eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
•~❄️~• شیطان‌میگہ‌همین‌یه‌بارو‌گناه‌ڪن..! بعدش‌دیگه‌خوب‌شو..‌. [۹،یوسف]🌿 خدامیگه‍‌باهمین‌یه‌گناه.. ممکنہ‌دلت‌بمیره‌وهرگزتوبہ‌نکنی وتاابدجهنمۍبشۍ..! [۸۱،بقره]🍃ツ 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• میگفت شهدا برای اینکه ناموس این کشور در امنیت باشه رفتن و جنگیدن و جون دادن... حالا شما با تیپ شهدا مخ میزنید؟! به کجا چنین شتابان؟! 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• ‏خدابااون‌عظمتش‌میگھ‌: ✨"أنَاجَلیٖسُ،مَنْ‌جٰالَسَنِیٖ"✨ من‌همنشین‌اون‌کسۍهستم‌ کہ‌بامن‌بشینہ!🙃✨ انگاࢪخداداࢪھ‌.. دنبال‌یہ‌ࢪفیقِ‌ناب‌میگࢪدھ‌!!💕 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• استادم‌گفت: وابستہ‌خدا‌بشید :))) گفتم: چجوری؟ گفت: چجورےوابستہ‌یہ‌نفرمیشۍ؟ گفتم: وقتے‌زیادباهاش‌حرف‌میزنم زیاد‌میرم‌،میام.. تویہ‌جملہ‌گفت: رفت‌وآمدتوبا خدا زیادڪن..!🌱 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• ‌آهای‌بچه‌مذهبیا...! دمتون‌گرم‌که‌انقدر‌دارید‌فحش‌ می‌خورید و‌با‌جونتون‌پای‌نظامی‌که‌شهدا‌براش‌ خون‌دادند موندید... بهتون‌میگن‌ساندیس‌خور؛کلی‌حرف‌های‌بد بهتون‌می‌زنند‌،قلبتون‌رو‌میشکونند‌ اما‌شماهمه‌رو‌به‌جون‌می‌خرید‌که‌مبادا این‌کشور‌به‌دست‌حرومیآ‌بیفته.... برادر‌وخواهر‌بسیجی‌من! [فحش‌شنیدن‌ازدشمن‌تحقیرنیست‌، اوج‌عزت‌است] [هیچ فحشی بد تر از وطن‌فروشی نیست] 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• تـو‌گنـآه‌نڪن‌؛ ببین‌خدا‌‌چجورۍحـٰالتـو‌جا‌میارھ!' زندگیتو‌پر‌از‌وجود‌ِخودش‌میکنہ(: - عصبےشدی؟! +نفس‌بکش‌بگو‌:‌(بیخیال،چیزی‌بگم ؛ اما‌م‌زمان‌‌ناراحت‌میشھ؛✋🏼 - دلخورٺ‌کردن؟! +بگو‌؛ خدا‌میبخشہ‌منم‌میبخشم‌🌿. پس‌ولش‌کن!!🌼 - تهمت‌زدن؟' +آروم‌باش‌و‌‌توضیح‌بدھ‌وَ بگو‌^^! بہ‌ائمہ‌[علیھ‌السلآم]هم‌خیلی‌تھمتـٰازدن - کلیپ‌و‌عکس‌نآمربوط‌خواستی‌ببینی؟! بزن‌بیرون‌از‌صفحه‌بگو📲مولآمھم‌تـرھ! - نامحرم‌نزدیکت‌بود؟!🚶🏻‍♂ +بگو‌‌مھدیِ‌فاطمھ‌خیلےخوشگلترھ😌🖐🏻 بیخیال‌بقیھ ... ! زندگےقشنگ‌تـرمیشھ‌نھ؟! 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• ولی توبه هم قشنگه شهید مطهری میگن که توبه اصلا یکی از مشخصات انسانه نوعی انقلاب از ناحیه خود انسان علیه خودش 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• تویِ فضایِ مجازی ، جوانِ حزب اللهی و افسرجنگِ نرم! . 👈🏻اما تویِ فضایِ واقعی نماز صبح پَر..! + کسی که نمازش درست نشه هیچے توی زندگیش درست نمیشه.... میگن اگه یه نمازت صبحت قضا بشه چهل روز مراقبت به فنا میره....حالا دیگه خودت حساب کن قضا شدن چه ضرره سنگینیه💔.... دیگه جدی بگیر و حساااابی مراقب نمازت باش چون نخوندنش واقعا عقب میندازتت رفیق از ما گفتن.... 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• دیدی‌بعضے‌وقت‌‌هادلمون‌میگیره؟!... خودمونم ‌نمیدونیم‌چرا؟! اینا‌‌؛همون‌سنگینےِگناهایےهست ‌کہ‌مرتکب‌شدیم💔... 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• ✨| - نمیدانم شهادت شرط زیبا دیدن است یا دل به دریا‌ زدن؛ ولی هرچه هست، جز دریادلان دل به دریا نمیزنند ...🙂🍃! •‌‌‌‌‌‌‌‌ 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• آیت الله فاطمۍنیا: بعضۍ از اعمال‌وگناهانمون مانـع اجابت دعان..! یڪۍ از اونا (: متاسفانه بعضۍازما بہ‌راحتۍدل‌ میشڪنیم و توفیقاتو از خودمون‌ دور می‌ڪنیم..! 🙂🌿 • • ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• 🔥هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می‌کنند ... 