eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
این آقای مهربون، اون لحظه نگاه نمیکنه چقدر تا الان اشکشو در اوردیم.. چقدر قلبشو شکستیم..
میگه:«بیا بغل خودم، من هستم...» حالا بعدش که آروم شدی چطور دلت میاد بازم کاراتو ادامه بدی...؟ .. --------•|💚🌱|•------- @sabkeshohadaa
نماز سکوی پرواز 05.mp3
3.33M
5 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣دنبال چی می گردی؟ قدرت، آرامش، یقین، شادی.... يه نماز حقیقی، همه اينا رو می تونه بهت بده! 👈فقط باید یاد بگیری؛ يه نماز حقیقی بخونی...
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
مادربزرگ برای #نماز صبح که بیدار می‌شد دیگر نمی‌خوابید. حیاط را آب و جارو می‌کرد، سفرهٔ صبحانه را می
. 🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺 🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷 《قسمت پنجم》 خندیدی، از همان خنده‌های🕊.... 🇮🇷معصومانه ای که حالم را خوب می‌کرد:" ما رو بگو که گفتیم زنمون رو کردیم. باشه، رفتم اونجا فامیلی م رو عوض می‌کنم و می‌ذارم نبوی تا خوش‌حال تر بشی."😊🌸 می‌گویند کسانی که در حال ، همهٔ زندگی‌شان به سرعت برق و باد از جلوی چشمانشان می‌گذرد. من آمده‌ام تا از دیدار تو جان بگیرم، اما به همان ، گذشته از جلوی چشمانم می‌گذرد.🥺🍃🍂 🇮🇷بیان این همه باعث نشده آن گُل آفتاب روی صورتت جابه‌جا شود. پس این دلیلی است بر سرعت عبور همهٔ این یادآوری ها در که بعد از رفتن تو کمی گیج می‌زند. 😔🦋 سال ۱۳۷۴ بود که از تهران رفتیم ، شهرکی نزدیک ‌ و شدیم یکی از ساکنان آنجا. کم‌کم در همین شهرک قد کشیدم. آن روزها دو در محله مان زیر نور آفتاب برق می‌زد: یکی ۲۴ متری و دیگری ۳۶ متری. 🚠🌖 🇮🇷این دو تا کانکس چسبیده به‌هم بود و حسینیه‌ای را تشکیل می‌داد. یکی از این کانکس ها را داده بودند به و شده بود پایگاه و یکی را هم داده بودند به . یک کانکس دیگر هم بود که شده بود آشپزخانه. 💚💚 آن روزها من هم پایم باز شده بود به پایگاه خواهران، اما چون سنم کم بود اجازه نمی‌دادند عضو شوم. من و دوستم زهرا هم وقتی دیدیم عضومان نمی‌کنند، شدیم خرید پایگاه. 😊 🇮🇷مثلاً اگر شیرینی می‌خواستند، چون کهنز شیرینی فروشی نداشت، با هم می‌رفتیم شهریار، می‌خریدم و می‌آمدیم. 🍰🧁 از کهنز تا شهریار پنج شش کیلومتر راه بود که یا با می‌رفتیم یا با سواری. ایام فاطمیه هم می‌رفتیم داخل گرده سرود و در سوگ خانم فاطمهٔ زهرا علیها سلام و سرود می‌خواندیم. 🥺🌺 🇮🇷پانزده ساله که شدم بیشتر شد. حالا دیگر مسئول‌ پایگاه خواهران حاضر شده بود جدی تری به من بدهد.🦋 سال اول دبیرستان بودم که با یکی از ، خانمی که همسر شهید بود، به کشور رفتیم. فکر کن آقا مصطفی! رفته بودم جاهایی را می‌دیدم که پدرم سال‌ها آنجاها بود و مجروح شده بود، اما برای ما جز مهربانی سوغاتی از جبهه نیاورده بود.❤️🥺 🇮🇷همان جا به شهدا، به همهٔ آن‌هایی که به دنبال می‌دویدند و خودشان می‌شدند ماه، بیشتر شد.🌙 فکر کن! شب که به چشم‌انداز می‌کردی، اگر خوب نگاه می‌کردی میدیدی چقدر روی زمین است! وقتی برگشتم انگار چند سال بزرگ‌تر شده بودم.🌷🌷 بالاخره این یه گُل آفتاب ..... .... ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
وَ قَالَ امام علی (علیه السلام): إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ. ترجمه: امام علی (ع) فرمودند: چون بر دشمن ظفر يافتى، عفو و گذشت را شكرانه پيروزيت قرار ده. شرح حکمت ۱۱ نهج‌البلاغه 😍🍃
1.35M
شرح حکمت ۱۱ نهج‌البلاغه 😍🍃 « شکر قدرت و تسلط بر دشمن چیست؟...» زمان صوت: ۵ دقیقه و ۱۰ ثانیه
بسم الله رحمن الرحیم شروع رمان مسیحای عشق 🤍☘✨
پارت ۹۷۱
پارت ۹۷۲
پارت ۹۷۳
پارت ۹۷۴
پارت ۹۷۵
پایان رمان مسیحای عشق🤍☘✨
بِسْمِ رَب الشُهَدْاٰ...)♥️
دورت‌بگردم توکجایی‌که‌جهان‌بی‌تو‌،به‌هم‌ریخته‌است! تورابه‌العجل‌های‌دل‌های‌پاک می‌دهمت‌قسم‌،فقط‌بیـاآقـای‌من! ❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سوال می‌کنند؛ به چه خاطر زنده‌ای و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم..‌. اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَین وَعَلی عَلیِّ بنِ الحُسَین وَعَلی اَولادِالحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحُسَین ❤️‍🩹
