eitaa logo
سبکبال(شهید اصغری)
80 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
50 فایل
کانال بصیرت افزایی اللهم عجل لولیک الفرج واحفظ امام الخامنه ای واخذل الکفار والمنافقین الجدیده والصهیون الاسراىیل والاستکبار الامریکا واعوانه وانصاره 🕹️به کانال سبکبال بپیوندید عضویت👇👇 https://eitaa.com/joinchat/489160738C763ad2a91b
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️چه کسانی را و می خواندند؟! پاسخ مقام معظم رهبری به شبهات دگراندیشان و 🔳مقام معظم رهبری در سخنرانی تاریخی خود در چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، در پاسخ به برخی تفسیرهای تحریف آمیز، پدیده دفاع مقدس را یکی از «عقلانی‌ترین و مدبرانه‌ترین حرکات ملت ایران» برشمرده، فرمودند: 🔻دفاع مقدّس یکی از عقلانی‌ترین حوادث ملّت ایران بود. بعضی‌ها با استناد به یک خطایی که در یک بخشی انجام گرفته یا یک جمعی انجام داده‌اند، مجموعه‌ی دفاع مقدّس را به بی‌تدبیری متّهم میکنند؛ ابداً این جور نیست؛ دفاع مقدّس از اوّل تا آخر مدبّرانه و عُقلائی بود. 🔻حتّی قبول قطعنامه هم در پایان کار، در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به «نوشیدن جام زهر»، این هم مدبّرانه بود. در آن مقطع، این کار، کار مدبّرانه‌ای بود، باید انجام میگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد؛ کار، بسیار عاقلانه بود. بنابر‌این، از اوّل تا آخر، مسئله‌ی‌ دفاع مقدّس یک پدیده‌ی عُقلایی و یکی از عقلانی‌ترین حرکات ملّت ایران بود و تحریفها را در این مورد بایستی مراقب بود. ⚫️این سخنان در محافل سیاسی مختلف محل بحث و بررسی فراوان قرار گرفته و جالب آنکه برخی جریان های زاویه دار، در اقدامی شیطنت آمیز، تلاش دارند آن را مستمسکی برای و قرار دهند که این نیز حکایت از مضاعف دهه شصت دارد. 🔶پرسش اساسی پیرامون بیانات مذکور آنکه، چه کسانی در دوران جنگ تحمیلی، دفاع مقدس را زیر سؤال بردند و غیرعقلانی نامیدند؟!! 🔻پاسخ به این پرسش بنیادین، در رازگشایی از بیانات حکیمانه مقام معظم، بسیار راهگشاست. در این یادداشت به اختصار به ۵ طائفه از مخالفان دفاع مقدس می پردازیم: 1-نهضت آزادی نهضتی ها از جمله مخالفان نشان دار دفاع مقدس بودند که در کوران جنگ تمام عیار تحمیلی، به جای نقش آفرینی در عرصه جهاد و شهادت، مدام به نق زدن و کارشکنی و تخطئه و تشکیک روی آورده بودند و تلاش داشتند، از روحانیت و رهبری و انقلاب اسلامی به دلیل قطع رابطه با شیطان بزرگ (که استعفا و حذف آنان از رأس هرم قدرت سیاسی را به دنبال داشت) بگیرند. نامه ها و بیانیه های زهرآگین بازرگان و یارانش، بهترین سند برای اثبات مدعاست. اینها همان کسانی بودند که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، در اقدامی خیانت بار، قصد داشتند انقلاب اسلامی را کنند که البته با روشنگری آیت الله خامنه ای، ناکام ماندند. آنان با سوءاستفاده از برخی رجال حوزوی منتقد انقلاب، برخی اظهارنظرهای خاص آنان را در رسانه های خود از جمله ، به طور گسترده بازنشر کردند. نهضت آزادی پرچمدار تشکیک در دفاع مقدس در میان جریان های سیاسی ایران بود. 2- به موازات سمپاشی ضدانقلاب خارج نشین و طعنه های گاه و بیگاه سیاسیون زاویه دار داخلی، انجمن حجتیه تشکیلاتی بود که پرچمدار مخالفت با جنگ تحمیلی در دل بود. مخالفت های این طیف که ابتدای نهضت امام تا پیروزی نیز برقرار بود، در منشور روحانیت، جگرسوز تر از گلوله دشمن تعبیر شده است.