⭕️تاکتیک "تیرباران کامنتی" در شبکههای اجتماعی
🔻 شاید این متن خیلی جنبهی عمومی نداشته باشد و مخاطب اصلی آن افراد سرشناس، #سلبریتیها و #اینفلوئنسرها باشند. اما دانستن این #تاکتیک برای عموم افرادی که در #فضای_مجازی فعال هستند بسیار مهم و راه گشاست.
برای بسیاری از افراد پیش آمده که وقتی موضع خاصی میگیرند با کامنتهای متفاوتی از طرف هوادارانشان مواجه شوند. گاهی کامنتهای خوب و محبتآمیز و گاه بد و ناامید کننده، البته به فرمایش حضرت مولا علی ع در هر دو حالت فرد نباید خودش را ببازد و از تحسین دیگران مغرور یا از تحقیر آنها احساس یاس کند. اما برای کشور ما که اساساً زیر حملات گسترده و بی وقفهی دشمنان ایران قرار دارد، این کامنتها مانند رگبار گلولهی تیربار ام61 وُلکان عمل میکند، و متاسفانه در این پنج شش سال اخیر شاهد بودهایم که بسیاری از سلبریتیهای ما از این گلوله باران جان سالم بهدر نبرده، و مسیر حق را گم کردند.
🔻به طور کلی این "تیرباران کامنتی" با سه نوع محتوای روانشناختی تهیه و علیه اهداف استفاده میشود.
1⃣ مرحلهی اول؛ کامنتهای توهینآمیز. این کامنتها با هدف عصبانی کردن و بهم ریختن تعادل روانی فرد نوشته میشوند. در این مرحله اکثر کامنتها فحش و ناسزاهای رکیک و ناموسی است و کلمات و صفتهایی بسیار بیشرمانه، تا هر چقدر هم که فرد سعهیصَدر داشته باشد و به روی خودش نیاورد، باز از درون دچار آشفتگی روحی و پریشانی در تصمیمگیری شود.
2⃣ مرحلهی دوم؛ کامنتهای شرمندهساز. در این مرحله کامنتها شکل مهربانانه و دلسوزانه بخود میگیرند و با جملاتی مانندِ؛ (از شما بعید بود چنین مطلبی را عنوان کنید!) یا (در شان شما نبود) و یا (از شما توقع نداشتیم) فرد را در شرایطی قرار میدهند که از کرده، یا گفتهی خود احساس شرمساری کند و کامنتهای فوق را نوعی لطف نسبت به خود قلمداد نماید. در این مرحله که به مرحلهی شرمندهسازی شهرت دارد، فرد که با کامنتهای توهینآمیز حس حقارت و عصبانیت را همزمان تجربه میکرده، از خودش خجالت میکشد که چرا موضعی گرفته یا مطلبی گفته که با نظر عام جامعه در تضادی این چنین قرار داشته، حال آنکه تمام این گلوله بارانِ کامنتی که گاه تا صدها هزار کامنت میرسد (با توجه به میزان شُهرت فرد) توسط چند ده نفر اتفاق میافتد و اساساً این کامنتها و نگارندههایش وزنی در جامعه ندارند یا در بهترین حالت وزن بسیار اندکی دارند. در این دو مرحله، فرد از نظر روانشناختی به مرحلهی پذیرش میرسد، زیرا از کردهی خود پشیمان است و به دنبال مَفری برای رهایی میگردد اما از آنجا که این حملات با هدف ناتوانسازی و تنبیه فرد صورت میگیرد هرگز دارای گذارههایی برای گفتگو و پرسش و پاسخ نیستند و هدف یا خواستهی خود را با رویکردی کاملا دیکتاتور مابانه به هدف خود تزریق میکنند. فرد که پریشان و مستاصل شده ناگهان با کامنتهای دیگری مواجه میشود.
