eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 📣شروع پست های سیاسی📰❗️🗞🌱♥️
بهتر از من میدانید که دیروز بسیاری از شرکت کنندگان درانتخابات "غیرجذاب، غیرهیجانی و غیردوقطبی" صرفا برای ایران یا به عشق رهبرایران آمدند مشارکتی که دیروز با وجود تمام حملات همه جانبه به افکارعمومی ایران رخ داد یک طرف، جنس انسان هایی که آمدند یک طرف دم مردم ایران گرم 🗣 آقای تحلیلگر
💢 عصا سلاح کلیم است،نی سلاح علی علی به وقت حوادث عصا نمی‌گیرد
💬لاریجانی از نوبخت و باهنر حمایت کرده بود جفتشون رای نیاوردن :)) آملی لاریجانی هم کاندید خبرگان بود که ایشونم رای نیاورد! از نظر میزان محبوبیت این جریان :)))) 🗣 خانم فردوس
🔴 از همین جا اعلام می‌کنیم خورشید خانم خیلی دمت گرم خیلی
نماز سکوی پرواز 35.mp3
4.28M
35 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣وقتی نمازمون،نماز بشه؛ به مقام شهود میرسیم! 👈یعنی اذکارنماز ازقلبمون خارج ميشه،نه از زبانمون. ❤️با قلبمون میگيم؛ خدا...جز تودلبری ندارم.
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷   
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷                     《قسمت سی و پنجم》 برای...🕊 🇮🇷 خرید کردن برایت آسان بود. آن ها را کادو پیچ کردم. و تو هم آن ها را پوشیدی و تشکر کردی. دیگر ناراحتی نماند، چون این یک قانون نانوشته بین ما بود که قهر بی قهر. انتخابات سال ۱۳۸۸ بود و جامعه ملتهب. مغازه برنج فروشی ات شده بود محل تجمع دوستانت و پاتوقی برای دور همی و بحث. فردای انتخابات لباس پوشیدی تا از خانه بزنی بیرون. کجا آقا مصطفی؟ کافی نت.🚶‍♂🌸 تلفنت زنگ خورد، . صدایش آن قدر بلند بود که می شنیدم. آقا مصطفی کجایی؟ اینا از پشت بام خونه ها می ریزن روی سرمون! دیگر نمی شود جلویت را گرفت. زنگ زدی به پدرم و قرار شد با او و سجاد بروید پایگاه. بابا و مامان همیشه طرف تو بودند، امکان نداشت شکایتت را بکنم و حق را به تو ندهند؟ گاهی می گفتم: "به خدا منم بچه شمام!یکی نیست طرف من رو بگیره؟ نمی بینین مدام داره می ره گشت؟🤨😔 🇮🇷 چهارشنبه سوری می ره تا کسی خراب کاری نکنه! عیدا می ره تا دزد به خونه های مردم نزنه! رو انجام بده! "ولی فایده‌ای نداشت. می دانستم اگر حالا هم به بابا و سجاد بگویم که نگذارند وارد این شلوغی ها بشوی، خودشان زودتر از تو جلوی پایگاه هستند. آن شب هم رفتی و من ماندم و تا بیایی شدم نصفه عمر. اعلام کرده بودند ۲۵ خرداد در میدان ولی عصر تجمع است.🔥🥺 که گفتم: "منم میام آقا مصطفی! " نه عزیز جان اوضاع مساعد نیست!هست یا نیست فرقی نمی کنه، میام! گفتم که نه سمیه! نمی شد مقابلت ایستاد. حداقل این جور مواقع نمی شد. دیوار های خانه نزدیک آمده بودند. روحم فشرده می شد. بلند شدم و رفتم منزل مامانم. یک ساعت گذشت. دو ساعت، سه ساعت. عصر غروب شد و غروب شب و تو نیامدی. نیمه شب شد، خط ها قطع بودند و تلفن ها جواب نمی دادند.