eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
562 دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
16.5هزار ویدیو
64 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حمله اسرائیل به امدادگران بین‌المللی در غزه! ⭕️ ارتش اسرائیل با حمله به امدادگران یک سازمان بین‌المللی در نوار غزه تعدادی از نیروی آن را به شهادت رساند. ⭕️ شبکه «المیادین»، صبح امروز (شنبه)، خبر داد در این حمله 4 نفر به شهادت رسیده‌اند که دست‌کم 2 نفر از آن‌ها از کارکنان سازمان «آشپزخانه مرکزی جهانی» بوده‌اند؛ سازمانی که در ارائه کمک‌های غذایی به مردم تحت‌محاصره غزه نقش مؤثری دارد. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ نمی ‌رسد ، به خداحافظی زبان از بغــض خوشـا به حال تـو که مسافـر بهشتـی . . . دفاع مقــدس پاسـدار مدافع حـرم 🌷شهید 🌷 شهادت ۱۰ آذر ....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🔷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🔷مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🔷محل شهادت : سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ❇️ 🌕شهید مدافع‌حرم ♻️محبت به والدین 🌻فرزند شهید نقل می‌کند: مادر و پدرم عاشق هم بودند. پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک می‌کرد. در خانه غذا درست می‌کرد و ظرف می‌شست. عموی من هم در دوران هشت‌سال دفاع‌مقدس شهید شده است. مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود، طبقه‌ی بالای خانه‌ی پدرم زندگی می‌کرد. صبح به صبح، پدرم می‌رفت بالا، برایش نان داغ می‌برد. گاهی خم می‌شد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را می‌بوسید. 🌻دست همه را می‌گرفت. هر کسی به او بدی می‌کرد می‌گفت: «اشکالی ندارد، شما خوب باشید». هرکسی زنگ می‌زد و می‌گفت: «آقای عباسی! گره به کارمان افتاده»، پدرم دستش را می‌گرفت و هر کمکی از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد. پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود‌. خواب دیده بود که یک راه سبزی‌است و همه دارند می‌روند که انتهایش به حرم حضرت زینب می‌رسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بود که به او گفته بودند "حاج منصور جا نمانی"! ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📝دست نوشته دختر شهید منصور عباسی هفشجانی برای شهید مجید قربانخانی وقتی قصه مجید بربری رو سه سال پیش میخوندم، خب اون موقع پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمون میافتادم . جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت اما لوتی بود و غیرتی ... پدر من با خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری... منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس میرفت و خوراک و پوشاک و سیگار برای فروش می آورد تا اینکه برادرش آیت الله در آزاد سازی خرمشهر شهید شد و منصور فری متحول شد...طبق وصیت برادر شهیدش وارد جبهه ها و سپس ملحق به سپاه پاسداران میشود . منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سالها بنگاه املاک داشت . مجید بربری ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدن... شاید خیلیا دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشن، شغلیست بسیار خطرناک که ممکن است با کمترین بی توجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا میشه بسیار زیاد هست، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و ... سخت میشه از این شغل پاک و سالم بیرون اومد . هنر این هست که در بستر گناه باشی و آلوده نشی... منصور عباسی در بنگاه املاک فقط با مردم معامله نمیکرد با خدا معامله میکرد، فقط در حال خرید و فروش خانه در دنیا نبود، به دنبال خرید سکنی در بهشت بود... اگر کسی به خاطر قرض و بدهی قصد فروش خانه رو داشت تمام تلاشش رو میکرد تا کمک کند بدهی پرداخت بشود و خانه به دوش نشود، اگر کسی خونه میخرید از طرفین معامله کمیسیون رو طبق قانون دریافت نمیکرد طبق رضایت طرفین دریافت میکرد، امین اموال مردم بود . فقط بنگاه املاک نبود، به گفته مردم بنگاه خیریه بود . جهزیه عروس آماده میکرد، گرفتاری های خانوادگی رو حل و فصل میکرد، قرض مردم رو ادا میکرد، بعد از شهادت، خیلی ها آمدند و گفتند آقای عباسی تا دو سال، سه سال ... کرایه ی منزل ما را پرداخت میکرد یا به تعبیر آقا مقام معظم رهبری شهید عباسی حقیقتا معامله گر خوبی بوده... وقتی سوریه بود، خیلی از مقدس نماها باور نمیکردند عباسی به سوریه رفته باشد و گفته بودند عباسی دائم به دنبال دنیا و کسب درامد است، سوریه نمیرود...