eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
553 دنبال‌کننده
29هزار عکس
17.1هزار ویدیو
64 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ بازگشت شهید پس از ۴ سال🕊 شهید جواد الله کرم🌷 تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: تهران محل شهادت: خان طومان،سوریه 🌷علی اكبر متولد بهمن 89 و زهرا متولد بهمن 93 دو يادگار شهيد هستند🌱شهید جواد الله کرم داوطلبانه برای دفاع از حرم به سوریه رفت.🌙 همرزم← شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی می‌کردیم✨ فرمانده جواد گفت: بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید🌱 تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید میشی»🕊 گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم🥀همه لحظه‌ای سکوت کردند. یکی از بچه‌ها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم»📸 قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، و فردایش جواد شهید شد🕊️ او مورد اصابت دو گلوله به دست و سينه‌اش قرار گرفت🥀 اما به دليل وظيفه‌شناسی منطقه را ترک نکرد🌙 تا اينكه گلوله ديگری به سفيدرانش اصابت کرد🥀 با حمله نيروهای تكفيری، پيكر او در منطقه جا ماند و مفقودالاثر شد🥀 سالها خانواده چشم انتظار بودند🥀تا اینکه سرانجام پس از ۴ سال پیکرش شناسایی شد🌙 و در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ به وطن بازگشت🕊️ دو فرزندش با پیکر پدرشان دیدار کردند و دخترش به جای آغوش پدر بر تابوت به خواب رفت🥀او در روز شهادت امام صادق(ع) در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ در دل خاک آرمید🕊️🕋 شهادت: ۱۹ اردیبهشت  ۱۳۹۵ ...💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ خلوص نیت و تقوا 🕊 شهید امیر کاظم زاده🌷 تاریخ تولد: ۱۴ / ۶ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱۱ / ۳ / ۱۳۹۲ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌷راوی← یک بار که از رزمایش برگشتیم یه تعداد بسته پنیر و چند جعبه خرما اضافه اومد🌱 من به امیر گفتم که این ها اگه توی پایگاه بمونه خراب میشه امیر هم اون ها رو در بین بچه های شورای پایگاه تقسیم کرد که به خونه ببرند و استفاده کنند💫 بعد که همه رفتند پول همه پنیر و خرماها رو حساب کرد و در بودجه پایگاه گذاشت.💸 بهش گفتم امیر بچه ها بردند تو چرا پول میزاری؟؟ می‌گفت خود من تقسیم کردم نمیخوام اندازه یک خرما هم دین از کسی و حتی بیت المال گردنم باشه.🌙همسر شهید← پسرمان محمد طاها خاطره چندانی از بابا ندارد؛🍂 هفت ماه بیشتر نداشت که پدرش به شهادت رسید؛💫 گروهک فرقان در دمشق تانک شهید را هدف گرفته بود و آرزوی پیکرش را بر دل ما گذاشتند،🥀همان اوایل شهادت امیر، خوابش را دیدم؛ در بهشت به پای امیر افتاده و گریه می‌کردم.🍂 دست شهید را گرفتم و گفتم: امیر ما که در دنیا نتوانستیم، زمان زیادی زندگی کنیم؛ کمک کن در بهشت با هم باشیم.🌱 سپس شهید جایگاهی را نشان دادند و گفتند: رسیدن به این جایگاه فقط بستگی به اعمال شما دارد.»🌙 شهید «امیر کاظم‌زاده» تنها فرزند پسر خانواده بود و در تاریخ ۱۱ خرداد ماه سال ۱۳۹۲ به شهادت رسید💫 همسر شهید خلوص نیت و تقوای شهید را رمز موفقیت وی در رسیدن به آرزوی خود می‌داند🕊🕋 ..💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ محافظ حاج قاسمــــ🕊️ شهید رضا خُرمی🌷 تاریخ تولد: ۲۹ / ۸ / ۱۳۵۳ تاریخ شهادت: ۱۴ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷همسر شهید← سری اول که رضا به سوریه رفت، اطلاعی نداشتم🥀و فقط می‌دانستم مدتی را در مأموریت است.🕊️یک سال بعد متوجه شدم که رضا مربی موتور سواری و تیراندازی💥و در تیم حفاظتی سردار قاسم سلیمانی است 🌙هیچ‌وقت مانع اعزامش نشدم و فقط می‌گفتم: «مراقب خودت باش!»💫همسرم همیشه می‌گفت هنگامی‌ که به منطقه می‌روند حاج‌قاسم به آنها اجازه نمی‌دهد که جلودار باشند و خودش جلوتر از همه راه می‌رود.