دامن زدن به گفتمان معاندین در پوشش ادبیات مذهبی و ژست دینی،خیانتی فراموش ناشدنی است. 3- اظهارات گاه وبیگاه منتظری و خصوصا سخنان رادیکال او در 22بهمن 67، از نظر قدرت تخریب ارزشهای دفاع مقدس، قابل مقایسه با هیچ جریان دیگری نبود؛ سوابق مبارزاتی،منصب قائم مقامی و مرجعیت دینی او(که به برکت انقلاب اسلامی، رونق گرفته بود) انتشار گسترده سخنانش را به دنبال داشت. امام خمینی در 5اسفند67 در حقیقت پاسخ به سخنان ضدجنگ منتظری بود و ایضا یکی از عوامل اصلی درنگارش نامه 1/6(که منتج به استعفای منتظری شد) نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. اعضا و سمپاتهای نهضت آزادی، سازمان منافقین و حجتیه، همزمان با سوء استفاده از نفوذپذیری منتظری، سهم مهمی در بیان مواضع رادیکال آقای منتظری داشتند. سخنانی که خون به دل امام، رزمندگان و خانواده های شهدا کرد. 4- جمعی از نمایندگان مجلس و در رأس آنان ، محفلی را با انگاره های ضدجنگ در دل مجلس تشکیل داده بودند که در نهایت با تشر شدید امام منحل شد!(شرحش را در بخوانید) 5- در شرایطی که و ، در شرایط خفقان عراق، به حمایت از انقلاب اسلامی پرداختند، برخی سکولارهای حوزوی بلندگوی و و شدند؛ از شیخ علی تهرانی و گنجه ای تا و دنباله های داخلی ، به سمپاشی علیه جنگ پرداختند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/1 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 در آستانه سالگرد فوت آقای 🔹...جرقه فتنه [بعد از انتخابات 1388] وقتی زده شد که آقای هاشمی رفسنجانی آن نامه کذایی و سرگشاده را به مقام معظم رهبری نوشتند و درحقیقت با آن نامه اعلان جنگ دادند؛ آن نامه در حقیقت اعلان جنگ بود. قهرا این موضوعی است که با جریان‌های گذشته و با فتنه‌انگیزی‌هایی که در طول این۳۰ سال شد خیلی تفاوت داشت. البته ما جریانی مثل شیخ حسینعلی منتظری داشتیم اما در اینجا [موضوع] خیلی تندتر و شکننده‌تر بود... 🔸اگر شما در زندگی آقای هاشمی رفسنجانی مطالعه داشته باشید می‌بینید یکی از ضعف‌های بزرگ آقای هاشمی، که خیلی خطرناک است، است؛ کافی است شما خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را مطالعه کنید می‌بینید خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی به گونه‌ای ترسیم شده که انگار ایشان رهبر انقلاب بوده، ایشان امام را هدایت می‌کرده، خیلی مواقع امام اشتباه می‌کرده و ایشان می‌آمده با امام کلنجار می‌رفته [و] بحث می‌کرده، ‌چیزی نمانده که بگوید «در حقیقت من رهبر بودم و امام به خاطر موقعیتی که داشت سیاست مرا اجرا می‌کرد» این از غرور ریشه می‌گیرد، غروری