eitaa logo
سبزپوشان
404 دنبال‌کننده
33هزار عکس
30.4هزار ویدیو
139 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 معنی ندارد طلبه، روزی یک‌بار به حرم نرود 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «یکی از کارهایی که در سلوک طلبگی بسیار مؤثّر است توسّل است. معنی ندارد طلبه، روزی یک بار به حرم نرود و سلامی ندهد؛ نمی‌گویم حتماً باید یک ساعت بنشیند. انسان روزی سه وعده غذا می‌خورد، خب، یک وعده هم به حرم برود! در طول هفته صدها هزار نفر از اقصی‌نقاط کشور به جمکران می‌آیند؛ این بد است که بعضی از ما طلبه‌ها، اهتمام کافی و جدّی نداشته باشیم. روزی یک بار به حرم رفتن یا روزی یک بار زیارت عاشورا خواندن، مزاحمتی برای درس ایجاد نمی‌کند. بله، باید منظّمش کرد و برنامه‌ریزی کرد؛ آن حرفِ دیگری است و حرف درستی است. درس خواندن برای ما شاید واجب عینی باشد، ولی این واجب عینی مزاحم با عبادتمان نیست؛ با تنبلی و با بی‌نظمی مزاحم است، ولی با عبادتْ مزاحم نیست.»
⚡️ اگر یک قصّه‌نویس بخواهد داستان حضرت یوسف را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس یک‌سری امور اتفاقی و تصادفی تحلیل می‌کند! در حالی که خداوند متعال می‌فرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْض» (و ما اين‌گونه به يوسف در آن سرزمين، مُكنت و قُدرت داديم). ⚡️ حوادث زندگیِ ما اتّفاقی و تصادفی نیست، بلکه براساس مقدّرات است. 💠 آیت‌الله میرباقری: ◀️ قرار گرفتنِ مسئولیتِ «خدمتِ به آستان اهل‌بیت(ع) و سربازی امام زمان(عج)» بر دوش اشخاص، با دستِ تقدیرِ خداوند متعال رقم می‌خورد و ناشی از تصادف نیست. ◀️ خداوند متعال در قرآن کریم وقتی ماجرای یوسف صدیق(ع) را بیان می‌کند، می‌فرماید برادران یوسف او را در چاه انداختند و ماجراهایی پیش آمد، تا آنجا که به خانۀ یکی از بزرگان مصر راه پیدا کرد. این بزرگ مصر، وقتی یوسف را از بازار خرید، عظمت و بزرگی را در چهره او دید و به همسرش که فرزندی نداشت، گفت: «أَكْرِمي‏ مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا»، برده‌وار با او برخورد نکن، او شخصیت بزرگی است و روزی به کارمان می‌آید و اصولاً او را به‌عنوان فرزند خودش انتخاب کرد و از آنجا بود که حضرت یوسف به‌عنوان فرزندخواندۀ یکی از بزرگان مصر شد، در حالی که در چند روز قبل، او یک کودک افتاده در چاه در یک بیابان بود. ◀️ اگر یک قصّه‌نویس بخواهد این داستان را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس تصادفات تحلیل می‌کند؛ تصادفاً برادرانِ یوسف او را در چاه انداختند، تصادفاً کاروان تشنه‌ای که مسیرش هیچ‌گاه از اینجا عبور نمی‌کرد، گذرش به اینجا افتاد، تصادفاً در اینجا تشنه شدند، تصادفاً رفتند آب بیاورند و آب نبود و به‌خاطر تشنگی، مجبور شدند که از آبِ تلخِ چاهی که حضرت یوسف در آن بود استفاده کنند، تصادفاً از این چاه آب برداشتند و تصادفاً یوسف صدیق بالا آمد، تصادفاً ماجرا چنین پیش رفت که او را ببرند و بفروشند، تصادفاً در مصر فروختند، تصادفاً یکی از بزرگان مصر مشتریِ یوسف شد، تصادفاً عظمت را از چهرۀ او فهمید و دانست که آیندۀ روشنی دارد، تصادفاً خدا به آنها