🖤گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع میشوند ... 🌱به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت بیشتری نشان داده است ومیفرماید: 🌸و مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّهِِ شَرَّا یَرَهُ🌸 👈پس باید خیلی مراقب بود رفیق 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• ‌ڪَسٰانۍ‌ڪِه‌مۍ‌جَنگَن‌،زَخمۍ‌هَم‌میـشَن... دیـروز‌بٰا‌گُلـولِه،اِمروزبٰا‌حـَرف شُھَدا‌وَقتۍ‌تیـر‌میخوردن میگُفـتَن‌فَدا‌سَر‌مَھدۍ‌فٰاطِمہ این‌تَصـور‌مَنہ.. تویۍ‌ڪِه‌دٰارۍ‌بَراۍ‌اِمام‌زَمـانِت‌ڪٰار‌میکنۍ شَب‌و‌روز..!! وَقتـۍ‌مَردُم‌بٰا‌حـَرفٰاشون‌بِھت‌زَخم‌زَدن،تو دِلـِت‌بٰا‌خودت‌بِـگو "فَـدا‌سَـر‌مَھدۍ‌فٰاطمھ.. آقٰـا‌خودِش‌بَلَدِہ‌زَخمِتـودَرمـٰان‌ڪُنہ..!! ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• شهید خیزاب هیچ خانم نامحرمی را نگاه نمی‌کرد، 🍃__ و همیشه می‌گفت اگر قرار است چشمی به آقا امام زمان (عج) بیفتد نباید با نگاه به نامحرم آلوده شود در خیابان هم که بودیم همیشه ملاحظه می‌کرد که نگاهش به نامحرم نیفتد و مراعات می‌کرد. ♥️ 🕊 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• جـوری‌زنـدگی‌کن‌ کہ‌وقتـی‌صبح‌پـاهــات‌زمیـن‌رو لمس‌میڪنہ؛ شیطـان‌بگہ:اوه‌بـاز‌این‌بیدار‌شد 😉 ♥️ 🕊 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• از شخصـے پرسیدند: تا بهشت چقدر راه است؟ گفت: یڪ قدم گفتند: چطور؟ گفت: مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است :)🍃 ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• پای درس عاشقےشهید : 🌱سینه زن واقعی یعنی ڪه رفتارت، نگاهت،حتی نفس زدنت هم سرشار باشد از سیره ی اهل بیت آنقدرڪه تو را از خودشان بدانند همچون شهید هادی سلمان گونه باشیم. ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• 🌱شهید آوینی: ما از سوختن نمی ترسیم که چون پروانه ها عاشق نوریم و هر جا که نور ولایت است گرد آن حلقه می زنیم. ♥️ 🕊 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• 💟از طرف من به جوانان بگویید " چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است!بپا خیزید و اسلام خود را دریابید...!! ♥️ 🕊 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• 🌱اگر اسیر زمان نشوے ! زمــانِ شهادتــ ات فرا خواهد رسید بہ یقین هر طرف ڪہ مینگرے شہیدے را مےبینی ڪہ با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست ڪہ تو چہ میڪنی ؟ ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~• 🌱ميگويند دوچيز است كہ آدمے تا آنهارادارد قـدرنميداند يكے امنیت وديگری سلامتے الان شرايط جورے است ڪه بايدبروم تااين دو چيز رابراے مردم كشورم بہ ارمغـان آورم. ♥️ 🕊 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•~❄️~• به موقع تشییع جنازم، به پیراهن مشکیم مینازم..🖤🥀 ♥️💔 🕊💔 😭💔 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•~❄️~• -میگفت‌.. اگردیدید‌کسی‌ساکت‌و‌کم‌حرف‌است‌به‌او نزدیک‌شویدتاازاوحکمت‌بیاموزید. خدا«حکمت»رابردلِ‌«آدم‌هایِ‌ساکت» جاری می‌کند. 🌱 @mazhabijdn
رفقا سلام می‌خوام سه پارت از رمان رو براتون بزارم😘😉