از کینه‌ی دشمن نهراسیم هرگز تا تحت لوای عَلم عباسیم ...❤️ 📿 ♥️
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕❫
‌ ‌📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۲۲ دی ۱۴۰۲ میلادی: Friday - 12 January 2024 قمری: الجمعة، 29 جماد ثاني 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام، 61ه-ق 🔹وفات سید محمد پسر امام هادی علیه السلام، 252ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️3 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️10 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیه السلام ▪️13 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️15 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
‌🔴انتقام دختر بی‌حجاب از پسر بسیجی! یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه، پوشش نامناسب راهی خیابونای شهر شد. همینطوری که داشت می‌رفت وسط متلک‌های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:خواهرم حجابت؛ خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن نگاه کرد، دید یه جوون ریشی از همونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم، وگرنه خوابم نمیبره. تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه تا دلش خنک شه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناشو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخره‌ات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن، پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و گفت: خدایا این کم رو از من قبول کن🙏 گذشت و روز بعد دختره اومد با همون تیپ تو خیابون، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زدو به یک بار حمله کردو به زور اونو به سمت ماشینش کشید. دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینار کسی جلو نیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد، اما همه تماشاچی بودن، هیچکس از اونایی که تو خیابون بهش متلک می‌انداختن و زیباییشو ستایش می‌کردن، حاضر نبودن جونشو به خطر بندازن دیگه داشت نا امید می‌شد دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری؟ وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو. یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش می‌لرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوونه ریشی و از همونا که پیرهن روی شلوار میندازن و از همونا که ب نظرش افراطی بودن. افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون و ناخوادآگاه یاد دیروز افتاد وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی از جونش گذشت که: توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت! ‼️ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
▪️شهید مدافع حرم مهندس رسول پور مراد: اقا خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن فرج و ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم، نه اینکه….. اقا احساس میکنم که چند وقتی است ک سرگرم دنیا و از شما غافل شده ام و امیدوارم ک این حضورم در سوریه و خدمت در اینجا دوباره مرا ب شما نزدیک کند تا جایی ک وقتی ب یاد من هستی لبخند رضایت بر لب داشته باشی ، نه اینکه.. 🕊 ♥️ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت و رفت ودیگه هم برنگشت ..!!!!!!! و اون یکی دوازده هزار ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ تومن ﮔﺮفت ﻭ ﺭفت ودیگه هم برنگشت!!!!!! وهیچکدومشون برنگشتن .....!!!!! اما...سی ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون  ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ.... یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ رفتﺑﺮﮔﺸﺖ !!!! همه فکر کردن ترسیده  !! ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭدرآورد؛ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : « ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛نو حیفه ؛مال بیت الماله»ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ اتفاقا ؛ اونم ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ....!!!!!!! ‼️ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