بچه نداده بود و تصادفاً حضرت یوسف را به‌عنوان فرزندخوانده انتخاب کردند و تصادف‌های دیگر! ما مقدّرات الهی را این‌گونه تحلیل می‌کنیم! ولی خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیوسُفَ فِی الْأَرْض»، ما به یوسف مکنت دادیم؛ این تازه، اوّلِ تقدیری است که ما با این بندۀ خوب انجام دادیم، «وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ». این درس بزرگی است: «وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ»، خداوند بر کار خود غالب است و هر کاری را که بخواهد، انجام می‌دهد. خداوند یک گِله‌ای هم از ما می‌کند: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏»، اگر مردم این را می‌دانستند، به درِ هیچ خانۀ دیگری نمی‌رفتند. ◀️ این نکته را عرض کردم که ما تلقی نکنیم که تصادف شده و تصادفات دست به دست هم داده و ما آمده‌ایم و اینجا نشسته‌ایم! خیر! بلکه تقدیری پشت‌سرِ این امر است. یک دستی ما را به اینجا آورده است و فقط یک طرفِ ماجرا ما هستیم، طرفِ اصلیِ ماجرا خداوند متعال و ولیّ او وجود مقدّس امام زمان(عج) است. بنابراین فرصت‌ها را باید یک نعمت الهی تلقی کرد.‌ نعمت‌های الهی وقتی به‌سراغ انسان می‌آید، با «شکر» و «کُفرِ» انسان است که این نعمت، یا افزون می‌شود یا از دست می‌رود.
💥 «مؤمنِ آل فرعون» قطعه‌قطعه شد، اما رُشد کرد. ◀️ امام صادق(ع) فرمودند: تعجب می‌کنم از کسی که مکری با او شده یا در صددِ مکر با او و حیله با او هستند، چرا این ذکر را نمی‌گوید: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ». زیرا به‌دنبال این آیه، خدای متعال می‌فرماید: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیئاتِ ما مَکرُوا»؛ خدای متعال ایشان را از بدی‌های مکر دشمن حفظ کرد. ◀️ این آیه در مورد «مؤمن آل فرعون» است که داستانش در سوره غافر آمده است. در یکی از مراحل، وقتی اظهار ایمان کرد، کُفّار بنا گذاشتند بر این‌که بساط ایشان را جمع کنند. ایشان هم به خدا پناه برد و خدای متعال او را از بدی‌های مکر آنها ایمنی داد. در نقل دارد او را با مقراض (قیچی) قطعه‌قطعه کردند، ولی مکرشان به او نرسید و ایمانش محفوظ بود و گوهر وجودش مورد تعرض قرار نگرفت. قطعه‌قطعه‌اش کردند اما او رشد کرد. ◀️ درواقع، دشمنان علیه مؤمنین مکر می‌کنند اما این مکر به‌جای این‌که به مؤمنین ضرر بزند، خدای متعال ضرر را تبدیل به نفع می‌کند و سیّئات مکر آنها را از بین می‌برد. این یعنی اگر کسی زیر تیغ دشمن هم رفت، آنجایی که خدا هست، ضرر نیست، خیر است. ◀️ شیطان کارش همین است؛ شیطان می‌خواهد گوهر ایمان ما را بگیرد و اِلّا ‌با بقیه امور که کاری ندارد؛ وقتی گوهر ایمان ما را گرفت، زیر دست‌وپایش لگدمال می‌شویم و ارزشی هم نداریم. مهم این است که با همۀ توانایی و مکری که شیطان و دستگاهش دارند، نتوانند آن گوهر وجودی انسان را بگیرند. اگر کسی تفویض بکند و حقیقتاً اهل تفویض بشود و کار خودش را واگذار بکند، می‌تواند بندگی بکند و خدای متعال حفظش می‌کند؛ اگر انسان تفویض نکند، بندگی هم نمی‌تواند بکند. آدمی که کار را تفویض نمی‌کند، قاعدتاً مشغولِ به خودش می‌شود؛ یعنی مشغولِ باللّه نیست.
