eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
357 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
10.6هزار ویدیو
38 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹✨✨✨🌹🌹🌹 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌺 شهید مدافع حرم ، شهید متولد ۱۹ شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در روستای کفرات ، از توابع بخش هزار جریب شهرستان می باشد. 🦋🕊💫 🌺 بعد از فارغ التحصیلی ، در ناحیه ( سورک ) مشغول به کار شد. این شهید عزیز در مورخه ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۹۵ با نیت دفاع از حرم حضرت زینب ( سلام لله علیها ) به جمع دلاور مردان ۲۵ کربلا پیوست و به سوریه اعزام شد. که در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ در منطقه خان طومان به همراه ۱۲ تن از همرزمانش به شهادت رسیدند. 🌱 از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر بنام امیرمهدی به یادگار مانده است. 🥀🌟 روحش شاد 🌟🥀 شادی روحش فاتحه ای بخوانید. • 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊سلام 🤚صبحتون منور به لبخند 🌹🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ بهانه‌ی روضه امام حسین ... رفته بودیم شناسایی پشت عراقی ها بودیم و تا مقر نیروهای خودی، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم. علی آقا جلوی من حرکت می کرد. ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد. با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش اما با خوش رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد. وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و تاول زده اش، باز شرمنده شدم. اما ایشان از من تشکر کرد. متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟ گفت:چه لذتی بالاتراز همدردی با اسیران‌کربلا شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه‌ی یتیمان ابا عبدالله ... 📚 راوی: حسین علی مرادی (همرزم) کتاب دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، صفحه ۷۴ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ شب جمعه ؛ رحمة‌الله به عشاق اباعبدالله به یاد سردار بی‌سر عملیات کربلای۵ پدرش روایت می‌کند: نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم. میان گریه‌هایش میگفت:خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی، می‌ خواهم مثل امام حسین (ع) بی سر و مثل حضرت عباس(ع) بی‌دست باشم. وقتی پیکرش را آوردند نه سر داشت و نه یک دست گویا آن شب خدا می‌شنیدش...!! ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🖋 هر سفر زیارتی که می‌رفتم از خدا می‌خواستم حتی یک ثانیه بعد از آقا موسی نباشم. یاد زیارت که نذرش کردم افتادم. بارها در این دعا می‌خوانیم بأبي أنت و امي و .. دعای من مستجاب شده بود. جنس گریه‌هایم بعد از موسی حسابی فرق کرد. از ناحیه گردن و پهلو ترکش خورده بود و می‌شد چهره‌اش را دید. هیچ شکی نیست که مصیبت ما در برابر مصیبت آقا اباعبدالله (علیه‌السلام) هیچ است. اما وقتی صورتش را دیدم همه‌اش این جمله (علیه‌السلام) بعد از شهادت حضرت (علیه‌السلام) بر زبانم جاری می‌شد؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا .... اسم من را در گوشی‌اش پرتو فاطمه ذخیره کرده بود. وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: «آخر ما شیعیان شعاعی از نور (سلام‌الله علیها) هستیم». معرفی شهید دریک نگاه:🔰 سرگرد پاسدار مدافع حرم موسی جمشیدیان✨✨ متولد :۶۲/۸/۲۸ شهادت :۹۴/۸/۱۴ سفید ، نجف اباد # فرزند دوم خانواده دانشجو کارشناسی ارشد رشته جغرافیا # دانشگاه پیام نور اصفهان محل خدمت : زرهی هشت نجف اشرف # نحوه شهادت:اصابت موشک کرنت اسراییلی در سوریه ...🕊🌸🕊🌸🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ نخبه علمی بود به قدری باهوش بود که در ۱۳سالگی به راحتی ا
