مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزلهای جهان را گفته
شعر را می فهمد
مادرم قافیهی لبخند است
وزنِ احساس
ردیفِ بودن
مادرم مثنوی معنوی است
حافظ و سعدی و خیّام و نظامی
اصلاً...
مادرم شعرترین منزوی است
من رباعی هستم
خواهرانم غزلاند
پدرم شعر سپید...
صبح، بیدل داریم
با کمی نان و پنیر
ظهر سهراب و عطر ریحان
شب، رهی یا قیصر
مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزلهای جهان را گفته
دفتر شعرش آب
ناشرش آیینه
و محلّ توزیع
خانهی کوچک ما...
#رضا_احسانپور♥️
آیههای اشکِ من تفسیر میشد، بد نبود
دل اگر از غصّه خوردن سیر میشد، بد نبود
شورِ ماتم، دشتیِ غم، بغضهای اصفهان
در بیاتِ تُرکِ شب، تحریر میشد، بد نبود
من خرابم! گفتهام ساقی بریزد بادهای
این خرابیها کمی تعمیر میشد، بد نبود!
عقلِ من با عشقِ تو درگیر شد، دیوانهام
عقلِ تو با عشقِ من، درگیر میشد، بد نبود
چون غلافی کهنهام؛ تا کی نمردن... زندگی؟
قسمتام یک بوسهی شمشیر میشد، بد نبود
خواب دیدم یوسفام اما زلیخا سیرتم
خوابها روزی اگر تعبیر میشد، بد نبود
عشق؛ این مجنون که لیلا را جنون آموختهست
مثل یک دیوانه در زنجیر میشد، بد نبود
تو نمیمانی... نه! میمانی... نمیمانی...اگر
زودهایت، دیرِ دیرِ دیر میشد، بد نبود
میروی؟ باشد! برو... اما بدان ...شاید ...اگر
این «تو»، این «من»، «ما»ی عالمگیر میشد، بد نبود
#رضا_احسانپور
🇮🇷@sabzpoushan