eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
142 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
_Meysam Motiee - Shahr Ma Shahidi Avordan(UpMusic).mp3
15.14M
این گل را به رسم هدیه.....🥀 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
🖤متن زیارت عاشورا🖤👆 🥀ما رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید 🥀 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
AUD-20220731-WA0003.m4a
1.98M
🥀صّوّتّ زّیّاّرّتّ عّاّشّوّرّاّ🥀👆 🎙 با نواے علے فانی ◁❚❚▷ıllıllı◁❚❚▷ 🖤شب بیستم و سوم چلـہ ے زیارت عاشورا🖤 🥀بـہ نیت تمام شهـבا ب خصوص شهیـב نویـב صـ؋ـوے 🥀 تاریخ شروع چله ‌‌↯ ♡¹⁴⁰¹'¹⁰'²⁶♡ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چی میشه یه چند نفری بیان این طرف دلمون شاد بشه😅💔؟ °•<🌸@mazhabijdn 🌸>•° 🤚
بسم اللـہ الرحمن الرحیم شروع رمان و کتاب سلام بر ابراهیم....📚🌱👇
ببخشید رفقا پارت اشتباهی شد
♥️ _ تو چکار داری شرط رو بگو مریم : باشه سر اینکه اگه تو بردی همه شام مهمان من اگه تو باختی مهمان تو _ اوکی هستم بعد از دست دادن راهی خونه شدیم تمام اون روز و شب رو به نقشم فکر میکردم که باید چکار کنم ، قدم اول این شد که باید هر روز جلوی چشمش باشم پس باید آمار رفت و آمدش رو بگیرم دوم اینکه باید کمی تا حدودی تیپ بازم رو کنترل کنم و بعد و مهمتر این که باید فردا برم و حرفام رو از دلش در بیارم خبیث خندیدم و گفتم : _ یه آشی برات بپزم برادر بشین و نگاه کن صبح با آلارم گوشی بیدار شدم کش و قوسی به بدنم دادم و سمت حموم رفتم تا با گرفتن یه دوش سرحالتر بشم دیشب تا دیر وقت بیدار بودم و الان کسل _ پووف همینه دیگه به جای عمل میشنیم به فکر کردن الان که موقع عمله من کسل حالا کی حسش رو داره بره دانشگاه بعد از گرفتن یه دوش و تا حدودی سر حال شدن به مامان و عزیز پیوستم : _ سلااااااام صبح بخیر عشقای من مامان : سلام عزیزم صبح بخیر عزیز : سلام گلم چه عجب بالاخره ما دیدیمت ، یا دانشگاهی یا خواب _ اوه بی خیال عزیز بخدا وقتی از دانشگاه میام هلاک خواب میشم عزیز : از بس که تنبل بودی الان با یه کار هلاک میشی _ اه عزیز من ؟ .... من تنبل بودم ؟
♥️ دستی از پشت دور گردنم حلقه شد و صدای خاله گیتی توی گوشم نشست : _ پ ن پ من تنبل بودم و همش مثل خرس خواب بودم اصلا شما نبودی جیغی از شادی کشیدم و گیتی رو بغل کردم : _ وای گیتی جوووووون کی اومدی ؟ _ گیتی : صبح اومدم خانم خرسه _ وای پس چرا منو رو بیدار نکردی ؟؟؟ واسا بینم تو چرا با عزیز نیومدی ؟ _ معلوم نیست نابغه برای اینکه ‌شیفت بودم بیمارستان _ وااااا شیفت دو روز آخه _ نخیر خانم جای یکی از دوستان بودم _ واقعا که منو به دوستت فروختی ؟ _ اولا ولم کن دیگه له ‌شدم ، دوم اینکه این چه حرفیه؟ میدونی که چقدر برام عزیزی _ اوخ اینقدر از دیدنت خوشحال شدم که نمیدونم دارم چکار میکنم همه خندیدن و مشغول خوردن صبحانه شدیم . نگاهم روی گیتی نشست : گیتی تنها خاله من و متخصص زنان بود با مشغله کاری بسیار زیاد به همین خاطر خیلی کم پیش میومد که ببینمش گیتی سی سال و مجرده البته بهتره بگم عاشق مجرد گویا گیتی وقتی دانشجو بوده عاشق همکلاسی خودش میشه و اون عاشق کس دیگه ای و اینطور میشه گیتی عزیز بعد از این شکست عشقی تصمیم میگیره هرگز ازدواج نکنه و تمام تلاش مامان و عزیز برای راضی کردنش به ازدواج با شکست مواجه میشه و الان به همراه عزیز که بخاطر بیماری قلبیش مجبوره توی باغ لواسان زندگی کنه زندگی میکنه