💫 محافظ بودنش را هم ابتدا خودمان فهمیدیم؛ یکی از اقوام همسرم را پشت سر شهید قاسم سلیمانی در فیلمی از ایشان دیده بود.🍃پس از شهادت متوجه شدم که درجه ایشان سرهنگ است.💫زندگی را سخت نمی‌گرفت و با اخلاق بود. دل رئوفی داشت اگر مریض می‌شدم می‌نشست برایم‌ گریه می‌کرد،🥀دو دختر و یک پسر از همسرم به یادگار مانده🌱رضا به همراه چندین نفر در منطقه خلسه در ساختمانی مستقر بودند که ساختمان توسط تروریست‌های تکفیری شناسایی شده بود🥀داعشی‌ها خودرویی حامل ۲ تن مواد منفجره را در نزدیکی ساختمان منفجر کردند💥 و رضا به همراه مرتضی مسیب‌زاده و قدرت‌الله عبدیان به شهادت رسیدند.*🕊️🕋 شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ .. 💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ ‍ حــافــظ قــرآن...💫 شهید احمد مکیان🌷 تاریخ تولد: ۱۵ / ۹ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت:  ۱۸ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: آبادان محل شهادت: سوریه *🌷شهید احمد مکیان از شهدای دهه هفتادی و از روحانیون جوان خوزستانی‌ که 28 جزء قرآن را حفظ بود💫 او داوطلبانه به سوریه رفت و عاقبت در ۱۸ خرداد ماه سال 95 توسط تکفیری ها به شهادت رسید🕊️مادرشهید← درد فراق و دوری احمد برایم رنج‌آور شده بود🥀و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم می‌افزود🥀تا این‌که شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده خوشحال و سبکبار دیدم🌙 آن خانم علت بی‌تابی را جویا شد🍂و به من گفت: فرزندت در جوار من و در آرامش قرار دارد🌙 در همان لحظه با دستان خود، قلب سوزان مرا لمس کرد💫 از آن پس آرامش و طمأنینه بر من غالب شد و قلبم التیام یافت🌙در قسمتی از وصیت نامه‌اش نوشته: دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید🕊️پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید🍂وغریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قطعه ۳۱ به خاک بسپارید🍂و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید🥀واگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید“ تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی “🕊️چون من از روی پر نور و باجمال شهدای گمنام خجالت میکشم🥀که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود.»🥀طبق وصیتش همان را نوشتند🥀و او را غریبانه🥀در قُم به خاک سپردند*🕊️🕋 شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ .💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ اولین شهید مجلس🕊️ شهید جواد تیموری🌷 تاریخ تولد: ۱۷ / ۵ / ۱۳۷۰ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۳ / ۱۳۹۶ محل تولد: تهران محل شهادت: تهران *🌷برادرشهید← جواد گاهی می‌گفت: «بالاخره من یک روز برای دفاع از حرم، می‌روم سوریه»🌙 و بعد هم کمی مکث می‌کرد و می‌گفت: «نگرانم مادر نتواند رفتن من را تحمل کند.»🥀جواد پاسدار محافظ مجلس بود،💫 از سال ۹۰ وارد سپاه حفاظت انصار شده بود🌙مردی بی ادعا، مداح بود برای اهل بیت مداحی میکرد🎤« صبح 17 خرداد سال 96 بود که اولین حمله داعش به خاک ایران اتفاق افتاد.»💥جواد در حین بازرسی مردمی بود که وارد مجلس می‌شوند🌙در همان حین تروریست‌ها وارد شده و از پشت به مردم تیراندازی می‌کنند،💥این تروریست‌های تکفیری از همان دار و دسته یزیدند، از پشت به جمعیت تیراندازی کردند،🥀همان لحظه کسی را که بازرسی می‌شده می‌زنند💥و بعد هم جواد و خیلی از دوستانش را می‌زنند.🥀 برادر من چون بر اثر جراحت به زمین می‌افتد،🥀بالای سرش رفته و برای تیر خلاصی به سرش هم شلیک می‌کنند.🥀« ۲۸ خرداد ماه یعنی چند روز بعد از این حادثه بود که سپاه با حمله موشکی🚀به مواضع داعش در دیرالزور سوریه انتقام حمله عوامل داعش در خاک ایران را گرفت..»