صلوات، اعظم ادعیه است. باطنِ همۀ خُلقیات، صلوات است. اصل سلوک ما، با صلوات است که همۀ خیرات را به‌دنبال می‌آورد. هر فتحُ‌الفتوحی که برای عارف و سالک واقع می‌شود، با صلوات است. تا خدا بر پیغمبرش صلوات نفرستد، کسی چیزی به دست نمی‌آورد. خدا به کسی چیزی نمی‌دهد مگر از طریق صلوات بر محمّد و آل محمّد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷 @sabzpoushan
📢 «ارتباط بین انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان، ارتباط انسان با انسان و ارتباط انسان با خودش»، بر محور «ولایت» اتّفاق می‌افتد. 💠 آیت‌الله میرباقری: ◀️ معنای تبعیت از امام این است که اگر می‌خواهی نگاه کنی، در سُفره دست ببری، بخری، بپوشی، کشاورزی کنی و هر کجا می‌‏خواهی تصرفی کنی، باید تابع امیرالمؤمنین(ع) باشی؛ این است که آدم را بهشتی می‏کند. ◀️ در نگاه دینی، «ارتباط بین انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان، ارتباط انسان با انسان و ارتباط انسان با خودش»، بر محور «ولایت» اتّفاق می‌افتد. ولایتْ جریانی فراگیر است که همۀ روابط انسان را در همۀ سطوح می‌پوشاند و همۀ آنها را به بستر عبادت تبدیل می‌کند.
📢 مراقبۀ خاص محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست. ◼️ استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «ما یک مراقبات عمومی داریم، یک مراقبات خاص داریم، مثلاً ماه رمضان، ماه محرّم، دهه ذی‌حجّه، هر کدام مراقبۀ خاص دارد. شب جمعه و سَحَر جمعه هم مراقبات مخصوص به خود دارد. مراقبۀ محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست. ما باید مراقبه کنیم ببینیم چه‌قدر اجابت کردیم و به همراهیِ آن حضرت رسیدیم یا نه؟ در زیارت رجبیّه آمده «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي‏». آیا واقعاً قلب ما اجابت کرده یا خیر؟ آیا گوش ما دعوت حضرت حق را شنیده و به سمع رسیدیم؟ بَصَر ما عاشورا را دیده و به شهود عاشورا و به رؤیت آن دعوت رسیدیم؟ آیا حقیقت آن دعوت و آن ندایی که در عالَم هست را شنیدیم؟ این ندا تعطیل نشده. ندای حضرت هنوز هم در عالَم جاری است و خواهد بود؛ آیا به آن جذبه‏ها رسیدیم یا نه؟ و آیا این اجابت‏ها ما را به عاشورا رسانده است یا خیر؟
✳️ تعلل در انجام وظایف کوچک، مانع دستیابی به خیرات بزرگ 🔻 یکی از عواملی که مانع موفقیت انسان و مانع دستیابی او به خیرات -در آن لحظه‌هایی که باید دست بیاید- می‌شود، تعلل در انجام وظیفه است. این تعلل‌ها و تأخیرها و تسویف‌ها، حالتی را در روح انسان ایجاد می‌کند که انسان قدرت بهره‌بردن از فرصت‌ها را از دست می‌دهد. این عقب انداختن از کوچک‌ها آغاز می‌شود، تا به بزرگ‌ها می‌رسد. ‼️ کار مشکلی نیست که آدم، اول وقت نمازش را بخواند و تأخیر در انجام این وظیفه نکند، یا دِینش را که می‌خواهد بدهد، اول وقت بدهد و قضای عبادتی که باید به جا بیاورد... انسان نماز اول وقت خود را به‌خاطر خواب و غذا، گفت‌وگو و گعده از دست می‌دهد و از این فضیلت محروم می‌شود، تا کم‌کم کار به جایی می‌رسد که انسان از فضیلتِ نصرت و یاری معصوم، که همه به آن غبطه می‌خوردند، محروم می‌شود. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷
✳️ شیطان اگر بتواند، نمی‌گذارد بکاری! اگر کاشتی، نمی‌گذارد جوانه بزند! 🔻 شیطان تلاش می‌کند انسان را به کار غیراَهمّ مشغول کند و یا اگر مشغول به کار اهمّ شد، او را مأیوس کند و اگر انسان بر یأس غلبه کرد، انگیزه‌های دیگر مثل حرص و حسد به دنیا و رقابت مادی و این قبیل انگیزه‌ها را می‌آورد؛ یعنی بی‌تردید شیطان، انسان را رها نمی‌کند و تدبیر هم دارد. 🔸 خدا رحمت کند آقای صفایی را، می‌گفتند: شیطان اگر بتواند، نمی‌گذارد بکاری! اگر کاشتی، نمی‌گذارد جوانه بزند! اگر جوانه‌اش زد، نهالش را می‌شکند! تا بالاخره یک کِرمی در میوه‌اش می‌گذارد. نمی‌گذارد کار به نتیجه برسد و برای این هدف، تدبیر و برنامه‌ریزی می‌کند. بنابراین، مقابله با شیطان، برای اینکه انسان بتواند از فرصت‌ها استفاده کند و آن کاری را که خدای متعال می‌خواهد، به بهترین شکل انجام بدهد، نیاز به تدبیر و محاسبه و مراقبه و کنترل خود انسان دارد و بدون این، شدنی نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۸۶
✳️ انسان باید عمل را نگهبانی کند تا خالص شود 🔻 «اخلاص» یعنی کاری که انسان انجام می‌دهد، دنبال مدح و ذم مردم نباشد؛ مردم مدحش کنند یا نکنند؛ مذمت کنند یا نکنند؛ تعریف کنند یا تکذیب کنند. اگر دل انسان دنبال تعریف و تکذیب مردم است، هنوز نمی‌تواند خالصانه عمل بکند. ‼️ فرموده‌اند «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَل حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَل»، ابقاء در عمل که این عمل خالص بشود، از خود عمل دشوارتر است. اینکه انسان نماز شب بخواند، ده سال، بیست سال یا چهل سال نماز اول وقت بخواند، یا مطالعه بکند و شب‌ها نخوابد، مشغول تحقیق باشد و باسواد شود، کار آسانی نیست؛ ولی دشوارتر این است که انسان نگهبانی عمل را بکند که عمل برای خدا باشد و از دست نرود؛ اگر عمل برای خدا انجام داده است، بعدش ریا نیاید. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۱۵ و ۱۱۶ #⃣
✳️ اولین شرط همراهیِ امام 🔻 اگر کسی مأنوس با مرگ نباشد و مرگ در نظرش یک امر کریه جلوه کند و فراری از مرگ باشد، او به همراهی امام نمی‌رسد. اولین قدم این است که مسئلهٔ مرگ برای آن شخص حل شده باشد. کسی که مرگ، تقاطع حیات و پایان حیات او و خط بطلان بر همهٔ آرزوهای او باشد، همراهِ امام نمی‌شود. شخصی که آرزوهای طولانی دارد و می‌ترسد که با مرگ، همهٔ آن‌ها به باد برود، نمی‌تواند همراه امام باشد و لااقل در صحنه‌های سخت، امام را تنها می‌گذارد. ‼️ اگر انسان در فراغت‌ها و فرصت‌هایی که دارد، تعلق به دنیا پیدا کند و این تعلقات را حل‌وفصل نکند، آن روزی که فرصت رو به پایان است و باید بین مرگ و حیات، یکی را انتخاب کند و همهٔ آرزوها سر برمی‌دارند، انتخاب برایش خیلی دشوار می‌شود. شخصی که بین دو لیوان آب، لیوان پُرتر را برای خودش برمی‌دارد، آن شخص چطور می‌تواند همه‌چیزش را در راه خدا بدهد؟ 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۷۷ 🇮🇷@sabzpoushan