🌸|| #شہدایـے
••پدر ڪودڪ رو بغل ڪرد
و در آغوش گرفت••
•ڪودڪ هم مےخواست پدر رو بلند ڪنه ولے نتونست...
با خود گفت حتما چند
سال بعد مےتونم🥀
••بیست سال بعد پسر
تونست پدر رو بلند ڪنہ
پدر سبڪ بود...؛
بہ سبڪی یڪ
پلاڪ و چند تڪہ استخوان....☄🍃
#فرزندانشہدا
این آخرین عکسی هستش که محمدقاسم در آغوش پدر بود...
بعد از آن مسافرتی که به زیارت دوستان شهیدش به شمال رفته بودیم، یک زیارت قم و جمکران هم رفتیم و بعد از بیست روز دیگر آقارضا برات شهادتش را از دوستان شهیدش و امضای اربابش حجت ابن الحسن (علیهالسلام) گرفت...
عکس بعدی هم، عکس بوسیدن تصویر پدر در قاب شیشه ایی توسط تنها یادگارش، محمدقاسم هست...
فرزند یک ساله ایی که تا خواست پدر را بشناسد، یک عکس روی دیوار خانه دید و اولین شعرهایی که میخواست لب خوانی کند، همین نوحه ها و روضه ها بود...💔😭💔
وقتی که به یک بچه میگویند شعر بخوان،
غالباً بچه ها شعرهای کودکانه ایی میخوانند
اما اولین شعری که محمدقاسم خواند، همان مداحیِ "منم باید برم" بود...
با همان لهجه شیرین و معصوم کودکانه اش؛
این طور میخواند:
منم باید بِلَم
آلِه بِلَم سَلَم بِلِه
نزالَم هیچ حلومی طَلَف حَلَم بِلِه...👼
#فرزندانشهدا⛰
#محمدقاسمتنهایادگارشهیدمحمدرضاالوانی⛰
#راویهمسرشهید