💚❤️ 🇮🇷 کنج دیوار نشسته بودم، زانو ها در بغل و چشم به در ذکر گرفته بودم: "میاد، میاد، میاد. " همراهم زنگ خورد. گوشی ام را برداشتم، دیدم پدرت است: "کجایی آقا جان؟ " منزل پدرم. نگران نشی چیزی نیست. فقط اگه می شه دفترچه مصطفی رو بردار و بیار بیمارستان ۵۰۲ ارتش. چیزی شده؟ تو رو به خدا راستش رو بگید! چیزی نیست. فقط یه کم زخمی شده! زنگ زدم آژانس. ماشین نبود. زنگ زدم به آژانسی در شهریار.🚖☎️ ماشین که آمد با مادرم و سبحان سوار شدیم و رفتیم اندیشه. دفترچه را برداشتم و رفتم . مادر و پدرت جلوی در بیمارستان بودند. مادرت وقتی مرا دید به گریه افتاد. پدرت از حراست بیمارستان خواست تا مرا راه بدهند: "خانمشه، اجازه بدین بره ملا قاتش. " نمی دانستم چه بلایی سرت آمده. وارد اورژانس که شدم، پرده آبی رنگ پارچه ای جلوی تخت آویزان بود. پرده کوتاه بود و یک جفت کفش پر از خون دلمه بسته پایین تخت بود. پرده را کنار زدم، دیدم روی پهلو خوابیدی. پلک هایت را باز کردی و گفتی: "بالأخره اومدی؟"🥺🌷 میله...🕊 .... ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
همان لحظه قبولش کردم.. «شهید محمد گرامی» #ازدواج_به_سبک_شهدا💍 --------•|💚🌱|•------- @sabkeshohada
همیشه از خدا می خواستم زندگی مشترکمون رو از مسجد شروع کنم...😍💕 «شهید فریدون بختیاری» 💍 --------•|🤍🌱|•------- @sabkeshohadaa
📚 کتاب تاریخ سید الشهدا نوشته شده است برای پاسخ به سوالاتی درباره تولد، زندگی، شرایط جامعه زمان مولایمان حسین(ع). برای شناخت دقیق تر شخصیت هایی چون معاویه و عبد الله بن زبیر در سال های 61 هجری قمری  برای سفر به جامعه زمان سید الشهدا  این کتاب تالیف آیت الله عباس صفایی حائری است قلم روان و فصل بندی مناسب آن هر مخاطب جستجوگر و ریزبینی را با خود همراه می کند و در نمایی تازه و آشکار از کربلا، تحلیل هایی دقیق از عاشورا ارائه می کند و از حیله گری های دشمنان اهل بیت پرده بر می دارد... 
بسم الله رحمن الرحیم شروع کتاب دختر شینا و‌ رمان از روزی که رفتی 🤍☘✨
پارت 116
پارت 117
پارت 118
پارت 119
پارت 120
شروع رمان از روزی که رفتی🖐
پارت 116
پارت 117
پارت 118
پارت 119
پارت 120
پایان رمان از روزی که رفتی🤍☘✨
تبادلات برای پیشرفت کانال واجبه!🤌🙂
خدایا شکرت💙⛓
بِسْمِ رَب الشُهَدْاٰ...)♥️
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هـَرچه‌قـَدرهم‌ڪِه‌ . . طوفـٰان‌هـٰاسـَھمگین‌بـٰاشـَند .. بـٰاڪۍ‌نیست‌چـِراڪِه .. نـٰاخـُدا؎مـٰامـَھدیست..🥹❤️‍🩹 امام زمانم♥️؛ ✋ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر گریه خواهد کرد بین روضه هایت بیشتر حسرت کرب و بلایت مےکُشد آخر مرا حسرت شش گوشه و صحن و سرایت بیشتر کاش باشی وقت جان دادن تو بر بالین من مےشوم آن روز محتاج دعایت بیشتر ❤️‍🩹 ✋ ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