزون اومد سراغ ما بهار رفت شد حرم دریای غم از صورتم نقاب کنار رفت آه پیش دیده های رباب روضه خون شده آب وای برادر آه رو دست مشک پاره داره سر بخاک میزاره وای برادر