6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر مونتاژ شده
ده مصرع از ده شاعر😊
#حکیمسبزواری،
#سعدی،#پرویناعتصامی
#فروغیبسطامی
#خاقانی،#سنایی،#اوحدی،#عراقی،#مولانا
🇮🇷@sabzpoushan
تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد
من گرفتارِ کمندم تو چه دانی که سواری؟
کس چنین روی ندارد تو مگر حورِ بهشتی؟
وز کس این بوی نیاید مگر آهوی تتاری
عرقت بر ورقِ روی نگارین به چه ماند؟
همچو بر خرمنِ گل قطرهء بارانِ بهاری
طوطیان دیدم و خوشتر ز حدیثت نشنیدم
شکر است آن نه دهان و لب و دندان که تو داری
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان؛
به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری؟
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری
هم اگر عمر بُوَد دامن کامی به کف آید
که گل از خار همیآید و صبح از شب تاری
سعدی آن طبع ندارد که ز خوی تو برنجد
خوش بُوَد هر چه تو گویی و شکر هر چه تو باری
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
3.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸صبحِ امروز ؛ خدایا چہ مبارڪ بدمید
🌼ڪہ همے از نفسش بوے عبیر آید و عود
🌸گر ڪسے شڪرگزارے ڪند این نعمت را
🌼نتواند ڪہ همہ عمر برآید ز سجود
👤 #سعدی
🌸 صبحتون بخیر و شادے
🌸 سراسر موفقیت و خوشبختی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌤
🇮🇷@sabzpoushan
بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
مشنو ای دوست که غیر ازتو مرا یاری هست
یا شب و روز بــه جــز فـکـر تـوأم کاری هست
بــه کمنــد ســر زلفت نـه مـن افتــــــادم و بس
کـه بـه هـــر حلقــهٔ مــوئیت گـــرفتــــــاری هست
گــر بگــــویــــم کـه مـرا بـا تـو سـر و کاری نیست
در و دیــــوار گـــــواهــــــــی بــدهـد کـــاری هست
هـر کـه عیبـــم کنـد از عشـق و مـلامت گــویـد
تا ندیده است تو را، بر مَنَش انکاری هست
صبـــر بــر جـــور رقیـبت چــه کنـم گــر نکنم؟
همه دانند که در صحبت گل، خاری هست
نـه منِ خـــامْطَمَـــع، عشــق تـو میورزم و بس
که چـو منْ سوخته درخیل تو بسیاری هست
بــاد، خـــــاکـــــی ز مُقــــــامِ تـــــو بیــــاوَرْد و بِبُــرد
آب هـــــر طِیـب کـه در کلبـــــهٔ عـطــــاری هست
مـن چِــه در پــای تـو ریــزم، که پسنـدِ تـو بُوَد؟
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
مــن از ایـــن دَلـــقِ مُـــرَقَّـــع بـه دَرآیــم روزی
تــا همــه خـلـــق بِـــدانَنْــــد کـه زُنّــاری هست
همه را هست همین داغِ مُحبّت، که مراست
که نه مستم من و در دورِ تو هُشیاری هست
عشقِ سعدی نه حدیثی است که پِنهان مانَد
داستانی است که بر هر سرِ بازاری هست
#سـعـــدی
🇮🇷@sabzpoushan
Delaram[shabeasheghan.blogfa.com]@shervamosigiirani-7 - Mo. A. Ghadami & Ho. Farhadpoor.mp3
زمان:
حجم:
792.5K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست
مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند
زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
#سعدی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🇮🇷@sabzpoushan
تو را که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت
تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی
کنونم آب حیاتی به حلق تشنه فروکن
نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی...
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال
به سرت کز سر من آن همه پندار برفت
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
حکایت کنند از بزرگان دین
حقیقت شناسان عین الیقین
ک صاحب دلی بر پلنگی نشست
همی راند رَهوار و ماری ب دست
یکی گفتش: ای مرد راه خدای
بدین ره که رفتی مرا ره نمای
چه کردی که درنده رام تو شد
نگین سعادت به نام تو شد؟
بگفت ار پلنگم زبون است و مار
وگر پیل و کرکس ، شگفتی مدار
تو هم گردن از حکم داور مپیچ
که گردن نپیچد ز حکم تو هیچ
چو حاکم به فرمان داور بود
خدایش نگهبان و یاور بود
محال است چون دوست دارد تورا
ک در دست دشمن گذارد تورا
ره این است ، روی از طریق متاب
بنه گام و کامی که داری بیاب
نصیحت کسی سودمند آیدش
که گفتار سعدی پسند آیدش
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است..
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست؟
یا کاروان صبح؟ که گیتی منور است
این قاصد از کدام زمین است مشکبوی؟
وین نامه در چه داشت؟ که عنوان معطر است
بر راه باد عود در آتش نهادهاند؟
یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است؟..
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزهدار بر اللهُ اکبر است
دانی که چون همیگذرانیم روزگار؟
روزی که بی تو میگذرد روز محشر است
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است
در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق؟
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است..
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan
با لشکرت چه حاجت، رفتن به جنگ دشمن؟
تو خود به چشم وابرو بر هم زنی سپاهی
#سعدی
🇮🇷@sabzpoushan