💫 برادر بزرگمان (رضا) در عملیات مرصاد توسط منافقان شهید شده بود،🕊️برادر کوچکمان هم (جواد) توسط منافقان در شهر تهران و در مجلس شورای اسلامی💫 در دفاع از امنیت کشور و مردم شهر به شهادت رسید.*🕊️🕋 شهادت: ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ ...💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ تــازه دامــاد...🕊️ شهید عباس دانشگر🌷 تاریخ تولد: ۱۸ / ۲ / ۱۳۷۲ تاریخ شهادت: ۲۰ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: سمنان محل شهادت: سوریه *🌷راوی← پسری مومن و انقلابی اهل نماز شب 📿 تازه داماد بود تنها ۴۰ روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود.💫 و تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت رسید.🕊️می‌گفت:« این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند،🥀اما خودمان باید دیندار باشیم.🌙باید مراقب باشیم ایمانمان را از دست ندهیم.»🥀در یکی از نامه های عاشقانه شهید به نامزدش گفته بود:💫«عشق هرچه غیر خداست مجازی و عشق حقیقی، خداست؛🌙اما مگر خداوند زیباست که عشق مجازی را پلی ساخته و تنها با عبور از آن به عشق حقیقی می‌رسیم.🍃 من دوست دارم عاشق بشم! از تو شروع کنم تا بتوانم ذره‌ای عشق حقیقی را درک کنم، دوستت دارم فاطمه جان.🌱 امیدوارم من و تو بتوانیم عاشق شویم! خیلی دوستت دارم!🌙 دلم برایت تنگ می‌شود عشقم!»🌱روزهایی که عباس در سوریه داشت از اسلام دفاع میکرد،💥 مادر عباس مشغول تدارک مراسم جشن عقد او بود.🎊همه ی خریدها را انجام داده و حتی نقل را برای پاشیدن بر سر عروس و داماد مهیا کرده بود،🍬 نقلی که نثار پیکر پاک عباس شد🥀همرزم← عباس با موشک تاو آمریکایی در ماشین به شهادت رسید،🕊️منطقه نا امن بود و نمیشد پیکرش را عقب آورد،🥀بالاخره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک پیکر سوخته دیدم🥀پیکرش کاملا سوخته بود🥀نزدیک تر شدیم از انگشترهایش فهمیدیم که او عباس است*🕊️🕋 شهادت: ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ... 💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ تعبیر خواب🕊️ شهید حاج مهدی طیاری🌷 تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۳ / ۱۳۶۷ محل تولد: کرمان،طوهان جیرفت محل شهادت: شلمچه *🌷همسرش← یک‌باره از خواب پریدم. دستانم می‌لرزید🍂خود را در صحرای بی‌انتهایی دیده بودم. دستی از میان ابرهای سپید به طرفم پایین آمد🌥️آن دست، گل ارغوانی زیبایی به طرفم گرفت.💐 تا آن زمان خوش رنگ‌تر از آن گل ندیده بودم.💫ناگهان بادی وزیدن گرفت🌪️و گل‌برگ‌های گل را دانه‌دانه جدا کرد و جلوی پایم ریخت.🍂 فردای آن شب حاج مهدی به خواستگاری‌ام آمد🎊 و ما در یکی از روزهای آبان ماه سال 1360 در زیر بارش تند باران با هم پیمان بستیم⛈️ تا همراه و همسری وفادار برای یکدیگر بمانیم.🌱بعد از مراسم، من به اندیمشک رفتم تا در بیمارستان صحرایی،امدادگر باشم و او به خط مقدم رفت.🕊️همرزم← "با سر و صدای اسرا از سنگرش بیرون آمد و از تشنگی اسرا با خبر شد.💦 قمقمه‌اش را درآورد و به طرف اسیرها گرفت.‼️بچه ها به محض مشاهده‌ی آن صحنه جلو دویدند و گفتند:حاجی،چه کار میکنی؟⁉️ مجروحان خودمان آب ندارند،بخورند، شما به اسیران دشمن آب میدهی؟💦 در حالی که آن سه اسیر بر سر قمقمه آب دعوا میکردند،🍃با روی خندان گفت: ما پیرو امام علی(ع) هستیم، باید شیوه امام را درکارمان پیش بگیریم.🌙امام علی(ع) با اسیران جنگی چه بر خوردی می‌کردند؟! ما هم همان‌طور عمل کنیم.💫شهید قاسم سلیمانی در عملیاتی گفته بود: اگر سه فرمانده مثل طیاری داشتم حاظر بودم کار سه لشکر را یکجا انجام دهم.🌙فرمانده حاج مهدی در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۶۷ در عملیات بیت‌المقدس 7 با اصابت ترکش آسمانی شد*🕊️🕋 ...💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ از کارمند بانک تا شهادت در سوریه🕊️ 🌷شهید رضا سنجرانی تاریخ تولد: ۲۲ / ۴ / ۱۳۵۶ تاریخ شهادت: ۱ / ۷ / ۱۳۹۶ محل تولد: مشهد محل شهادت: سوریه *🌷همسرشهید← رضا بسیجی فعال، قاری قرآن و مداح اهل بیت(ع) بود🌙 او کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.