بعد از بار اول که بابا از سوریه مجروح برگشت به او گفته بودند مگه درامد سوریه بیشتر از املاک بود که به سوریه میروی... وقتی مجید بربری هم به سوریه رفته بود خیلی ها باور نمیکردند، تا اینکه خبر شهادت منصور فری و مجید بربری، در همه جای شهر پیچید... او شد حبیب بن مظاهر شهدای مدافع حرم و آن شد حر شهیدان مدافع حرم آری مقدمات شهادت، با  پوشیدن لباس سپاه و رفتن به سوریه فراهم نمیشود، مقدمات شهادت با غیرت وانصاف و مهربانی و دست گیری از ضعیف و خدمت به پدر و مادر و خانواده  مهیا میشود... به ریش نیست برادر، به ریشه است... به قول شاعر ؛ ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌷شهید مجید قربانخانی🌷 🌷شهید آیت الله عباسی🌷 سالروز شهادت 🌷شهید منصور عباسی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔖 نام : منصور نام خانوادگی : عباسی هفشجانی نام پــــدر : محمد تاریخ تولد : ۱۳۳۶/۱/۹ - هفــشجــان🇮🇷 دیـن و مذهب : اسلام شیعه وضعیت تأهل : متأهل شـغل : پاسدار ملّیت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۹/۱۰ - البوکمال🇸🇾 مــزار : گلـــزار شهـــدای شهـرکُــــرد توضیحات: رزمنـــده و جانبـــاز دفــــاع مقدس، برادر شهید دفاع‌مقدس آیت‌الله عباسی‌هفشجانی ، بازنشستــــه سپــــاه پاســــداران، جانبــــاز مدافــــع حـــــرم .. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📜روایتی از زندگی شهید هفشجانی 🔹شهید مدافع‌حرم منصور عباسی نهم فروردین سال ۱۳۳۶ در شهر هفشجان از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی در زادگاهش با موفقیت به پایان رسانید. 🔸فقر حاکم در جامعه، باعث شد تا منصور به خاطر کمک به معیشت خانواده تحصیلات خود را رها کند و با سن کم در کارخانه قند شهرکرد مشغول به کار شود؛ از آنجایی که کارخانه قند به صورت فصلی کار می‌کرد، منصور مجبور شد چندسالی را هم در کشور کویت به کارگری مشغول شود. 🔹منصور در سال ۱۳۵۵ برای انجام خدمت سربازی به ایران آمد و خدمت خود را در هوابُرد شیراز به پایان رساند. با اتمام دوران مقدس سربازی به بندرعباس رفت و در آنجا با کوشش و تلاش فراوان در طی چندسال توانست به وضیعت اقتصادی خوبی دست یابد و زندگی جدیدی را بنا کند. با شروع نهضت امام خمینی و آغاز جنگ تحمیلی، برادرش «آیت‌الله عباسی‌هفشجانی» به خدمت سربازی اعزام شد و دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. 🔸شهید آیت‌الله عباسی در وصیت‌نامه خود از برادرش منصور خواست که برای دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی و حراست از مرزهای میهن اسلامی به سپاهیان اسلام بپیوندد و این وصیت سبب شد تا فصل جدیدی در زندگی منصور به وجود آید. 🔹شهید منصور عباسی که از وضعیت مالی خوبی برخوردار شده بود، بنا بر وصیت برادر شهیدش، آنرا رها کرد و وارد سپاه پاسداران شهرکرد شد. او همچنین در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و یک پسر شد. با پوشیدن لباس سبز پاسداری، حدود ۶۰ماه در جبهه‌های جنگ در مناطق کردستان و خوزستان حضور پیدا کرد و در چندین عملیات شرکت نمود و به افتخار جانبازی نائل آمد. 🔸وی در سال ۱۳۸۲ به افتخار بازنشستگی سپاه پاسداران نائل شد اما این بازنشستگی او را از فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و حفظ ارزشها و دستاوردهای نظام بازنداشت و به خدمت‌رسانی به همنوعان و همسایه‌های خود ادامه داد. او در سخنانی گفته بود: "من از سپاه بازنشسته شدم نه از پاسداری و حفظ ارزشهای نظام"! 