که در شخص هست باعث می‌شود خودش را این‌گونه ببیند. آقای هاشمی رفسنجانی بعد از رحلت امام خودش را «مرد شماره یک» می‌دید. در زمان امام خودش را «مرد شماره دو» می‌دید البته این‌طور بود. نمی‌دانم شما یادتان هست یا نه واقعا مدتی از نظر تحلیل سیاسی آقای هاشمی را به عنوان «مرد شماره دو» می‌شناختند [ایشان] بعد از امام «مرد دوم» محسوب می‌شد بعد از رحلت امام ایشان فکر می‌کرد درست است [که] به ظاهر مقام معظم رهبری به عنوان [مقام] ولایت و رهبر جامعه حضور دارد اما باید تمام نظام، ولی‌فقیه، رئیس دولت، رئیس مجلس،‌ سران دیگر، همه‌شان‌ در زیر مهمیز او باشند در حقیقت او هدایت‌‌کننده باشد و آن‌ها اجراکننده، [روحیه‌ای] شبیه روحیه صدامی؛‌ حزب بعث وقتی در عراق به قدرت رسید رئیس‌جمهور به ظاهر بود اما همه می‌دانستند کارگردان اصلی پشت پرده است [در حالی که] ‌صدام آن‌موقع هیچ سمتی نداشت حتی نظامی‌ هم نبود می‌دانید که یکدفعه الکی لباس ارتشی بر تن کرد و یادم نیست با درجه سرهنگی یا درجه دیگری [به یک نظامی تبدیل شد].... 🔹وقتی که آقای هاشمی احساس کرد مقام معظم رهبری براساس آن رسالت الهی، بر اساس آن خصوصیات اخلاقی معنوی و عرفانی که دارد طبق وظیفه خودش عمل می‌کند [و] این‌جور نیست که بگوید «چون با هم رفیق بوده‌ایم، چون با هم سابقه طولانی داشته‌ایم، چون آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان، در مسئله رهبری من، نقش مهمی داشته پس حالا باید حق و سهم او را در نظر گرفت». 🔸همین‌جا عرض کنم این موضوعی که اطرافیان و نورچشمی‌ها و آقازاده‌های آقای هاشمی دائما این طرف و آن‌ طرف مطرح می‌کنند که: «پدر ما آقای خامنه‌ای را به رهبری رساند» همین مسئله درباره حضرت امام هم فراوان گفته شده؛‌ آقای منتظری هم در خاطراتش مفصل به آن پرداخته که «من در رسیدن آقای خمینی به مقام مرجعیت نقش داشتم» این طبیعی است که افراد قدرت‌طلب چنین ادعاهایی داشته باشند اما حقیقت این است که آنچه باعث شد حضرت امام به مقام ولایت و مرجعیت برسند علم، معنویت [و] سیاست ایشان بود؛ کسی در این قضیه نقش اساسی‌ای نداشت. از آقای هاشمی باید سؤال کرد «اگر شما در آن روز مقام معظم رهبری را در مجلس خبرگان به عنوان رهبر تأیید نمی‌کردید، چه کسی‌ می‌خواست [رهبر] باشد؟ چه کسی را داشتید؟ امروز چه کسی را دارید؟ امروز چه کسی می‌تواند تالی تلو مقام معظم رهبری تلقی بشود؟» این شما نبودید که ایشان را به مقام رهبری رساندید، این ویژگی‌های خود ایشان بود، خصوصیات خود ایشان بود، معنویت خود ایشان بود و اینکه ایشان خیرالموجودین بودند و هستند،‌ بعد از امام واقعا کسی [را] که بتواند یک چنین مسئولیت و رسالت بزرگی را بر عهده بگیرد نداریم اینها دیگر کم‌لطفی این‌ها است در هر صورت وقتی که ایشان دید که نمی‌تواند رهبری را آلت دست قرار دهد امیدش به این بود که اقلا دولت‌هایی که به قدرت می‌رسند در خدمت او باشند،‌ نظر او را اجرا کنند، سیاست او را اجرا کنند، با ایشان مشورت کنند، افراد و اعضای وابسته به او را در کابینه‌ها جا بدهند...