eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ۱۶ اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه هتل بگیر! من اینجا نمیام!« نمیخواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید :»تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو آتیش میزنن و آدم میکُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟« بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی محبت میداد که رام احساسش ساکت شدم و فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم که با هر دو دستش شانه هایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد :»نازنین! بذار کاری که صلاح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی!« و هنوز عاشقانهاش به آخر نرسیده، در خانه باز شد. مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از دارد 👌👇 ^°@mazhabijdn°^ فراورد بهتره رفیق😉❤️
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ۱۷ حد قدش را بیقواره تر میکرد. شال و پیراهنی عربی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم و باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید :»با ولید هماهنگ شده!« پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً میفهمیدم و نمی- فهمیدم چرا هنوز محرمش نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم. سعد دستش را به سمتش دراز کرد و او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش میداد که دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید :»ایرانی هستی؟« از خشونت خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد و سعد با خندهای ظاهرسازی کرد :»من که همه چی رو برا ولید گفتم!« و ایرانی بودن برای این مرد جرم بزرگی بود 👌👇 ^°@mazhabijdn°^ فراورد بهتره رفیق😉❤️
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ۱۸ که دوباره بازخواستم کرد :»حتماً رافضی هستی، نه؟« و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی شمشیر پرده گوشم را پاره کرد و اصلاًنفهمیدم چه میگوید که دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد :»اگه رافضی بود که من عقدش نمیکردم!« و انگار گناه ایرانی و رافضی بودن با هیچ آبی از دامنم پاک نمیشد که خودش را عقب کشید و خواست در را ببندد که سعد با دستش در را گرفت و گله کرد :»من قبلاً با ولید حرف زدم!« و او با لحنی چندشآور پرخاش کرد :»هر وقت این رافضی رو طلاق دادی، برگرد!« در را طوری به هم کوبید که حس کردم اگر میشد سر این ایرانی را با همین ضرب به زمین میکوبید. نگاهم به در بسته ماند و در همین اولین قدم، از مبارزه پشیمان شده بودم که لبم لرزید و اشکم تا روی زمین 👌👇 ^°@mazhabijdn°^ فراورد بهتره رفیق😉❤️
رمان هامون🙂👆
بریم برای چالش؟؟؟؟؟🤩🔥 اول آمادگی https://harfeto.timefriend.net/16686213800007 اعلام آمادگی کنید😉
چالشمون موضوعش چند تا سوال در مورد امام زمانمون هست🙂💚❤️
بزرگ ترین جنگ در زمان ظهور؟؟ جواب هاتونو ب پیوی بفرستین🙂👇 @Amirmohamad889
5دقیقه بیشتر مهلت نیستا
ی راهنمایی میکنم در کشور فلسطین...
جوااااب
بریم سوال دوم😁
چرا حضرت مهدی (عج) از مکه ظهور میکنه؟ جواب هاتونو ب پیوی بفرستین🙂👇 @Amirکافیmohamad889
برندمون🙂♥️
بریم سوال سوم😁
خداوند چه کسی را مونس تنهایی حضرت مهدی(عج)قرار داده؟؟ جواب هاتونو ب پیوی بفرستین🙂👇 @Amirmohaسلامmad889
برندمون🙂♥️
خب به واسطه این چالش نفری ۵ تا صلوات برای ظهور امام زمان میفرستید؟🙂
دوستان فردا شبم داریم ی همچین چالشی فقط مارو زیاد کنید و حمایت کنید ممنون🙂❤️
من اهمیتی نمیدهم دربارهٔ ما چه میگویند، من میخواهم دل را راضی ڪنم🌸 شهید حاج 🌷 @mazhabijdn
*امشب از طرف همه کسانی که به گردن ما و پدر و مادر ما حقی دارند🌀 ( غیبتشون رو کردیم،،، دلی شکستیم ،،یا حقی از اونا ضایع کردیم) این اعمال و انجام میدیم وبه نیابت ازاین عزیزان هدیه میکنیم به ساحت مقدس ونورانی مهدی فاطمه*👇👇 *14 صلوات* *14 استغفار* *1 آیه الکرسی* *اللَّهُمَّ عجل لِوَلِیِّکَــــ الفَــــــــرج یعنی ترک گناه به نیت ظهور مولا* @mazhabijdn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای او كه برايم نماد خورشيد است نديدمش ولی او سال ها مرا ديده‌ست نديدمش ولی از پشت پرده ها حتی دلم برای نگاهش هميشه لرزيده‌ست @mazhabijdn
چـه‌می‌شـودبا‌آمـدنٺ‌ایـن پایـیز‌را‌بھـار‌ڪنی،، آقـای‌قلبـم♥️🌹!" 🌱
مرابه‌غیرِتو‌نبود‌پناه‌مهدی‌جان ڪِه‌من‌گدایم‌و‌هستی‌توشاهـ‌،مهدی‌جان درانتظار‌ِتو‌شام‌هاگذشت‌عمرعزیز نگشت‌حاصل‌من‌غیـرآه‌مهدی‌جان...
خیلی قشنگه لطفا بخووووووووونید داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام.. خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه.. نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند بعد از نماز گفت بیا اینجا خیلی ترسیده بودم گفت آبجی بشین نشستم بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه آخه غیرت الله میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته! میدونی چرا امام حسن زود پیر شد بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم 󾍀 سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن.. اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم... سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش... سربند یا فاطمه الزهرا.س.. 󾬢󾬢 حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که.... 󾀿..یا زهرا.س󾀿 مطمئناً شيطون نميذاره اين پستو کپي کني. امروز می خواهیم تاآخرشب حداقل2میلیون نفر به امام حسين(ع) سلام بفرستند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ @mazhabijdn