نهضت‌ زنده‌ است، چون‌ هنوز‌ شهید می‌دهد ...🕊 🌷 ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
به نام خدا✨ معرفی شهید امروز شهید مهدی باکری(مفصل تر)🌱✨
مهدی باکری در ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در روستای رحمت آباد میاندوآب و در خانواده‌ای مذهبی زاده شد. در کودکی مادرش را از دست داد. برادر بزرگتر او، علی باکری از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود. وی پس از اخذ مدرک دیپلم ریاضی متوسطه، وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در دوران دانشجویی، فعالیت سیاسی را آغاز کرد و در این دوره با افرادی چون سید یحیی رحیم‌صفوی و حسین علائی آشنا شد، که این تشکل‌های دانشجویی نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی فراخوانده و تحت نظر آزاد شد. در حین تحصیل خبر مرگ برادرش، علی باکری را به وی دادند، که توسط رژیم پهلوی اعدام شده بود. با وقوع انقلاب مهدی باکری نقش فعالی در سازماندهی بخشی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. وی برای مدتی نیز شهردار ارومیه بود و دوره کوتاهی نیز دادستان دادگاه انقلاب ارومیه بود. او هم‌زمان با فعالیت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر‌عهده داشت. باکری اندکی پس از آغاز جنگ ایران و عراق ازدواج کرد و یک روز پس از ازدواج نیز عازم جبهه‌های جنوب شد.
نقش شهید مهدی باکری در جنگ تحمیلی ۷ سال دفاع مقدس هم رزمان او در عملیات مختلف شامل: سرداران محسن رضایی، رحیم صفوی، حسین علایی و شهیدان گمنام دیگر می باشد. شهید باکری با استعداد و فداکاری فراوان خود به عنوان معاون تیپ نجف در عملیات فتح المبین توانست در کسب پیروزی ها موثر باشد. عملیات فتح‌المبین عملیات نظامی گسترده نیروهای مسلح ایران، علیه نیروهای مسلح عراق، در خلال جنگ ایران و عراق بود. که در فروردین ۱۳۶۱ با تلفات بالای انسانی، پس از ۷ روز نبرد سنگین و با پیروزی قاطع نیروهای ایرانی و عقب‌نشینی نیروهای عراق از سرزمین‌های اشغال‌شده، به پایان رسید. این عملیات یکی از عملیات مهم آن زمان بود که با توجه به تحت محاصره بودن گردان و کم بودن تعداد نیروهای ایرانی نسبت به عراقیان با شجاعت و دوراندیشی بی نظیر افرادی مانند مهدی باکری به پیروزی رسید. در همان عملیات بود که در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و در کمتر از یک ماه بعد در عملیات بیت المقدس شاهد پیروزی اسلام بر نیروهای متجاوز بعثی بود. در عملیات مرحله دوم بیت المقدس از ناحیه کمر مجروح شد و شهید باکری علیرغم جراحاتی که در مرحله سوم عملیات برایشان رخ داد.
وصیت نامه شهید🌱 یا الله، یا محمّد، یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی یا حسن یا مهدی (عج)؛ و تو ای، ولی مان یا روح الله! و شما ‌ای پیروان صادق شهیدان؛ خدایا! چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب! العفو. خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.‌ ای وای که سیه روی خواهم بود. خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم! یا اباعبدالله شفاعت. آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهی دستم. خدایا! تو قبولم کن! سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش. عزیزانم! اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه‌های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست. ‌ای عاشقان اباعبدالله!
عکس شهید🍀
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 📣شروع پست های سیاسی📰❗️🗞🌱♥️