🌱خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم، و بارها شنیده بودم که مدافعان برای پول می‌روند، اما این را می‌دانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.🌙رضا هنگام عقدمان، شهادت را از خدا خواست🕊️ و میگفت برای من دعا کن که شهید بشوم🕊️سال ۸۱ هیچ حرفی از جنگ نبود و همان جا این خواسته او را قبول کردم،🌱 اما زمانی که داعش به‌وجود آمد و یک عده به نام اسلام می‌خواستند چهره اسلام را مخدوش کنند جنایات فجیعی را انجام می‌دادند.🥀از صحنه‌های دلخراش بریدن سرها🥀تا تجاوز به زنان باردار🥀رضا نمی‌توانست این‌ها را تحمل کند او با التماس در تیپ فاطمیون ثبت نام کرد💫 و برای دفاع از حرم و ناموس به سوریه رفت، در منطقه معروف به کرّار بود، هر بار که بر می‌گشت، مجروح بود🥀او دو بار از ناحیه دست و پا مجروح شده بود🥀پس از مدت ها حضور در سوریه، شب قبل از شهادتش در رود فرات غسل شهادت می‌کند💦 و در نهایت با تک تیرانداز دشمن تیر به پهلویش می‌خورد🥀همرزمش میرود که رضا را عقب بیاورد اما همرزم هم تیر میخورد🥀و هر دو کنار هم می افتند و پس از ۴ ساعت🥀رضا در تاریخ 1 مهر ماه 1396 در ایام محرم به شهادت می‌رسد*🕊️🕋 .... 💙🌹 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇯🇴 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇯🇴 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀 🌷شهید سجاد طاهرنیا تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت،گیلان محل شهادت: سوریه *🌷سکانس اول (انتخاب نام پسرشان) همسر شهید←: آقا سجاد اسم حسين خوبه ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ!🪄 -سبحان ؟ + اممم..🍁-هادی چی ؟🍃 -چيزہ.. ببين اينم علامت زدما، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!.. سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: + اسم حالا مهم نيست مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃(: همسرش كه سعی کرد قيافه‌ی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید و همسرش گفت حالا می‌بينيم ديگه كی ميبَرہ!...»🌙سكانس دوم(مدتی بعد) ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينه‌ی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی...🥀راستی ..حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ..🥀نگفتی اسمشو چی بزارم..؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعا با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥از ناحیه پهلو و پا آسیب دید🥀و با ذکر یا زهرا آسمانی شد*🕊️🕋 در سال ۱۴۰۲ خبر تکان دهنده بود: نسیبه علی پرست همسر شهید سجاد طاهرنیا پس از یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست🥀از این زوج آسمانی یک دختر به نام«فاطمه رقیه»و یک پسر به نام«محمدحسین»به یادگار مانده🥀 ....💙🌷 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ شهادتــ با لبان تشنه در اول ماه محرمـــ🕊 🌷شهید مهدی حسینی تاریخ تولد: ۲۷ / ۵ / ۱۳۵۹ تاریخ شهادت: ۱۲ / ۷ / ۱۳۹۵ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷همسر شهید← آقا مهدی از بسیجیان هیئت حضرت زهرا (س) بود، ماه محرم که فرا می‌رسید🌙مهدی پیراهن مشکی خود را آماده می‌کرد و تا پایان ماه صفر آن را می‌پوشید🏴 مهدی آشپز هیئت بود🍲 او به سوریه رفت🕊️ روزشماری می‌کردم زودتر ایام دهه اول محرم بگذرد و من پیش مهدی برگردم🌙هنوز محرم نیامده بود، همه جا را سیاه‌پوش کردم و خانه حسینیه شد🏴 جای مهدی خیلی خالی بود.🥀فردا (دوشنبه) روز اول محرم بود🏴 رفتم کنار کتیبه‌ای و شماره مهدی را گرفتم📞. «سلام آقا مهدی!»📞 «سلام به روی ماهت عزیزم🌙چه به موقع تماس گرفتی!