حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
زیارت_اربعین
به دریا میزنم دل را به دریای پریشانها
چه امواجی به راه افتاده در قلب بیابانها
به هر سنگی در این جاده دخیل عشق باید بست
که شاهد بودهاند آنها در این صحرا چه جریانها
صدایی میشود تکرار و من مدهوش آن لحنم
صدایی خوشتر از آواز بلبل در گلستانها
"هلا بیکم،هلا بیکم..." عجب آوای شیرینی!
مهیا میشود چای عراقی ،آی مهمانها!
کسی آغوش وا کرده، کسی آنسوی این صحرا
بیایید ای کلیمیها، مسیحیها، مسلمانها!
کجا دیده جهان زیباتر از اعجاز مشّایه!
کجا دیده کویری تازهتر از باغ و بستانها!
چه خوشبختم که میافتم در این جریان طوفانی
منم حالا نمی از موج دریای پریشانها...
#عاطفه_خرمی
🇮🇷@sabzpoushan
افتاده در آغوش دماوند چه کوهی
داده ست به آن کوه خداوند، شکوهی
کوهی که از این دشت بلاخیز سفر کرد
از محنت پاییز غمانگیز سفر کرد
کوهی که پرآوازه در آن سوی زمین بود
هر چند در این بادیه گمنام ترین بود
افتاد و زمین لرزه در آن روز به پا شد
افتاد و در آغوش خداوند رها شد
خونی که از آن سینه سنگین به زمین ریخت
داغی ست که از یک غم دیرین به زمین ریخت
آن خون که درآمیخته با خون خدا بود
آن سینه که محزونِ غم کربُبلا بود
باور مکنید از نفس افتاده نگاهش
نوری به شب تار جهان داده نگاهش...
نور قلمش ماه شده در دل شبها
روشن شده از همت او صفحه فردا
...از خنده او باز بگو کوه دماوند!
از لحظه پرواز بگو کوه دماوند!
#عاطفه_خرمی
#شهید_فخری_زاده
#دماوند
#هفتم_آذر
تو ماه بودی و یک شب، جهان تو را گم کرد
دل زمینو زمان ناگهان تلاطم کرد
چقدر پنجره آن شب به آسمان وا شد
چه عاشقانه به رویت خدا تبسم کرد
شبی که کوچه پر از آه و دود موشک شد
و ذهن شاعر من یاد دودِ هیزم کرد...
تو زیر خرمن هشتاد و چند تن آتش...
چگونه میشود آن لحظه را تجسم کرد؟!
صدای سرخ تو باروت بود در بیروت
پس از تو میشود آیا چنان تکلم کرد؟!
اگر چه رفته ای اما به حکم جاری عشق
به خاک قتلگهت میشود تیمم کرد
چقدر زندگی از خون توست در جَرَیان
اگر چه یک شب خونین جهان تو را گم کرد
#عاطفه_خرّمی
#سید_مقاومت
#انا_علی_العهد