eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
2.1هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.5هزار ویدیو
159 فایل
•|به‌نام خدا|• 《به فکر مثل شهدا مردن نباش به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش》 شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون و فرج آقا دعا کن شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ _ دریا آروم باش مگه بیچاره چکار کرد که اینطوری عصبی شدی _ مگه ندیدی گوشیم رد داغون کرد _ باشه خوب اتفاقی بود ، عمدی که نبود _ اههه مریم ولم کن کلا ازش خوشم نیومد خواستم حالش رو بگیرم چشماش از تعجب باز شد : _ مگه میشناسیش که خوشت ازش نمیاد ؟ _ نه نمیشناسم ولی خوشم از این مردایی که یقه میبندن و زل میزنن به زمین برا ریا بعد هرکاری دلشون بخواد میکنن نمیاد حالا هم کم حرف بزن بریم کلاس که فکر کنم تموم شد سری با تاسف برام تکون داد و همراهم شد در کمال ناباوری کلاس هنوز تشکیل نشده بود و منو مریم نفسی از سر آسودگی کشیدیم هنوز سر صندلی جا نگرفته بودیم که اط ورود همون پسر بسیجی به کلاس چشم های هر دومون از تعجب باز موند . با همون تعجب به مریم گفتم : _ ای وای اینم تو کلاس ماست ؟ شقایق یکی از همکلاسی هامون که کنار دستمون نشسته بود و نیمچه دوستی با منو مریم به هم زده بود نذاشت مریم حرف بزنه سریع گفت : _ آقای فراهانی رو میگی ؟ _ فراهانی ؟
♥️ _ دریا آروم باش مگه بیچاره چکار کرد که اینطوری عصبی شدی _ مگه ندیدی گوشیم رد داغون کرد _ باشه خوب اتفاقی بود ، عمدی که نبود _ اههه مریم ولم کن کلا ازش خوشم نیومد خواستم حالش رو بگیرم چشماش از تعجب باز شد : _ مگه میشناسیش که خوشت ازش نمیاد ؟ _ نه نمیشناسم ولی خوشم از این مردایی که یقه میبندن و زل میزنن به زمین برا ریا بعد هرکاری دلشون بخواد میکنن نمیاد حالا هم کم حرف بزن بریم کلاس که فکر کنم تموم شد سری با تاسف برام تکون داد و همراهم شد در کمال ناباوری کلاس هنوز تشکیل نشده بود و منو مریم نفسی از سر آسودگی کشیدیم هنوز سر صندلی جا نگرفته بودیم که اط ورود همون پسر بسیجی به کلاس چشم های هر دومون از تعجب باز موند . با همون تعجب به مریم گفتم : _ ای وای اینم تو کلاس ماست ؟ شقایق یکی از همکلاسی هامون که کنار دستمون نشسته بود و نیمچه دوستی با منو مریم به هم زده بود نذاشت مریم حرف بزنه سریع گفت : _ آقای فراهانی رو میگی ؟ _ فراهانی ؟