شهید حسین معز غلامی۲.mp3
زمان:
حجم:
427.6K
صدای شهیدحسین معزغلامی درمنطقه حما سوریه 😢🥺
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دلتنگے_شهدایے🕊
آنـانڪِهیِڪعُمـرمُـردِهاَند،
دَریِڪلَحظِهشَھیدنَخـواهَندشُد!
شَھـٰادَتیِڪعُمـرِزِندِگیست،
نَهیِڪلَحظِهاِتِّـفاق...
#شهیدحسین_معزغلامی
#برادر_شهیدم
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴سرود:
حسین گل مادر🌷
.
🔷هفتمین سالگرد شهید مدافع حرم حاج حسین معزغلامی
.
.
#ذاکر_الحسین
#شهید_حسین_معزغلامی
#سرو_قمحانه
#تنهاترین_سردار
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
ایستاد پای امام زمان خویش
🍃 بهار پس از سیصد و شصت و پنج روز دوباره خود را رسانده بود تا جامه نو به طبیعت بپوشاند ، غبار خستگی از دل ها بزداید و شاید هم آمده بود تا نوید رسیدن مهمان کوچکی را بدهد.
🍃 مهمانی که وجودش مقدمه و #آینده_ساز نسل های بعد است. مقدمه ای برای #مقاومت و ساختن آینده ای برای آنها که قرار است راوی این مقاومت باشند.
🍃 و شاید وجود #میلاد هم ، همان مژده ای بود که بهار قاصدش است و پای این قاصد هنوز به حریم دل اهل خانه نرسیده که بذر امید در قلبشان جوانه زده و به انتظار نشسته بودند.
🍃 همین وسعت روح گرمابخشش بود که سعادت خویش را در لباس #پیغمبر و راه و رسم ایشان جست. پس #خداوند هم به رسم خوب #بندگی کردنش او را شهد عشق نوشاند و جشن ملبس شدنش را در محضر بهشتیان بر پا کرد.
🍃 و امروز اگر بود بیست و ششمین بهار عمر خویش را تماشا میکرد. خوشا به حالش که اکنون شش سال است ملکوتیان جشن میلادش را برگزار میکنند 🎊
#تولدت_مبارک ♥️
🌸به مناسبت سالروز تولد
#شهید_میلاد_بدری
📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱٣٧۴
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امیدیه
•┈••✾•
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
📚برشی از #کتاب_شهدا
📗تپه العیس
🔵شهید مدافعحرم میلاد بدری
تابستان که از راه رسید، کار میلاد بیشتر میشد. مسجد، دوباره کلاسهای تابستانی برگزار میکرد. تقریباً هر شب بعد از یک فوتبال سنگین، بچههای گروه را که حسابی گرسنه بودند، به فلافل دعوت میکرد و میگفت«حالا که گروهم به شبی با فلافل معروف شده، نمیشه که یک شب فلافل نخوریم. باید حتماً بخوریم😎🌭
خودش، دوتا فلافل میخورد؛ پشت سرش هم دو تا ماءالشعیر. سیدعمــــار میگفت: «میلاد! آخرش با این ماءالشعیــــر میمیریها!» او هم جواب میداد «بخور، سیدجان! خدا کریمــــه! فردا مسابقه داریم؛ باید خوب بخوریم تا برنده باشیم. مخصوصاً من که دفــــاع آخر هستم، نباید ضعیــــف باشم🥅💪
در زمین فوتبــــال، هیچکس از دفاع میلاد رد نمیشد. موقع بازی هم با کسی شوخی نداشت. وای به روزی که از تیمی گــــل میخوردند؛ یادش میرفت مربی مسجد است؛ داد و بیداد میکرد و همه را مقصّــــر میدانست. آن شب هم مثل همیشه بچههای مسجــــد و مربیها جمع شده بودند تو زمین فوتبــــال تا مسابقهای برگزار کننــــد. آقای صالحی، مربــــی دبیرستانیهای مسجد جامــــع هم بــــود⚽️🏟
شیخ طاهری از دوستانش میگفت: دو تیم شدیم، و میلاد طبق معمول، دفاع آخر ایستاد. مطمئن بودیم اگر توپ از دفاع رد شود، صاحب تــــوپ امکان ندارد بتواند از میلاد عبور کنــــد؛ هر طور شده، او را سرنگون میکند. تیم مقابــــل، دوتا گل زدند و یک گل هم خوردند. میلاد عصبــــانی بود. همــــه ترسیــــده و مانده بودند چطور میلاد را آرام کنند. اینجور وقتها، فقط زیتــــونزاده همتیمی شهید بود که میتوانست میــــلاد را آرام کند؛ که او هم نبــــود. میــــلاد هم کلّی سر و صدا کــــرد🗣😡
شیخحسن گفت: «رفتم کنار میلاد و گفتم: چِته!؟ چه کار میکنی!؟ میلاد هم که حسابی عصبانی بود، گفت برو ببینم، حوصله داری! لباس پوشید و از زمین بیرون رفت. این اخلاقش برای همه عادی بود. گل که میخورد و بازی را که میباخت، عصبانی میشد. شب، موقع نماز مغرب و عشا دیدم میلاد صف آخر ایستاده؛ سرش هم پایین است😞❤️
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌈اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌈
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
❣#سلام_امام_زمانم❣
☀️صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم 🤲
🍃✋ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان
#امام_زمان(عج)♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این کلیپ رو دیدم از خودم خجالت کشیدم ...
🔻آنها که صاحبان اصلی انقلاب هستند و طلبکاران نظامند، خودشان را بدهکار انقلاب می دانند، ولی اینهایی که از صدقه سری این نظام به خیلی جاها رسیدند، الان طلبکارانه حرف می زنند.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببین با حفظ عفت و پاکدامنی، انسان به چه مقامی میرسد!
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸 📚برشی از #کتاب_شهدا 📗تپه العیس 🔵شهید مدافعحرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14 ماه رمضان
شهادت مختار رَحِمَهُ الله
در سال 67 هـ در چنین روزی مختار بن ابی عبیده ثقفی رَحِمَهُ الله به شهادت رسید، و مزار او کنار حضرت مُسلم علیه السلام در انتهای مسجد کوفه است.
مُصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند. او زنی مؤمنه به نام عُمره دختر نُعمان بن بشیر انصاری بود. مصعب گفت :
برائت بجوی از شوهرت.
او گفت :
چگونه برائت بجویم از کسی که روزها روزه و شب ها به نماز مشغول بود، و خون خود را برای خدا و پیامبر صلّی الله علیه و آله نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر صلّی الله علیه و آله نمود ؟
مُصعَب در حالتی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود، گفت :
پس تو را به شوهرت ملحق می کنم.
همسر مختار جواب داد :
پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبّتم به علی بن ابی طالب علیه السلام ترجیح نمی دهم.
در گرمای هوا در صحرایی بین حیره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند.
این زن مؤمنه اوّلین زن شهیدی است که در محبّت امیر المؤمنین علیه السلام با شکنجه کشته شد.
📚 منابع :
1. بحار الأنوار : ج 45، ص 386. و ... .
2. المختار الثقفی رَحِمَهُ الله : ص 40. و ... .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجی تو رفتی اما کلامت هنوز از خیلی ها زنده تره
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