3⃣ مرحلهی سوم؛ کامنتهای تهدید آمیز. در این مرحله کامنتها به وضوح خشن هستند از تهدید به اسیدپاشی و چاقو زدن تا حمله به خانواده و خانه، و یا آتش زدن خودرو یا حتی تجاوز و تعدی و قتل. حالا که فردِ مورد هدف در استیصال کامل به سر میبرد، تهدید او، هویتش را زیر فشار قرار میدهد و فرد خود را در لبهی پرتگاهی میبیند که به زودی از آن فروخواهد افتاد، پس تصمیمات آنی برای حفظ آبرو یا جان خود میگیرد و عقب نشینی را بهترین راهحل تصّور میکند، غافل از اینکه همین عقبنشینی فوری و بدون تامل و تفکر، دقیقا هدف اصلی و نهایی این "تیربارانکامنتی" است. در موارد بسیاری هدفِ مورد نظر دیگر جرات ارائه نظر در رابطه با موضوعات مهم کشور و خصوصا حمایت از آرمانها یا اهداف سرزمینیاش را از دست داده و سعی میکند با تغییراتی در سبک زندگیاش در شبکههای اجتماعی خود را شبیه جماعتی کند که زیر گلوله بارانِ چنین کامنتهایی قرار نمیگیرند، و احتمالا با خودش میگوید؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!.
♦️ این سه مرحله یعنی توهین و تحقیر، شرمندهسازی، و ترساندن، در بلند مدت از فردِ موردِ هدف یک عاملِ بیجیره و مواجب میسازد که حالا بیهیچ حملهای، خودش پیش پیش برای تیم حریف، گل به خودی بزند و حتی از باورها و اعتقاداتش به طور کامل دست بکشد.
⁉️از دوران #پساحقیقت چه میدانیم؟!
دوران برانگیختگی احساسات و از بین رفتن مرز میان واقعیت و دروغ...
📡 «رسانههای خارجی احساسات عمومی را بر میانگیزند و از همین طریق است که دیگر حقیقت دیده نمیشود!
همین امر باعث شده به گفته اندیشمندان ارتباطات، وارد عصر پساحقیقت شویم...»
📌«پسا حقیقت»، عصری که بهدلیل تکثر مبادی اخبار و اطلاعات و نیز، توانایی افراد در تولید خبر، «مرزهای بین حقیقت و دروغ از بین رفته است.»
❗️در این عصر مطابق تعاریف، احساسات نسبت به واقعیتهای عینی در بین مردم برتری پیدا میکند، تا جاییکه هرچقدر میزان احساسیبودن خبر بیشتر باشد، میزان مصرف آن افزایش مییابد.
🔺رسانههای خارجی هم از همین حربه استفاده و سعی میکنند احساسات عمومی را برانگیزند و از همین طریق است که دیگر حقیقت دیده نمیشود؛ مثل همین چیزی که در رویدادهای اخیر میبینیم...
📌 در عصر پساحقیقت، هرچقدر میزان «نفوذ در رسانههای اجتماعی» بیشتر باشد، میزان موفقیت هم بیشتر است.
یعنی #رسانهها هر چه بیشتر در افکارعمومی نفوذ میکنند و روایت آنها نیز موثرتر است.
بههمین دلیل است که اینجا #سلبریتیها با تعداد دنبالکنندگان بالا، نقش تعیینکنندهای پیدا میکنند!!
♨️ در این عصر جوامع، درحال حرکت از یک چرخش خبری تحت سلطهی روزنامهنگاران، به یک چرخش خبری پیچیده هستند که در آن مردم عادی هم در تولید خبر نقش دارند.
الگوهای پایداری که در حوزه مصرف خبر داشتیم، درحال تبدیل به الگوهای پراکنده و گذرا است.
♨️ هم اکنون خبر، لحظهبهلحظه تولید میشود، انبوهی از خبر که عمق چندانی هم ندارد...
از طرف دیگر، ذائقه مخاطب هم در حال تغییر است. از جمله اینکه فقط تصویر و تیتر خبر را میبیند و رد میشود.
این مصرف خبر ناپایدار، گذرا و تصادفی باعث میشود امکان تولید خبرهای جعلی افزایش یابد. چون مخاطب دقت نمیکند که ببیند یک خبر از چه صفحهای و با چه الگوریتمی تولید میشود...
🚫 به این ترتیب هم بنابر ویژگیهای رسانه و هم بنابر ویژگیهای مخاطب، این دوران به #عصر_پسا_حقیقت (عصر خبرهای احساسی همراه با دروغ)، تنزل یافته و #سواد_رسانهای را از ضروریات زندگی در این عصر ساخته است...
#ژئوپلیتیک_رسانه
📳 سواد رسانهای حوزه عاشورا