♥️ مشغول دیدن زدن خیابونا بودم، شلوغ نبود خداروشکر رود به هتل رسیدیم همونطور که میخواستم هتل نزدیک حرم بود: _سلام خانوم خوش اومدید میتونم کمکتون کنم؟ _سلام خسته نباشید یه اتاق میخواستم _ بله حتما، تنها هستید؟ _ بله _ مدارکتون لطفا _ بله بفرمائید بعد از کارای ثبت اتاق یکی از خدمه به اتاقی که در طبقه ی پنجم بود راهنماییم کرد. نگاهی گذرا به اتاق انداختم ، یه اتاق نسبتا بزرگ با تختی یک نفره سفید بادمجونی کنار پنجره ای که با پرده های حریر سفید پوشیده شده بود ، گلیم فرش بادمجونی رنگی کف اتاق بود که روی سرامیکهای سفید جلوه خاصی داشت . سمت راست اتاق دو تا در بود که یکی سرویس بهداشتی و اون یکی کمد دیواری بود در کل اتاق تمیزو جمع جوری بود البته بهترین حسنش در این بود که پنجره اتاق دقیقا رو به روی حرم بود ، من این رو خیلی دوست داشتم نگاهم رو به گنبد طلایی ، حس خوبی تمام وجودم رو در بر گرفت واقعا چه حس خوبی بود این نزدیکی ، بالاخره حسم کار خودش رو کرد و تصمیم گرفتم همین امشب به حرم برم وارد محوطه شدم و شروع کردم به خواندن دعای اذن دخول ، ناخودآگاه اشکم جاری شد . یه جای خونده بودم وقتی اشکت در میاد یعنی طلبیده شدی ، یعنی اجازه داری بیا با همون چشمای اشکی به زیارت رفتم
♥️ خداروشکر زیاد شلوغ نبود و راحت تونستم زیارت کنم . زیارتم که تموم شد به محوطه برگشتم و نماز زیارت خوندم بعد از نماز و کلی گریه کردن و درد دل کردن برای آقا و خواستن آرامش برای دلم راهی هتل شدم انقدر خسته بودم که بدون خوردن شام روی تخت افتادم و نمیدونم کی به خواب رفتم صبح با صدای زنگ گوشی برای نماز بیدار شدم . بعد از نماز کلا خواب از سرم پریده بود نا گفته نماند دلیلش زود خوابیدن سر شب بود روی تخت نشتستم و به گنبد طلایی خیره شدم ، تسبیح فیروزه دور دستم رو باز کردم و شروع کردم به ذکر گفتن دوباره همون حس سرما کل بدنم رو در بند کشید . نگاه دیگه ای سمت گناه طلایی انداختم ، تسبیح رو به لبام نزدیک کردم و مثل تمام این سالها با اشک بوسیدمش با خودم زمزمه کردم یعنی الان کجاست؟ اصلا من رو یادش هست؟ بیقرار تر شدم لعنتی چرا باید به یادم باشه؟ مگه من کی بودم براش که به یادم باشه؟ درمانده به گنبد نگاه کردم _ آقا تو رو جان جوادت اگه راهی به این عشق نیست بگو به خدا از این درد رهام کن دیگه نمی کشم خسته شدم چه حال عجیبی دارم خدایا ، ته دلم یه ندای می گفت خدایا رهام نکن از این عشق ، خنده داره ولی عقل و دلم یکی نیست با کلافگی سری تکون دادم تا این افکار رو از خودم دور کنم ولی بی فایده بود انگار این افکار جزئی از من بودن سرم رو به تاج تخت تکیه دادم و شروع کردم به مرور خاطراتم
♥️ هفت سال قبل _ مامان... ماما .. اهههه کجایی مامان _ ای یامان چیه ؟ چته خونه رو گذاشتی رو سرت ؟ _ وای مامان وای قبول شدم همون دانشگاه که میخواستم ، همون رشته ای که میخواستم ، _ شوکه شده گفت ؟ _ راست میگی دریا ؟ ..... وای یعنی بالاخره به آرزوم رسیدم ؟ یعنی دخترم دکتر میشه؟ _ وای آره مامان ، پزشکی قبول شدم اونم دانشگاه تهران یه دفعه انگار یاد چیزی افتاده باشم چشمامو تنگ کردم و گفتم : _ ببین مامان یعنی واقعا خیال داشتی با رتبه یک رقمی قبول نشم؟ خنده شادی کرد و گفت: _ ایش ... حالا انگار خودش باورش شده ، یادش رفته انگار خونه رو سرش گذاشته بود _ ای قربون مامانم برم شوخی کردم ، بدو بزن بریم که وقت جشنه _ بریم دخترم که این بهترین اتفاق زندگیمه باید حسابی جشن بگیریم _ پس بریم که امشب شام مهمون دریایی _ آره حتما مهمون دریا از جیب من ؟ _ اه مامان مگه جیب منو شما داره ؟ _ پروی حوالم کرد و سمت اتاقش رفت تا آماده بشه ، همین طور که سمت اتاقم میرفتم خداروشکر میکردم که بالاخره تونسته بودم مامان رو خوشحال کنم
سه پارت دیگه هم عصر تقدیمتون میشه😉😍 زیادمون کنید که کلی کار داریم😉