💢 نهایت شکنجه ساواک👈 و مقاومت فوق تصور👈 یک زن مسلمان و مبارز: #سوزنهای تهِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمیدید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزنها را از زیر ناخنها تا ته فرو کردند
درد، استخوانهای زن را میسوزاند اما لب از لب نمیگشود خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مُد شده بود و آمریکائیها کشف کرده بودند زنان ویت کُنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز میکنند #ساواکیها زن را روی تخت خواباندند و پس از فحشهای تکان دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند اما بی فایده بود گویی ساواکیها باید به دنبال راه دیگری میبودند. زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن😰
🌹#مرضیه_حدیدچی 👈 بود، #دختر_انقلابِ ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند #دخترانش را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند. 😰
🌹راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف میزد هرگز و همه میدانیم شکنجه فرزند جلو چشم #مادر چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد😰
🌹بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و #ضدانقلاب را شناسایی و تار و مار کرد سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس
#مسافرکشی می کرد هیچ وقت نه باندی داشت، نه به بیت المال دست درازی کرد نه بچه هایش آقازاده و اشراف شدند این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب و بر روی یک سکو در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت، بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛ نسلی که گویی قهرمان واقعیاش را گم کرده و در غیاب حدیدچیها، آرمانها #وارونه میشوند و قهرمانهای تقلبی جای قهرمانهای واقعی را گرفته اند...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصرکاوه
برشی از زندگی #مرضیه_حدیدچی 👈 (#دباغ)
نوشته سیده سعیده موسوی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
♡شاهرخ ضرغام♡
🍃خیلی کوچک بود که سایه #یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار #ظلم نرفتن او...
🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا #گنده_لات محل شود.
🍃روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و #امرار_معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد.
🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و #آزادگی داشت، از #شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار #هیئت میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند.
🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف #ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش.
🍃 عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش #خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه #فدائیان_اسلام.
🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید.
🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش #جبهه به امانت مانده است.
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شاهرخ_ضرغام
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•