86.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
تبار
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان پر شده از غصههای ما، تنها
به لطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
به خویش آمد و از دست این و آن دل کند
هر آن که عافیتش بسته بر توکل شد
محمد بن ابیبکر یاد داد به ما
که در تبار لجنزار میتوان گل شد
#مجتبی_خرسندی
امام_زمان_عج_مناجات
خبر آمدنت آمده از راه، بيا...
سربزن ازدل يک جمعهیناگاه، بيا!
ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا
تا که کامل بشود نيمهی اينماه، بيا
عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار
بازهم با دل آلودهی ما راه بيا
درد ما بیخبریهاست، خودت باخبری
ای تو از درد دل ما همه آگاه، بیا
خواب غفلت شده کار همهی ما بیتو
يوسف قافله يکسر به لب چاه بيا
جمعهها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه بيا
زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم
آه! ای جان بهلبآمده، کوتاه بیا!
گفت شاعر؛ "خبر آمد، خبری در راه است"
خبر آمدنت آمده از راه، بیا...
#مجتبی_خرسندی
🇮🇷@sabzpoushan
حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
ضریح
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دوعالم علم فاطمه است
ما به اعمال کم خویش به جایی نرسیم
هرچه دادند به ما از کَرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دموبازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شان ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلکرم حساسند
استجابت به خدا در قسم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهرا خلوتوخاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریح حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آن روز که پایان غم فاطمه است
#فاطمیه
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_ع
انگار انتظار به پایان نمیرسد
داغ فراق یار به پایان نمیرسد
پاییزها دو مرتبه تکرار میشوند
این سال بیبهار به پایان نمیرسد
باران عشق تا که نباری به هیچ وجه
قحطی در این دیار به پایان نمیرسد
خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن
چون بی تو شام تار به پایان نمیرسد
سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست
مرکب که بی سوار به پایان نمیرسد
هر جمعه ندبه خواندهام اما بدون تو
این جمعههای زار به پایان نمیرسد
عجّل فرج به روی لب و توشهها سیاه
هجران که با شعار به پایان نمیرسد
#مجتبی_خرسندی
#مناجات_با_خدا
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
کاش دست مهربانت سایهبان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو میاندازم گذار خویش را
تو یقیناً میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کاروبار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
بس که سر زد از منِ رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شبزندهدار خویش را
چندقطره اشک و دست خالی و چشمانِ تر...
با خودم آوردهام داروندار خویش را
بین زندان گناهان یاد تو افتادهام،
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
یا الهَ العالَمین! إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین
هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را
::
ای که با لبهای تشنه قتل صبرت کردهاند...
زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را
#مجتبی_خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
تن
ندارم چارهای از خویش تا دارم نفس در تن
که با هر«آرزوی تازه» میسازم قفس در تن
اسیر آرزو...، در دام غفلت...، ماندهی راهم...
چهغوغایی بهپا کردهست جولان هوس در تن
بهجنگ خویش باید بیخود از خود رفت، میدانم
ولی این عُرضه را هرگز ندارد هیچکس در تن
اگر عریانی محض است شرط محرمیّتها
تعلّقهای پوشیده چه میخواهند پس در تن؟
شکستی سهمگین در انتظار دیدنم ماندهست
که میبینم بهراه افتاده طوفان طبس در تن
هلا ای کاش میآمد برون از خویشتن مردی
بهجنگ نفس برمیخاست با تیغ هرس در تن
پی اصلاح خود برخیز و دنیا را عوض کن، هان!