📞 خدا قوت، پشت سرت کتیبه رو می‌بینم، چه خوب شده، دل من همیشه و همه وقت با شماست🌱 برادرش← رابطه او با همه اطرافیان و دوستانش یک رابطه عاشقانه بود🌙مهدی وقتی سرش خلوت بود شب‌های جمعه‌ قطعه 26 بود✨ او وصیت کرده بود که در کنار مزار شهید مهدی عزیزی✨ در قطعه ۲۶ دفن شود و همان طور شد🌙او با انفجار یک کامیون انتحاری بود💥 که با مجروح شدن پهلو و صورت🥀در اولین روز از ماه محرم🏴 با لبان تشنه🥀به همراه ۱۰ نفر از نیروهایش به شهادت رسید*🕊️🕋 ...💙 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ آخرین نماز🌙 🌷شهید محمود کاوه تاریخ تولد:  ۱ / ۳ / ۱۳۴۰ تاریخ شهادت: ۱۱ / ۶ / ۱۳۶۵ محل تولد: مشهد محل شهادت: حاج عمران 🌷اسم محمود کاوه با کردستان گره خورده است؛با اینکه او اهل مشهد بوده اما هرجا صحبت از این فرمانده میشود همه رشادت های او را در کردستان به خاطر می آورند🌙با عملیات هایی که ایشان برعهده گرفت باعث آزادسازی مناطق و فرار ضدانقلاب ها میشد،💫 محمود کاوه در مدت 6 سالی که در جبهه حضور داشت،بارها از نواحی مختلف دچار آسیب‌دیدگی و مجروحیت شد.🥀از جمله این موارد می‌توان به اصابت گلوله به ناحیه شکم در اسفند ماه سال 61،🥀اصابت گلوله به شانه چپ در مرداد ماه سال 63 🥀و اصابت ترکش به صورت او در اسفند ماه سال 64 اشاره کرد.🥀با وجود اینکه هر بار به شدت مجروح می‌شد اما پس از به دست آوردن بهبود نسبی دوباره به جبهه باز می‌گشت.🕊همرزمانِ شهید کاوه به علت زیاد بودن جای جراحات و ترکش‌های موجود در بدن،به او لقب"چهل تیکه"داده بودند⚡️راوی← فرمانده کاوه گفت: میخواهم دورکعت نماز بخوانم📿بعد از نماز وقتی علت نماز خوندش را پرسیدم⁉️ گفت: این دورکعت نماز را به دو علت خواندم ؛ یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند،🌙ودیگر اینکه اگرخدا مرا لایق بداند همچون مولایم امام حسین(ع) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا بجای آورد،این آخرین نمازم باشد،🕊خداوند دعایش را مستجاب کرد و او در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۵ در ارتفاعات ۲۵۱۹ (یعنی دو هزار و پانصدو نوزده متر ارتفاع) در عملیات کربلای۲ با آخرین نمازی که خواند بر اثر ترکش خمپاره💥شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 ...💙🌹 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ شهیدی که طبق آرزویش به شهادت رسید🕊️ 🌷شهید مرتضی عطایی تاریخ تولد: ۱۲/ ۴ / ۱۳۵۵ تاریخ شهادت: ۲۱/ ۶ / ۱۳۹۵ محل تولد: مشهد مزار: مشهد محل شهادت: سوریه 🌷راوی← مرتضی فرمانده گردان تیپ فاطمیون ملقب به ابوعلی🌙هر وقت پشت بی‌سیم‌ها صدای ابوعلی می‌آمد داعشی‌ها واقعا می‌ترسیدند.⚡️در آنجا با شهید مصطفی صدرزاده آشنا شد و پس از مدتی دیگر طاقت جدایی از مصطفی صدرزاده را نداشت،🥀رفیق شش دانگ هم بودند؛♡ به هم گفته بودند هرکی اول شهید شد باید بره درِ خونه سیدالشهداء (؏) بست بشینه تا شهادت اون یکی رو از آقا بگیره،🌙مصطفی گفت: نری، آبروریزی راه میندازم! مرتضی گفت: هر کی نره شهید پَستیه! (: چند وقت بعد؛ تیر توی پهلوی مصطفی ، تیر توی گلوی مرتضی🕊و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی!🌙هر دو به زیبایی به هم پیوستند🕊همسرشهید←هر بار که به سوریه می‌رفت مجروح می‌آمد🥀موج‌های انفجار اذیتش می‌کرد و دچار تشنج می شد🥀 مرتضی میگفت روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم🥀 عاقبت پس از رشادت های فراوان، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۵ با تیری که توسط داعشیان به گلویش خورد شهید شد و به آرزویش رسید🕊️وقتی پیکرش را آوردند دخترش گفت شهیدان زنده اند، اگر هستی یک نشانی بده💫حرف دخترش که تمام شد دیدند از گوشه چشم چپ آقا مرتضی قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد❗️طبق وصیتش او را در بهشت رضا(ع) دفن کردند🕊️🕋 ....💙🌹 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•