🔹با شروع فتنه گروه‌های تکفیری و اشغال بخشی از کشور سوریه و تعرض به اماکن مذهبی مثل حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در سوریه، با اصرار فراوان به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام به کشور سوریه اعزام شد. سرانجام پس از سه‌بار حضور در کشور سوریه برای مبارزه با گروه‌های معاند و داعشی، ظهر روز جمعه دهم آذرماه ۱۳۹۶ در شهر بوکمال سوریه بر اثر اصابت تیر مستقیم به سرش به خیل شهداء و برادر شهیدش پیوست. پیکر پاک شهید مدافع‌حرم منصور عباسی هفشجانی پس از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای شهرکرد آرام گرفت. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔹روز تشییع جنازه قرار شد پیکر مطهر شهید را اول ببریم منزل پدرش و بعد داخل شهر تشییع کنیم. وقتی آمبولانس جلوی در ایستاد، جمعیت تابوت را روی دست گرفتند و بردند داخل منزل پدرش. 🔸جمعیت گریه و شیون می‌کردند. بعد از چند دقیقه پدر شوهرم با صدای بلند فریاد کشید و همه را ساکت کرد. بعد خطاب به تابوت شهید کرد و گفت: فرهاد من از تو راضی هستم خدا هم از تو راضی باشد برو به امان خدا اما فقط محمدت را فراموش نکن و به او سر بزن! 🔹بعد از مراسم تدفین و نزدیک غروب محمد داخل ماشین خواب بود. هرچه نوازشش می‌کردیم چشمش را باز می‌کرد و باز هم می‌خوابید. بعد از ساعتی از خواب بیدار شد. می‌گفت بابا اومد پیشم، منو بوسید و برام اسباب بازی خرید، پلیس شده بود و تفنگ داشت، باهاش هاپوها رو می‌کشت…. 🔸فرهاد به قولش وفا کرده و آمده بود. یکی از همرزمانش می‌گفت روز آخر در عملیات به من گفت امروز می‌خواهم اینها (دشمن) را مثل سگ بکشم. 🌸 .....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🛑 🟣شهید مدافع‌حرم فرهاد خوشه بر ♨️حَــــقٌّ مَعْلُــــوم 💜فرهاد زندگی ساده‌ای داشت و عادت داشت تمام اعمال مستحبّی خود را دور از چشم دیگران انجام دهد. از ریا بیزار بود و عزمی بسیار راسخ و ایمان قوی و استواری داشت. ❣یک روز به من گفت: «منم دختر دارَمااا» فرهاد خیلی دختر دوست داشت، آن موقع پسرش، محمد سنّ زیادی نداشت. گفتم: «چطور؟! یعنی چی دختر داری؟» برگه‌ای از جیبش بیرون آورد؛ دختری را که از لحاظ مالی نیاز به پوشش داشت، از طریق کمیته‌ی امداد تحت پوشش قرار داده بود و هر ماه حتی اگر در امور مالی خانواده خود به مشکل برمی‌خورد، به هر شکل ممکن مبلغی را برای کمک به حسابش واریز می‌کرد. 💜فرهاد به من می‌گفت: «آدم باید از حقوقی که می‌گیره، یه مقداریش رو هم برای کسانی که نیاز دارند، کنار بذاره! اینا حقّ اونهاست». شهید خوشه‌بر مصداق آیه «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» بود. ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات   💕اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💕 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌻 💐قبل از ازدواج با همسرش شرط کرده بود که یازده ماه از سال مال شماست و یک ماه اسفند مال شهداست.حتی سال اول ازدواج هم سال تحویل گیلان نبود. هرسال به عنوان راوی به مناطق راهیان نور اعزام می شد و بعد از ازدواج هم هر سال با خانواده با پراید قدیمی اش راهی می شد.با اینکه سنش به جنگ نمی رسید اما مطالعات خوبی داشت و بر همه جزئیات مناطق و عملیاتها مسلط بود و خیلی خوب رشادتهای شهدا را روایتگری می کرد.عاقبت هم در نهم اسفندماه ۹۳ به وصال یاران شهیدش رسید.در آخرین تماسش به همسرش قول داده بود که خودم را برای راهیان نور خواهم رساند اما این بار خودش تنهایی مسافر نور بود. 🌷شهادت ... پایان نیست آغـــــاز است تولـ🎂ــدی دیگر است در جهانی فراتر از آنڪه عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد 🌷 🕊 ..🌹🌹💖 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ✅پرداخت قبل از شهادت 🕊شهید مدافع حرم " " 🔊 راوی : شهید 🔶بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام می‌شد. همین حین شخصی روحانی می‌آید و پاکتی را که می‌گفت امانتی شهید است به اقوام می‌دهد. شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. فرهاد خمسش را به این روحانی نمی‌داد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد. 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•