بساز از خویش افعالی که در آنهاست مصدر؛ «تن»
#مجتبی_خرسندی
#غزل_تازه
بسم الله الرحمن الرحیم
نوروز
برای مردم اگر نوبهار نوروز است
برای ما همهی روزگار نوروز است
بیا به دیدهی خوش بنگریم در ایام
که هر دقیقهی دنیا هزار نوروز است
اگر رها شدن از خویش عید ما باشد
روزی که از هوس جدا شوی نوروز است
بیاکه تازه کنیم عهد با حضرت دوست
که از جهان کهن یادگار نوروز است
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
میآید آن که شب عید میرسد با او
که روز آمدن آن سوار نوروز است
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
بسم الله الرحمن الرحیم
#وطن
#جمهوری_اسلامی_ایران
برای خاک، برای شرف، برای وطن
برای خون شهیدی که ریخت پای وطن
برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد
برای آن همه جانی که شد فدای وطن
برای «گریهی هرروز مادران شهید»
برای «حسرت بابا»ی بچههای وطن
برای «فرّخی و عشقی و نسیمِشمال»
برای هرکه دلش میتپد برای وطن
برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت
که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن
برای جملهی «حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان»
چه بیشازاین بنویسیم در ثنای وطن؟
برای این که بدانیم اوج خوشبختیست
که میشود ریههامان پر از هوای وطن
برای رقص جنون در میان آتشوخون
برای رد شدن از خویش در اِزای وطن
برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد
که شانهی تو و من میشود عصای وطن
برای شاهرگ زیر تیغ رفتهی ما
اگر که خون بشود ضامن بقای وطن
برای اینکه اگر تنبهتن کفن بشویم
مباد بر تن ما جامهی عزای وطن.
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
🇮🇷@sabzpoushan
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#غزه
تاریک و روشن بود و کمکم صبح میشد
شب؛ اینشبِتیره، شبِ غم، صبح میشد
«دیشب» فراری میشد و «فردا» میآمد
ناخواندهای...، ناخوانده سمتِ ما میآمد
میآمد و کمکم بههم میریخت ما را
در اوج شادی، جام غم میریخت ما را
در سر صدای سوتِ ممتد بود و تکرار
چیـزی نمیدیدیم امـا غیــر از آوار...
حق بود با ما و کسی حق را نمیدید
تاریخ، اخبار موثق را نمیدید
هرلحظه از ما میرسید اخبار تازه
«ِمهمانِ ناخوانده» میآمد بیاجازه
با این که زیر چلچراغ نور بودند،
ما را نمیدیدند، آیا کور بودند؟
ما را نمیدیدند و میکشتند ما را
این کار اما خوش نمیآمد خدا را
شهـر از « وداعِ آخـــرِ » افـراد پُـر بود
از «آنکه روی خاک میافتاد»، پُر بود
از مادرانِ پاک، از طفلان معصوم
از بیگناهانِ بدونِ جرم، محکوم
بر شـانه مـانده کـولـهبارِ داغِ تنها
تنها نشسته باغبان در باغ، تنها
باغست و در فصلِ خزان گلهای پرپر
نعشِ بـرادر مـانده بر دست بـرادر
دستـان دختربچهها، جای عروسک
رنگِ حنایِ خون گرفت از زخم موشک
سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است
آیا هنوز ای شاعر! ایندنیا قشنگ است؟
میآید از راهی که تاریکست و تاریک
صبحیکه نزدیکست و نزدیکست و نزدیک...
#مجتبی_خرسندی
🇮🇷@sabzpoushan
بسم الله الرحمن الرحیم
درخت
هرچند سربهزیرم و درخویش جاریام
هرفصل را به طرز جدیدی بهاریام
گاهی پناه خستگی یک مسافرم
گاهی پناهگاه غزالی فراریام
یک روز زرد و خستهام و روز دیگری
سرشار از شکوفه سرخ اناریام
در کندهکاری تنهام عکس قلبوتیر
آیینهایست از هنر رازداریام
این شبنمی که برگوبرم را گرفته است
اشکی شدهست درصدد آبیاریام
سختی روزگار شکستم نمیدهد
وقتی نماد محکمی از پایداریام
"بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بیبند و باریام"
در پیریام جوانه زدن راز تازهایاست
یعنی دوباره میشکفم تا بکاریام
#مجتبی_خرسندی
#غزل
*بیت داخل گیومه از مرحوم استاد غلامرضا شکوهی است.
🇮🇷@sabzpoushan
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
به شوق توست که جاده به جاده میآییم
هزار شکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
«بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند»
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توأیم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر!
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
🇮🇷@sabzpoushan