💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#شهیـدمدافعحـرمـ
|💔| #پاسـدارشهیـدسجـادطاهـرنیا🍃🌼
تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۰۵/۲۳
محل تولد: رشت
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۰۱
محل شهادت: حلب_سوریه
وضعیت تأهل: متأهل_دارایدوفرزند
محل مزارشهید: گلزارشهدایرشت
#فـرازےازوصیتنـامهشهیـد👇🌹🍃
✍...وصیت شهیدبه همسرشان:یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط توکل کنید به خداو قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هر چند وظیفه بنده بود، اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذرخواهی می کنم.از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید..
#دربارهےشهید👇🌹🍃
••🍁شهید طاهرنیا در مأموریت مستشاری درحلب سوریه مصادف با روزتاسوعای حسینی به شهادت رسیدند..
#سالروزولادت..🎉🎉🌸🌸🎉🎉
🕊صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
🗓امروز ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ مصادفبا سالروز:ولادت
❤️شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا❤️
🍂در مزار شهدا دیدمش از آن دوست هایی بود که هروقت رشت میآمد حتما یک شام در منزل ما مهمان بود
و یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان میرفتم آن روز هم دعوتش کردم
اما گفت آمدهام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که ماموریتی در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن برادر،
گفتم این چه حرفی است اما آن حلالیت طلبی خیلی جدی بود بعد رفت کنار قبور مطهر شهدا
می دیدم گردنش را کج کرده و با نگاه معصومانه ای به قبور شهدا خیره شده است و گریه میکند...
فکر کنم حاجت را گرفت و شهید شد...🍂
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهادت
#شهید_مدافع_حرم
#سجاد_طاهر_نیا
#سالروزولادت...🌸🎉🌸🎉🌸🎉🌸
🕊صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم 🗓امروز ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ مصادف
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
شهیدمدافع حرم سجادطاهرنیا
با آقا سجاد دو خانواده بی سر پرست ویتیم میشناختیم که در قم ساکن و وضعیت مالی مناسبی نداشتند آقا سجاد از دوستانش پول جمع میکرد و مقداری هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیه میکردتا به این خانواده ها برسانیم...
اکثرا شب ها این موادغذایی را میبردیم و خیلی دقت میکرد تا کسی تو کوچه نباشد وآبروی آن خانواده نرود چون طرف مقابل خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن میداد تا تحویل بدهم یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم فاطمه رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم سنگین بود بنابر این نتوانستم پیاده شوم به آقا سجاد گفتم شما برو...
کمی مکث کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد زنگ خانه را زد.
از برداشتن عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم.
از این کارش دو منظور به ذهنم رسید:
1.میخواست نامحرم را نبیند 2.میخواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد...
دلیل دوم بذهنم قویتر بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت.
هیچ وقت از او نپرسیدم چرا اینکار را کرد چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی میشناختم مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد...
خیلی حواسش به همه چیز بود.
نقل قول ازهمسرشهید
#سالروزولادت....🌸🎉🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌#خاطرات_شهدا
🔵شهید مدافعحرم سجاد طاهرنیا
♨️عینک آقا سجاد
💙همسر شهید نقل میکند: من و آقاسجاد، دو خانواده بیسرپرست و یتیم میشناختیم که در قم ساکن بودند و وضعیّت مالی مناسبی نداشتند. آقاسجاد از دوستانش پول جمع میکرد و مقداری هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیّه میکردیم تا به این دوخانواده برسانیم.
🎈اکثراً شبها این موادّ غذایی را میبُردیم و او خیلی دقّت میکرد تا کسی داخل کوچه نباشد تا آبروی آن خانواده نرود. چون طرف مقابل، خانم بود، آقاسجاد وسایل را به من میداد تا تحویل بدهم.
💙یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم، دخترم، فاطمهرقیه، توی بغلم خواب بود؛ از طرفی، گونی برنج هم سنگین بود و نتوانستم پیاده شوم. به آقا سجاد گفتم شما خودت برو. کمی مکث کرد! پیاده شد و درب صندوق عقب ماشین را باز کرد، گونی برنج را روی زمین گذاشت، عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت. بعد زنگ خانه را زد.
🎈از برداشتنِ عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم! از این کارش دو منظور به ذهنم رسید: ۱)میخواست نامحرم را نبیند. ۲)میخواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد. دلیل دوم به ذهنم قویتر بود؛ چون چشمان آقاسجاد آستیگمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت.
💙هیچ وقت از او نپرسیدم چرا این کار را کرد! چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی میشناختم و مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد. او حواسش به همهچیز بود.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
❣اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد❣
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
🗓امروز ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ مصادفبا سالروز:ولایت
🟣شهید مدافعحرم محمد زلقی
♻️فعّالیّتهای فرهنگی در مسجد
🔮عموی بزرگوارم پس از دوران دفاع مقدس از جبههی نظامی وارد جبههی فرهنگی شد و به فعّالیّت در یکی از مساجد محلّات شهر دزفول که مردمانی زحمتکش دارد، روی آورد و آن مسجد را آباد و به کانون فعّالیّتهای مردمی در آن محلّه تبدیل کرد.