در یکی از روزهای سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. پدرش معمار بود. سال اول ابتدایی را در دبستان طوس خیابان شهید آیت در محله نارمک، سپری کرد و بعد از آن به خاطر شغل پدرش به اهواز نقل مکان می‌کنند و بعد از دو سال به تهران باز می‌گردند. در دوران کودکی مادرش به او قرآن آموخت. به گونه‌ای که توانست در سن هفت سالگی آن را به طور کامل حفظ شود. او در صبحگاه‌های مدرسه قرآن می‌خواند. محمود قاری قرآن در جلسات قرآن بود، در زمینه‌های ورزشی نیز فعال بود. علاقه خاصی به مسجد رفتن و بسیج و نماز جمعه و فعالیت‌های مختلف داشت و با صوت زیبای خود به قرائت قرآن می‌پرداخت و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شد. وقتی پدر محمود در جبهه بود، نامه‌ای از طرف مادرش به دستش می‌رسد. در آن نامه نوشته شده بود که محمود سه روز غذا نخورده و اعتصاب غذا کرده است و می‌خواهد به جبهه بیاید. پدرش مرخصی می‌گیرد و به تهران می‌آید و وقتی دلیل غذا نخوردن را می‌پرسد، محمود می‌گوید: «اگر شما شهید شوی حضرت‌زهرا(س) و امام‌حسین(ع) شما را شفاعت می‌کنند، برادرهایم را هم همینطور، ولی من چکار کنم و جواب حضرت زهرا(س) چه بدهم؟» محمود به پایگاه بسیج «بهشتی» می‌رود که به جبهه اعزام شود، اما فرمانده پایگاه قبول نمی‌کند. در نهایت او را به جبهه می‌برند و در بهداری مشغول می‌شود. بعد از ۱۰ روز محمود اصرار می‌کند که برای جنگیدن به جبهه آمده است و نمی‌خواهد در بهداری بماند. یکی از فرماندهان یگان دریایی قبول می‌کند که محمود در یگان دریایی مشغول به کار شود. محمود نوجوان ۱۳ ساله هم مشغول آموزش غواصی می‌شود. محمود در سن ۱۳ سالگی به زبان انگلیسی تسلط عالی داشت و به راحتی مکالمه و تدریس می‌کرد. از این جهت وقتی در پادگان «امام‌ حسین(ع)» هم بود به پاسداران آنجا زبان‌انگلیسی آموزش می‌داد. محمود در جریان عملیات «والفجر هشت» (فتح فاو)، شیمیایی و بعد از ۲۵ روز در بیمارستان «بقیه‌الله(عج)» تهران بستری شد. وقتی خانواده‌اش برای عیادت وی به بیمارستان مراجعه می‌کنند، صورتش آنقدر سیاه شده بود که آن‌ها با سه بار گشتن در بین مجروحین نتوانسته بودند محمود را شناسایی کنند. سرانجام محمود پنجم مرداد ۱۳۶۷ بر اثر عوارض گازهای شیمیایی به فیض شهادت رسید. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ به یاد ولادت » ۱۳۵۵ - شهادت » ۱۳۸۰/۰۹/۲۶ - مزار » / ردیف ۱۶ / شماره ۴۰۴ ⁦✍🏾⁩ از زبان مادر : » علیرضا عاشق شهدا بود و همیشه به من می گفت: آن قدر در سرزمین فکه به دنبال پیکرهای شهدا خواهم گشت تا خودم هم سعادت شهادت پیدا کنم » هر وقت می خواستم نماز بخوانم می گفت: مادر تو را به خدا برای شهادتم دعا کن » می گفتم آخر تو یکدانه پسر من هستی؛ من بعد از شهادتت چه کنم؟ پاسخش کوتاه بود ! ؛ مثل بقیه مادران شهدا، آرام باش » می گفت: وقتی من به شهادت رسیدم شما اصلا گریه، داد و فریاد نکن » من هم به وصیت علیرضا عمل کردم چون شهادت آرزویش بود و حالا به آرزویش رسیده 🕊️⁩ هدیه به روح مطهر و ملکوتی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• هرچه پیش آید خوش آید ما که خندان می‌رَویم . . . (نفراول‌ازچپ) ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ «اروند» هر چیزی که در مسیرش باشد را می‌بَرد، حتی دل را .... 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات   💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• دلت دریا می‌نوشت ؛ و نگاهت طوفان می‌سرود ... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ زیباترین عشق ؛ خونی است که بر پیشانی شهید می‌نشیند ... ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج عکاس: احسان رجبی ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ وَ مَنْ عَشَقَتهُ قَتَلتَهُ «خودی» شو تا «خونی» شوی ... ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج عکاس: احسان رجبی ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•