💠 #احکام | احکام کاشت ناخن 💢در مسئله کاشت ناخن لازم است به چند مساله توجه شود: 1️⃣-در غسل و وضو لازم است مانعی از رسیدن آب در اعضای وضو و غسل نباشد. 2️⃣-مانعی مثل ناخن مصنوعی اگر قابل برداشتن است؛ باید برداشته شود؛ هرچند نیازمند صرف هزینه باشد. در این فرض اگر برطرف نشود؛ وضو یا غسل با آن هر چند به صورت جبیره انجام شود؛ باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است. 3️⃣-ایجاد عمدی مانع مانند ناخن زینتی که ضرورتی ندارد و برداشت آن برای وضو و غسل امکان‌پذیر نیست یا سختی فوق العاده دارد؛ شرعا جایز نیست و در این فرض اگر این کار را انجام دهد: 🔹 آیت‌الله خامنه‌ای: باید علاوه بر وضو یا غسل جبیره‌ای، تیمم کرده و بعد از برطرف شدن کامل مانع، نمازها را بنابراحتیاط واجب قضا کند. 🔸 آیت‌الله سیستانی: باید علاوه بر وضوی جبیره، تیمم هم انجام دهد و نماز بخواند. 🔹 آیت‌الله مکارم‌شیرازی: تا زمانی که امکان برداشت ناخن وجود ندارد؛ وضو و غسل معمولی بگیرد و نماز بخواند. 4️⃣-کاشت ناخن مصنوعی زینت و آرایش است و باید از نامحرم پوشیده شود. 5️⃣-کاشت ناخن اگر قابل برداشت باشد، کاشتن آن و دریافت دستمزد به خودی‌خود اشکال ندارد اما اگر برداشتن آن ممکن نباشد و یا مشقت غیرقابل تحمل داشته باشد، کاشت ناخن بدون ضرورت غیرقابل اجتناب، جایز نبوده و در نتیجه دریافت دستمزد در قبال آن هم جایز نیست. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی آیات‌عظام خامنه‌ای، مکارم‌شیرازی و سیستانی 📎 #احکام_وضو 📎 #کاشت_ناخن ♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam

#رمان_جانم_میرود #قسمت_پانزدهم خود جمع کرد و با دستانش خودش را بغل کرد امشب هوا عجب سرد بود بیشتر در خود جمع شد حوصله اش تنهایی سر رفته بود ـــ ای بابا کاشکی به زهرا و نازی میگفتم بیان اه چرا هوا اینقدر سرد شده کاشکی چایی رو نمی ریختم در حال غر زدن بود ڪه ــــ خانم با صدای پسری نگاهش را به سمت دیگر چرخاند چند پسر با فاصله کمی دورتر از او ایستاده بودند با خودش گفت به تیپ و قیافه اشان نمی آید که مزاحم باشن اما با نزدیک شدنشان یکی از همان پسرها با حالتی چندش آور رو به مهیا گفت ـــ چرا تنها تنها میگفتی بیایم پیشت دوستانش شروع کردن به خندیدن مهیا با اخم گفت ـــ مزاحم نشید و به طرف خروجی پارک حرکت کرد آن ها پشت سرش حرکت می ڪردن به تیکه های پسرها اهمیتی نداد و کمی سرعتش را بیشتر کرد ناگهان دستی را روی بازویش احساس کرد و به طرف مخالف کشیده شد با دیدن دست یکی از اون پسرا که محکم دستش را گرفته شوکه شد ترس تمام وجودش را گرفت هر چقدر تقلا می کرد نمی توانست از دست آن ها خالص شود مهیا روی دست پسره خم شد و محکم دستش را گاز گرفت پسره فریاد کشید و دستش از دور بازوی مهیا شل شد مهیا هم از این فرصت طلایی استفاده کرد و شروع کرد به دویدن هر چقدر می دوید پسرها هم به دنبالش بودند پسره فریاد و تهدید می کرد ــــ بزار بگیرمت دختره وحشی میکشمت.. * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... *

#رمان_جانم_میرود #قسمت_شانزدهم پاهایش درد گر فته بودند چقدر خودش را نفرین کرده بود که چرا این کفش ها را پایش کرده بود با دیدن چراغ های نیمه روشن هیئت با خوشحالی به طرف هیئت دوید با نزدیکی به هیئت شهاب را از دور دید که مشغول جمع جور کردن بود وهیچکس دوروبرش نبود مثل اینکه مراسم تمام شده بود مهیا آنقدر خوشحال بود که کسی پیدا شد که اورا از شر این پسرهای مزاحم راحت کند که بی اختیار شروع کرد فریاد زدن ـــــ سید ، شهاب ،شهاب شهاب با دیدن دختری که با ترس به سمتش می دوید و اسمش را فریاد می زد نگران شد اول فکر می کرد شاید مریم است اما با نزدیک شدن مهیا او را شناخت مهیا به سمت او آمد فاصله شان خیلی به هم نزدیک بود شهاب از او فاصله گرفت مهیا نفس نفس می زد و نمی توانست چیزی بگویید ــــ حالتون خوبه ?? مهیا در جواب شهاب فقط توانست سرش را به معنی نه تکان دهد شهاب نگرانتر شد ـــ حال آقای معتمد بد شده ؟؟ تا مهیا می خواست جواب بدهد پسرها رسیدن مهیا با ترس پشت شهاب خودش را پنهان ڪرد شهاب از او فاصله گرفت و به آن چشم غره ای رفت که فاصله را حفظ کند با دیدن پسر ها کم کم متوجه قضیه شد شهاب با اخم به سمت پسرها رفت ـــ بفرمایید کاری داشتید یکی از پسرها جلو امد ــــ ما کار داشتیم که شما داری مزاحم کارمون میشی اخوی و برادر و خنده ای کرد * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خـــدا * * ادامه.دارد... *

می‌گفت وسط شهر به یاد امام زمان(عج) بودن هنره، وگرنه توی جمکران که همه به یادشونن! به عشق وجود مقدس اقا صاحب الزمان(عج) نیت کن و با توسل به آقا صاحب الزمان معجزه حضورشو در زندگیت حس کن❤️

اطلاعیه از شام بلا شهید آوردند ...🏴 آیین تشییع پیکر سومین شهید مدافع حرم استان هرمزگان شهید القدس رضا زارعی ‌ زمان: یکشنبه ۱۳ اسفندماه ساعت ۹ صبح مکان : از پارک شهید دباغیان تا مسجد جامع بندرعباس

#پاتک_در_رسانه شور انتخاباتاتی و نمایش بصیرت مردم قشم در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ #شور_انتخابات #دریادلان_بابصیرت #ایران_قوی #صبرا_قشم @sabraqeshm

با آرزوی شبی خوش برای شما دوستان ✨ ✨شبی آرام همراه با آرامش را براتون آرزو میکنم🙏 شبتون آروم و در پناه خدا ✨🌷

✨به نام گشاینده کارها 🌸ز نامش شود سهل دشوارها ✨با توکل به نام الله 🌸سلام صبح شما بخیر ✨لطف خدا همیشه 🌸شامل حالتـان باد ✨ بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🌸 الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