🔮او تعامل بسیار خوبی با جوانان داشت و علاوه بر اینکه خود اهل ورزش بود، جوانان را با برگزاری بازیهای فوتبال و امثالُهُم به ورزشکردن دعوت میکرد. شهید زلقی همواره تأکید داشت مسجد، فقط جایِ نمازخواندن نیست و باید از فضاهای موجود در مسجد برای تربیت کودکان و نوجوانان استفاده کرد؛ این تربیت شامل برگزاری کلاسهای معرفتی، ورزشی و... است.
🎙راوے: برادرزاده شهید
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌿اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌿
🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
شهید مدافع حرم دزفول
🕊تولد : ۱۳۴۵/۵/۲۳ دزفول
❤️شهادت:۱۳۹۵
نحوه شهادت:
پسر بزرگوار شهید:
پدر صبح روز شهادت از همه خداحافظے ڪرد. حتے «امید پهلوان» یڪے از همرزمانش ڪه خواب بود، پدر آرام رفت و او را بوسید و در نتیجه پهلوان بیدار شد و از پدرم پرسید: آقاے زلقے ماجرا چیه؟
پدر پاسخ داد: دارم مے روم سمت شهر و برنمے گردم، حتے نقل مے ڪردند: ۳-۴روز قبل وسایل را به عقب ارسال ڪرده بود.
پدر با این ڪه ۴۰روز در منطقه فعالیت داشت ولے در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این ڪه در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشڪلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد مے ڪرد. بعد از ۳روز براے درمان به پدر مجوز داده مے شود ڪه همراه بچه هاے تدارڪات براے معاینه به شهر برود ڪه از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار مے گیرد و حتے به نحوے ماشین را هدف قرار مے دهند ڪه ڪاملا سوخته بود.
سرانجام روز ۱۳۹۵٫۳٫۱۳ شهادت در راه اسلام نصیب پدرم شد.
❤️شهید محمد زلقی❤️
🕊صبحتونمنوربهلبخندشهیدان
#سالروز_ولادت...🌿🌺🌸🌺🌿
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🕊🕊🌹🌹🕊🕊
❤️چهارمین شهید مدافع حرم دزفول
🕊تولد : ۱۳۴۵/۵/۲۳ دزفول
❤️شهادت:۱۳۹۵
نحوه شهادت:
پسر بزرگوار شهید:
پدر صبح روز شهادت از همه خداحافظے ڪرد. حتے «امید پهلوان» یڪے از همرزمانش ڪه خواب بود، پدر آرام رفت و او را بوسید و در نتیجه پهلوان بیدار شد و از پدرم پرسید: آقاے زلقے ماجرا چیه؟
پدر پاسخ داد: دارم مے روم سمت شهر و برنمے گردم، حتے نقل مے ڪردند: ۳-۴روز قبل وسایل را به عقب ارسال ڪرده بود.
پدر با این ڪه ۴۰روز در منطقه فعالیت داشت ولے در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این ڪه در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشڪلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد مے ڪرد. بعد از ۳روز براے درمان به پدر مجوز داده مے شود ڪه همراه بچه هاے تدارڪات براے معاینه به شهر برود ڪه از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار مے گیرد و حتے به نحوے ماشین را هدف قرار مے دهند ڪه ڪاملا سوخته بود.
سرانجام روز ۱۳۹۵٫۳٫۱۳ شهادت در راه اسلام نصیب پدرم شد.
❤️شهید محمد زلقی❤️
#سالروز_ولادت...🌸🎉🎉🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀
🌷شهید سجاد طاهرنیا
تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: رشت،گیلان
محل شهادت: سوریه
*🌷سکانس اول (انتخاب نام پسرشان) همسر شهید←: آقا سجاد اسم حسين خوبه ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ!🪄 -سبحان ؟ + اممم..🍁-هادی چی ؟🍃 -چيزہ.. ببين اينم علامت زدما، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!.. سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: + اسم حالا مهم نيست مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃(: همسرش كه سعی کرد قيافهی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید و همسرش گفت حالا میبينيم ديگه كی ميبَرہ!...»🌙سكانس دوم(مدتی بعد) ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينهی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی...🥀راستی ..حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ..🥀نگفتی اسمشو چی بزارم..؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعا با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥از ناحیه پهلو و پا آسیب دید🥀و با ذکر یا زهرا آسمانی شد*🕊️🕋
در سال ۱۴۰۲ خبر تکان دهنده بود: نسیبه علی پرست همسر شهید سجاد طاهرنیا پس از یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست🥀از این زوج آسمانی یک دختر به نام«فاطمه رقیه»و یک پسر به نام«محمدحسین»به یادگار مانده🥀
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شادیروحپاکشصلوات....💙🌷
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀 🌷شهید سجاد طاهرنیا ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمربالمهدی..
بسم رب الحسین...
❏اَلسَـلامُعَلیڪَ یـٰابقیه الله•••|♥️
❍یاایهاالعزیز🌱
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🕊
به بوی زلف "تــو"
گر جان به باد رفت چه شد،
هزار جان گرامی فدای جانانه ..
امام_زمان ♥️
سلامجانانم..🕊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